13 نکته ای که مبتلایان به اضطراب می خواهند بدانید
"جمی هوارد" ، Ph.D. ، روانشناس بالینی در مرکز اضطراب و اختلالات خلقی در انستیتوی ذهن کودک در شهر نیویورک می گوید: "مردم به عنوان شخصیت در فیلم وودی آلن به اضطراب فکر می کنند." "افرادی که به آن مبتلا هستند نوعی روان رنجور هستند. آنها احمقانه عمل می کنند ، و فقط باید آن را از پا در آورند. " گرچه این تصویر ممکن است در یک فیلم خنده دار باشد ، اما چیزی غیر از کسانی است که با این اختلال کنار می آیند. و این یک عدد بزرگ است: طبق انستیتوی ملی بهداشت روان ، اختلالات اضطرابی شایع ترین بیماری روانی در ایالات متحده است که 18 درصد بزرگسالان را مبتلا می کند. در اینجا چند نکته وجود دارد که 40 میلیون نفر واقعاً دوست دارند شما بدانید.
این یک دیدگاه رایج است که افراد مبتلا به اختلال اضطراب می خواهند نگران شوند. هوارد می گوید چنین نیست: "آنها دوست دارند بیشتر بی خیال شوند." اما آنها نمی توانند به دلیل سوiring سو استفاده بیولوژیکی در مغزشان باعث شوند که حتی در صورت امنیت احساس خطر کنند. وی می گوید: "آنها معتقدند آنچه نگران آن هستند تهدیدی مشروع است." هاوارد می گوید: "آنها معتقدند که به نفع آنهاست که نگران باشند."
"وقتی دچار اختلال اضطراب می شوید ، کل پاسخ جنگ یا پرواز شما از بین می رود." "مغز شما یک موقعیت را تهدیدآمیز توصیف می کند و سیگنالی را برای مقابله با آن به بدن شما می فرستد." بدن شما به نوبه خود یک واکنش بدنی شدید دارد: ضربان قلب سریع ، تنفس کم عمق ، تعریق و لرزیدن. او می گوید: "احساس این همه پریشانی و هشدار داشتن توسط بسیاری از چیزهای کوچک در دنیای شما بسیار دشوار است.">
با توجه به واکنش بدن ، فرد مضطرب احساس تمایل جسمی شدیدی می کند که از این کار جلوگیری کند. وضعیت ایجاد مشکل بنابراین چه انتخاب یک مبلمان برای اتاق نشیمن و چه اتمام کاغذ برای یک کلاس دانشگاه ، افراد مبتلا به اضطراب از آن فلج می شوند. آنچه برای اکثر افراد دشوار اما قابل انجام است برای آنها تقریباً غیرممکن است.
"ناتوانی در انجام کارها ممکن است به تعویق انداختن یا تنبلی به نظر برسد ،" اما هوارد گفت: "اما به همین سادگی نیست." در زیر این ترس وجود دارد: "دانش آموزان بسیار روشن مقاله را تحویل نمی دهند زیرا آنها نگران هستند که کسی فکر نکند این خوب است. آنها در معرض خطر نیستند ، اما بدن آنها وضعیت را چنان تهدید بزرگی درک می کند که از آن اجتناب می کنند. " آنها می گویند که آنها صدمه می بینند و به خود آسیب می رسانند ، "آنها آرزو می کنند که آنها بتوانند آن کاغذ را تحویل دهند."
عدم توانایی انجام کارهای به ظاهر ساده باعث تقویت اعتماد به نفس نمی شود. این فکر که "من نمی توانم این کار را انجام دهم" همیشه وجود دارد - و باعث می شود افراد مضطرب از موقعیت هایی که باعث می شوند احساس شکست حتی بیشتر شوند ، جلوگیری کنند. بنابراین بچه های باهوش در کلاسها با شکست روبرو می شوند یا بزرگسالان باهوش در کار با مشکل روبرو می شوند زیرا نمی توانند مهلت مقرر را رعایت کنند.
اضطراب بر زندگی اجتماعی افراد نیز تأثیر می گذارد. به عنوان مثال ، بسیاری از افراد مضطرب با دوستانشان بیرون نمی روند ، زیرا بودن در میان جمعیت زیاد یا نوشیدن الکل باعث ایجاد احساس خارج از کنترل می شود. هاوارد می گوید: "بنابراین آنها به عنوان کسی که سرگرم کننده نیست برچسب گذاری می شوند." "اما این درست نیست. آنها خیلی دوست دارند که بتوانند بیرون بروند ، اما احساس ترس می کنند. " دوستان آنها آن را شخصی می گیرند ، اما این شخصی نیست. این درک تهدید است. "آنها دوستان خود را از دست می دهند ، زیرا هرگز دعوت نامه ها را نمی پذیرند."
برخی از موضوعات حمایت کننده برای گفتن: "به نظر می رسد واقعاً مضطرب هستید. این باید وحشتناک باشد. آیا کاری می توانم برای کمک به من انجام دهم؟ "
بگویید که مهمانی می گیرید و می خواهید 10 نفر را دعوت کنید و می دانید که اگر بیش از سه نفر داشته باشید دوست شما با اضطراب نمی آید. لیست مهمانان خود را کاهش ندهید. هوارد می گوید: "پیش برو و مهمانی را برگزار کن و به دوست خود بگو که امیدوارم بتواند آنجا باشد." ممکن است بی رحمانه به نظر برسد ، اما در واقع مهربانانه است. او می گوید: "اجتناب همان چیزی است که اضطراب را حفظ می کند." بنابراین اگر به دوست خود کمک می کنید تا موقعیتی را که باعث ناراحتی او می شود کنار بگذارد ، به او لطفی نمی کنید. یک رویکرد حمایتی بیشتر: «دوست خود را به طور جداگانه در یک گروه کوچکتر ببینید ، اما همچنان او را به مهمانی بزرگتر دعوت کنید. اگر او تحت درمان خوبی قرار گیرد ، مربی خواهد شد تا با ترس خود روبرو شود. " آنها مورد انتقاد قرار می گیرند ("منظور شما این است که شما فقط نمی توانید مبل را انتخاب کنید؟") اما شخصی که این حرف را می زند می تواند مبلغی را بدون هیچ عکس العمل بدنی انتخاب کند. هوارد می گوید: "اگر خود را به جای دیگران نگذارید ، فکر می کنید که آنها دراماتیک هستند و زندگی را دشوارتر از آنچه لازم است ، می کنند."
عملکردی تر و اضطراب کمتری دارند. به همین ترتیب ، گفتگوهای pep سعی می کند مردم را مجبور به انجام کارهایی کند که نمی خواهند انجام دهند. هاوارد می گوید: "این احساس بی اعتباری است زیرا معمولاً از طرف شخصی اتفاق می افتد که نمی فهمد انجام چنین کاری از افراد خواسته می شود چالش برانگیز است."
رفتاردرمانی ، گاهی اوقات با دارو همراه است (برای موارد متوسط تا شدید).
حداقل 12 هفته طول می کشد تا درمان انجام شود. هوارد می گوید: "بسیاری از افراد در آن زمان بهبودی را شاهد خواهند بود ، و برای برخی از افراد اگر یک مورد اضطراب ساده و ساده باشد ، سریعاً آن را مشاهده خواهید کرد." "اما موارد شدیدتر طولانی تر می شوند و پیشرفت آنها کوچکتر است." در هر صورت ، آنها یک شبه بهتر نمی شوند.
"این شخصیت آنها نیست. هوارد می گوید: "این کسانی نیستند که هستند." "اختلال اضطراب بیماری است که آنها با آن دست و پنجه نرم می کنند و عواقبی دارد ، اما نباید توسط آن تعریف شود."