7 نکته برای تاب آوری عاطفی

thumbnail for this post


  • فقط شروع کنید
  • مسئولیت پذیری را بر عهده بگیرید
  • در مورد چرایی خود کار کنید
  • جوایز داخلی
  • ناراحت کننده باشید
  • تمرکز
  • راهنمایی ها ، نه مقصد
  • غذای آماده

نام من جاک جرارد است و هر یک از آنها به باشگاه ورزشی رفته ام بیش از 1100 روز پشت سر هم روز.

در سطح آن ، مطمئناً ، این سطح سازگاری و فداکاری ممکن است یک کار غیرممکن به نظر برسد: غیرعادی ، غیرواقعی ، برتر از همه.

من به شما قول می دهم ، اینطور نیست.

همانطور که گفته شد ، قبل از شروع این روند ، قطعاً در غیر این صورت استدلال می کردم. در آن مرحله از زندگی ام ، احساس می کردم ناتمام مانده ام. من مطمئناً فاقد نظم و انضباط بودم و اولین ایده چگونگی شروع کار را نداشتم.

این بدان معنا نیست که من جاه طلبی کافی ندارم. چیزی که من کمبود آن را داشتم ، ثبات و فداکاری بود.

چگونه از کسی که فقط چند بار در باشگاه بوده ام به کسی تبدیل شده ام که اکنون بیش از 10 درصد از زندگی خود را هر روز می گذراند؟

این کار با شش بسته و شیک پروتئینی بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور می کنید.

این امر در مورد توسعه مقاومت است.

در طول این سفر ، من چند درس آموختم تا ذهنیتی را که به من کمک کرد تغییر دهم. من یاد گرفتم که "یک روز" را به "یک روز" تبدیل کنم و به پیشرفت نامحدود ، یک روز یکبار ادامه دهم.

قبل از پرداختن به جزئیات ، ضروری است که این را به شما بگویم: نه مهم نیست که چقدر بدبین باشید ، رسیدن به اهداف شما امکان پذیر است.

هنگامی که می آموزید چگونه انرژی خود را به درستی هدایت کنید ، شما نیرویی هستید که باید حساب شوید. به این ترتیب شما تاب آوری ایجاد می کنید.

درس اول: فقط شروع کنید

در اینجا خبر خوب است. سخت ترین قسمت شروع ساده است.

به من اعتماد کنید ، من می فهمم که شروع کار چقدر دشوار است. زمانی بود که حتی ماه ها حتی نمی توانستم از رختخواب بیرون بیایم ، چه رسد به اینکه در جهت اهدافم قدم بردارم.

من واقعاً این روند را در پایین سنگ شروع کردم. من تلو تلو خوردن نبودم و خودم را از خط شروع می کشیدم.

پدرم ناگهان درگذشت ، سابقم چند ماه پس از تشییع جنازه من را ترک کرده بود ، من دچار ترس سرطان شده بودم و تازه سعی کرده بودم جان خود را بگیرم.

درس مهم در همه اینها این است که مهم نیست که شما از کجا شروع می کنید ، فقط اینکه شما اصلاً شروع می کنید.

وقتی من به این سفر نگاه می کنم ، مهمترین روز هدف اصلی من از روز 90 نبوده است ، و نه روز 365 یا حتی روز 1000 بود. روز اول بود و خواهد بود.

روز اول زشت است. روز اول بالابر سنگین است. مانند یک کشتی موشکی که در حال پرواز است و علیه نیروی جاذبه می جنگد ، بیشترین میزان انرژی همیشه در آغاز کار صرف خواهد شد.

اما هر بار که تلاش می کنید ، برای سفر سریعتر و دورتر از قبل کمی تلاش خواهید کرد. فقط شروع کنید و هدف خود را برای پیشرفت نسبت به کمال دنبال کنید ، زیرا کمال دشمن عمل است.

کمک در آنجا وجود دارد

اگر شما یا شخصی که می دانید در بحران هستید و قصد خودکشی یا خود را دارید -ضرر ، لطفاً به دنبال پشتیبانی باشید:

  • با شماره 911 یا شماره خدمات اورژانس محلی خود تماس بگیرید.
  • با شماره تلفن 800-273-8255 با Lifeline پیشگیری از خودکشی ملی تماس بگیرید.
  • HOME را به خط متن بحران با شماره 741741 ارسال کنید.
  • در ایالات متحده نیستید؟ با Befrienders Worldwide در کشور خود یک خط راهنما پیدا کنید.

در حالی که منتظر رسیدن کمک هستید ، در کنار آنها باشید و هرگونه سلاح یا موادی را که می تواند آسیب برساند از بین ببرید.

اگر در یک مکان نیستید ، تا رسیدن کمک با آنها در تماس تلفنی باشید.

درس دوم: مسئولیت را بر عهده بگیرید

در حالی که همه چیز زندگی به ما می اندازد ممکن است تقصیر ما نباشد. ، ما می توانیم قدم به پله بالا ببریم.

وقتی در پایین ترین سطح خودم بودم ، اصولی را ایجاد کردم به نام "پیروز ، قربانی یا شرور".

اگر قدرت انتخاب داشته باشیم ، زندگی هرگز نمی تواند ما را به گوشه ای برگرداند.

این بدان معنا نیست که ما رنج نخواهیم برد ، اتفاقات بدی رخ نخواهد داد یا شرایط واقعی ما را محدود نخواهد کرد. اگرچه شرایط دشوار اجتناب ناپذیر است ، اما ما می توانیم از این شرایط هدف ایجاد کنیم.

من تمام انرژی منفی را که داشتم مصرف کردم و به همان سختی که داشتم ، تصمیم گرفتم آن را به چیزی مثبت هدایت کنم. با این کار می دانستم که این پاداش های بیشتری نیز خواهد داشت.

من شروع به انتخاب مسیر مقاومت کردم ، کاملاً به معنای واقعی کلمه از پله ها می رفتم و مجبور نبودم. سعی کردم به شخصی که می خواهم باشم فکر کنم. آن شخص چه کاری انجام می دهد؟ سپس من آن را انجام دادم.

شما قهرمان داستان خود هستید. زندگی شما فقط مال شماست و مال شماست.

شما می توانید از موارد خوب و بدی که برای شما اتفاق می افتد به عنوان سوخت استفاده کنید تا به آنچه می خواهید باشید تبدیل شوید.

مهم نیست که از کجا شروع کنید ، فقط که اصلاً شروع می کنید.

درس سوم: دلیل خود را کار کنید

روزهای زیادی است که من نمی خواهم تمرین کنم: وقتی ناخوشایند است ، وقتی مجروح می شوم ، در تعطیلات ، یا به طور کلی فقط یک روز بد می گذرانم. همه ما آن لحظات را داریم.

آنچه من را از تسلیم باز می دارد دلیل من است.

هدف زندگی من تصمیم گرفته شده است ، کشف نشده است. اگر به دو اصل اول پایبند باشید ، به دلیل انتخاب های خود میزان قدرت خود را تشخیص خواهید داد.

با درک اینکه می توانید در هر شرایطی پیروز شوید ، خواهید دید که سرانجام سرنوشت خود را تعیین می کنید. چرا خود را آنقدر بزرگ کنید که چقدر ناچیز شود.

چرا بیشتر از همه به آن نیاز دارید 1 درصد اضافی به شما می دهد. چرا شما به شما کمک می کند تا فعالیتهای پیش پا افتاده و خسته کننده مانند 1 ساعت تمرین یا انتخاب یک ساعت خواب زود هنگام را نسبت به شبانه روز درک کنید.

این فعالیتها می تواند به شما درسهای لازم را بیاموزد که به شما کمک می کند تا نزدیک به آنچه می خواهید باشید.

درس چهارم: از پاداشهای داخلی استفاده کنید

من تعریف می کنم موفقیت من توسط عوامل داخلی و نه خارجی. به عنوان مثال ، هدف من از رفتن به باشگاه بدنسازی رسیدن به وزن خاصی نیست. هدف من از رفتن به سالن بدنسازی صرفاً رفتن است.

افراد اغلب پس از دادن 90 درصد به مدت 3 هفته تلاش خود را متوقف می کنند بدون اینکه نتیجه ای ببینند. انگیزه و انگیزه آنها با مقیاس ، تراز بانکی ، عنوان شغلی یا هر عامل بیرونی که آنها را به جلو سوق می دهد متصل می شوند. این احساسات و سپس اقدامات آنها را تحت تأثیر قرار می دهد.

با نگه داشتن حلقه بازخورد تلاش و پاداش خود ، هر زمان که اقدام می کنید ، حرکت شما ایجاد و پیچیده می شود.

این یکی از بزرگترین هک ها برای ایجاد تغییرات واقعی است.

در ساخت پاداش به خودی خود ، شما یک فرمول ساده برای الهام گرفتن از اقدامات بیشتر ایجاد می کنید. اگر می خواهید ثابت قدم بمانید ، حرکت به نفع شما خواهد بود.

هنگامی که هدف خود را به سادگی نشان می دهید ، اگرچه ممکن است به نظر برسد ، خودتان را به نتیجه ای می رسانید که کنترل آن را دارید.

بیش از هر چیز با خود مهربان باشید - گاهی اوقات حضور فقط به معنای تشخیص تلاش شماست و همین کافی است.

درس پنجم: راحت نباشید

یکی از چالش برانگیزترین قسمتهای این سفر تلاش فعال و ماندن در حالت ناراحتی بوده است. بله ، این حرف را درست شنیدید.

برای ما آسان است که کاری فراتر از خودمان را به انجام برسانیم و سپس روی لنگرهای خود استراحت کنیم ، اما در لحظه کاهش سرعت یا ایستادن ، ضرر می کنیم.

با نزدیک شدن به روز 1000 ، از خانواده ، دوستان و پیروان اجتماعی خود پرسیدم که برای بزرگداشت این مناسبت چه کاری باید انجام دهم. بیشتر مردم به شوخی گفتند که من باید یک روز مرخصی بگیرم و استراحت کنم. برخی گفتند که من نظر خود را گفته ام و از بسیاری جهات موافقت کردم.

هزار روز متوالی هر چیزی بیان بزرگی است. استراحت یک کار کاملاً قابل قبول و شایسته ای بود. اما من نمی خواستم تمام حرکتی را که ساخته ام از دست بدهم.

به جای استراحت ، تصمیم گرفتم سطح را بالا ببرم.

من متعهد شدم که 100000 متر دوچرخه سواری انجام دهم و 10 هزار تکرار انجام دهم ، و در مجموع 100 تن را در 10 تمرین مختلف در روز 1000 بلند کنم. این هدف با هدف جمع آوری پول برای کمک به کارگران خط مقدم نبرد با COVID-19 بود.

تکمیل این چالش 17 ساعت طول کشید. طاقت فرسا بود ، نفرت انگیز بود اما ارزشش را داشت.

البته ، این یک نمونه فوق العاده است. به چالش کشیدن خودمان همیشه لازم نیست که بسیار چشمگیر باشد. همانطور که قبلاً گفتم ، شروع نیمی از جنگ است. شما می توانید راه های کوچک و واقع گرایانه ای پیدا کنید که از منطقه راحتی خود خارج شوید و خود را برای موفقیت آماده کنید.

هوشمند بودن و ایمنی نیز مهم است.

دانستن اینکه مرز بین مرزهای واقعی و قابل درک ما کجاست ، دشوار است. مهم است که با کشیدن آرام لبه خود به محدودیت های واقعی خود احترام بگذارید.

فرسودگی و آسیب دیدگی واقعی است. اگر نسبت به آنچه بدن به شما می گوید حساس باشید و در احتیاط خطا کنید ، می توانید از فرسودگی یا آسیب دیدگی در حالی که هنوز فضای رشد را به خود می دهید ، جلوگیری کنید.

اگر می دانید که می توانید 200 پوند چمباتمه بزنید اما ناگهان به دنبال 250 می روید ، آسیب دیدگی را وسوسه می کنید. ساخت و ساز در طی 6 ماه بسیار ایمن تر و مسئولیت پذیرتر است.

اگر فقط روز دردناک نیستید ، احساس لنگیدن می کنید یا در حرکت روز بعد از تمرین خود مشکل دارید ، احتمالاً خیلی فشار می آورید.

لبه جایی که فکر می کنید محدودیت شماست را به آرامی ادامه دهید. شاید تازه متوجه شوید که این محدودیت ها تصور شده اند.

درس شش: تمرکز منفرد

وقتی تصمیم گرفتم هر روز رفتن به باشگاه را هدف خود قرار دهم ، من هرگز به عقب نگاه نکرد

من به عمد پروازهای طولانی مدت را برای تربیت در ورزشگاه فرودگاه برنامه ریزی کرده ام.

من با تمرکز روی گروه های عضلانی که تأثیری در آسیب دیدگی من نداشته باشد ، با مسئولیت پذیری آموزش دیده ام. من در کریسمس ، روز تولد آموزش دیده ام - و لیست ادامه دارد.

استراحت در این زمان ها کار اشتباهی نیست. در حقیقت ، گاهی اوقات مناسب و مسئولیت پذیر است. من به راه خود ادامه دادم زیرا می دانستم این کار برای من ایمن ، سالم و مناسب است.

برای من ، این موضوع درمورد تمرکز منفرد ، نگه داشتن ذهن و نیت من در هدفم است. هنگامی که برای اولین بار فکر کردم در حین قفل کردن ممکن است نتوانم به باشگاه بروم ، در خانه خود یک سالن ورزشی ساختم.

درس هفتم: مسیرها را تنظیم کنید ، نه مقصد ها

مردم اغلب از من می پرسند که هدف نهایی من چیست؟ کی متوقف میشم؟ آیا اصلاً توقف خواهم کرد؟

صادقانه بگویم ، اینها س questionsالاتی است که نمی توانم به آنها پاسخ دهم. هدف همیشه فقط رفتن به ورزشگاه امروز است.

من از این تعهد به عنوان وسیله نقلیه استفاده می کنم تا به من در رسیدن به هدف مورد نیاز خود کمک کند. هیچ مقصد واقعی وجود ندارد ، فقط یک جهت وجود دارد: رو به جلو ، رو به بالا ، رو به جلو.

واقعیت این است که پتانسیلی که زندگی در اختیار دارد بسیار فراتر از آن چیزی است که تصور می کنیم. هیچ دلیلی وجود ندارد که از تصورات محدود خود برای عقب نگه داشتن خود استفاده کنیم.

این خطر تعیین مقصد است ، زیرا واقعاً چنین چیزی در زندگی وجود ندارد. من کاملاً اعتقاد دارم اگر من به هدف اصلی خودم که 90 روز هر روز به ورزش می رفتم پایبند بودم و در آنجا متوقف می شدم ، شما الان این کلمات را نمی خواندید.

من 90 روز را به پایان جاده ام نرساندم. این آغاز شد. من جایی برای گزینه ها گذاشتم ، برای آینده خودم تصمیم بگیرم که بهترین مسیر رو به جلو باشد. من نقاط عطفی را تعیین کردم ، نه محدودیت.

یک روز یکبار

متوجه شدم حضور 90 ساله و سپس 1000 روزه من در ورزشگاه یک هدف فوق العاده خودسرانه بود. واقعیت این است که این روند در واقع ارتباط چندانی با هر روز رفتن به ورزشگاه نداشته است.

این امر به تلاش روزمره ، امتناع از ترک و اطمینان از بهتر بودن من از روز قبل ارتباط دارد.

اگر تصمیم بگیرید خود را به مدت 90 روز هر روز به یک کار یا هدف اختصاص دهید ، دیدگاه شما در مورد جهان را تغییر خواهد داد. خواهید فهمید که چقدر ساده است و رسیدن به اهداف خود از آنچه فکر می کنید بسیار آسان تر است.

شاید احساس نکنید که امروز این اهداف امکان پذیر است و شاید هم نیست. شاید برای شخصی که فردا هستید ، باشد.

به طور خلاصه ، "یک روز" را به "یک روز" تبدیل کنید و یکبار یک بار جلو بروید. هر روز فرصت دیگری برای رسیدن به آن هدف است.

داستانهای مرتبط

  • چگونه می توان لذت سمی را برای رضایت عمیق تجارت کرد
  • 7 راه برای کاهش سرعت و انسان بهتری باشید
  • چگونه بدن سیاه خود را در جهانی دوست داشته باشیم که دوست ندارد
  • چگونه یاد گرفتم دیگر از مقایسه خود با دیگران دست بردارم
  • آیا چرخش شماست مو به عنوان عادت نشانه ای از یک بیماری زمینه ای است؟



A thumbnail image

7 نکته برای بیل زدن برف با خیال راحت و کارآمد (و حتی تبدیل آن به یک تمرین)

پاکسازی بزرگراه پس از طوفان برفی نه تنها درد در ناحیه قنداق است ، اگر با دقت آن …

A thumbnail image

7 نکته برای راحت ترین حالت ممکن در هنگام حمله میگرن

هنگامی که درد ناتوان کننده است ، مالکیت محیط زیست می تواند به شما کمک کند تا …

A thumbnail image

7 نکته برای مقابله با استرس قبل و بعد از انتخابات

نامگذاری استرس در انتخابات چه فرق می کند نکات مدیریتی غذای آماده نمی توانم …