پسری به این دختر کوچک گفت تا جای زخم های سرطان خود را بپوشاند - و مادرش بهترین پاسخ را داشت
کلر راسل فقط در چهار سالگی به سرطان استخوان مبتلا شد. او اکنون 9 ساله است و مادرش ، میشل ، می گوید دخترش درد بیشتری از زندگی بسیاری از ما تجربه کرده است. خوشبختانه کلر در حال حاضر فاقد سرطان است ، اما این بدان معنا نیست که او کاملاً از این درد رها شده است.
میشل اخیراً داستانی راجع به آن به اشتراک گذاشته است که ویروسی شد: یک روز صبح عجولانه در حالی که هر دو آماده می شدند در آن روز ، میشل شورت و تاپ مخزن خود را برای پوشیدن تحویل داد. اما کلر پرسید آیا می تواند پیراهنی متفاوت داشته باشد ، که برای میشل منطقی نبود زیرا او همیشه آن پیراهن را دوست داشته است.
"پسری در اردوگاه به من گفت من نباید پیراهن هایی بپوشم که نشان من باشد جای زخم او گفت که آنها ترسناک هستند ، 'میشل به یاد کلر می افتد ، و توضیح می دهد که چرا نمی خواست تاپ مخزن بپوشد. البته ، اولین غریزه میشل عصبانیت نسبت به آن پسر بود ، اما او به سرعت متوجه شد که او بدیهی است هیچ تصوری از درمان خسته کننده سرطان دخترش ندارد.
گرولینگ کلمه مناسبی برای آن است. میشل به سلامتی می گوید کلر فقط در مدت یک سال 17 بار شیمی درمانی را تحمل کرده است. وی چندین عمل جراحی برای برداشتن چهار دنده و بخشی از غلاف ستون فقرات و همچنین ادغام ستون فقرات با هم انجام داد. علاوه بر این ، او همچنین در مراسم خاکسپاری دوستانی که پیدا کرده بود و به دلیل همان بیماری که در آن زندگی می کرد جان خود را از دست داده بودند ، شرکت کرد.
نیازی به گفتن نیست که کلر یک دختر کوچک سخت است ، اما گاهی اوقات کلمات به درد او می خورند راهی که هیچ چیز دیگری نمی تواند میشل می گوید: "کلر همیشه به آنچه که تجربه کرده بسیار افتخار می کرد." "او همیشه بسیار مایل بود به کسی که می خواهد جای زخمهای او را ببیند نشان دهد ... من فکر می کنم این قلب او را خرد کرد زیرا او همیشه فکر می کرد آنها چیزی است که نشان دهنده شجاعت او است ، و هیچ کس قبلا چیزی منفی در مورد آنها نگفته است که. "
میشل می گوید که سعی کرده است نظر پسر را توضیح دهد. او به كلر گفت كه منظور او حتماً این بوده كه هر كاری كه برای از بین بردن این زخم ها انجام داده واقعاً ترسناك بوده است. اما کلر متقاعد نشد و چشمانش پاره شد و درد او را از این سخنان دردناک منعکس کرد.
"من می خواهم به همه دختران کوچکی مثل تو که ملاقات کرده اید و در حال مبارزه با سرطان هستند فکر کنید. میشل به کلیر گفت: "مثل شما ، که مثل شما زخم خواهد شد." آیا می خواهید آنها را بپوشانند؟ آنها را پنهان کنید؟ " (میشل توضیح می دهد که جمعه شب ها ، کلیر به بیمارستانی برمی گردد که برای شام دادن به کودکانی که هم اکنون تحت معالجه هستند ، شام می گذارد ، بنابراین با بسیاری از بچه های دیگر در سن او که سرطان دارند ، ملاقات کرده است.)
این کار را برای کلر انجام داد. "نه!" میشل به یاد آورد که او فریاد زد. "من نمی خواهم که آنها غمگین باشند."
به طور خلاصه این کلر است. میشل می گوید: "الهام بخشیدن به او الهام بخشیدن به بچه های دیگر است." هر کودکی متفاوت است و میشل می گوید اگر این یکی از دو پسرش بود که در سنین جوانی با سرطان مبارزه می کرد ، آنها موافقت نمی کردند که تشخیص و درمان خود را همانطور که کلر انجام داد ، در شبکه های اجتماعی ثبت کنند. آنها دوست ندارند از آنها عکس گرفته شود. آنها دوست ندارند در مورد چیزهایی از این قبیل صحبت کنند ... ما همیشه می گوییم به کلر اجازه می دهیم حرف اول را بزند. "
بعد از اینکه میشل به کلر یادآوری کرد که با نشان دادن زخم هایش به بچه های دیگر الهام می گیرد ، کلر لبخندی زد ، بالای مخزن را گرفت و از اتاق بیرون رفت. او آماده بود تا روز را تحویل بگیرد.
میشل به کلیر اطمینان داده است که وقتی بچه های دیگر درباره زخم های او می پرسند ، آنها سعی نمی کنند بدخواه باشند ، آنها فقط کنجکاو هستند. تاکنون ، فقط یک حادثه بعدی اتفاق افتاده است که کودک دیگری اظهار نظر کرده است ، اما همان واکنش آسیب زا را ایجاد نکرده است. میشل می گوید: "من فکر می کنم او تازه به جایی رسیده است که واقعاً با خودش و آنچه که از آن گذرانده راحت است.
کار ساده ای نبوده است ، اما کلر در 9 سال گذشته از موانع بی شماری عبور کرده است ، و او در حال حاضر اجازه نمی دهد که جای زخم هایش جلوی او را بگیرد. "او برای سن خود بسیار پیر است ، اما این فقط چیزی است که همراه با گذراندن چنین چیزی می آید. میشل می گوید این خیلی زود پیر می شود. "او ما را با توانایی غلبه بر خود شگفت زده می کند ، و ما همیشه به او گفته ایم که ... او بسیار حباب آلود ، برون ریز و دارای روحیه آزاد است ، هرگز به او نگاه نمی کنید و فکر می کنید که هر نوع آسیب روحی را تجربه کرده است."