ازدواج های آمریکایی بسیار بهتر - و بسیار بدتر - از همیشه است
وقتی شریک زندگی شما بهترین دوست شما است - شخصی که واقعاً شما را می کند ، می دانید؟ - این یک چیز شگفت انگیز است. و با این حال ، فکر کردن برای ازدواج به عنوان کشتی نهایی BFF ، به طور بالقوه با مشکلات خاص خود همراه است و انتظارات بالایی را برای این رابطه رقم می زند. این اغلب به این معنی است که این فرد کسی است که شما به دنبال پاسخگویی به عمیق ترین نیازهای روانی و شخصی خود هستید. به عبارت دیگر ، نوک بالای هرم قدیمی نیازهای Maslow است.
هنگام کار ، سعادت است. اما به گفته نویسندگان مقاله جدیدی در دستورالعملهای فعلی در علوم روانشناختی - نویسنده اصلی آن الی فینکل از دانشگاه نورث وسترن است - پاسخگویی به این خواسته های بزرگ و وقت گیر ، به معنای مدرن آمریکایی ، نیز بسیار دشوار است. ازدواج این پتانسیل را دارد که بسیار بهتر و بسیار بدتر از همیشه باشد. از این رو این موضوع پیچیده است: در همان زمان آمریکایی ها بیش از هر زمان دیگری از ازدواج خود می خواهند ، آنها همچنین وقت کمتری با همسر خود می گذرانند.
ازدواج های مدرن آمریکایی ارتباط بیشتری با بهزیستی روانشناختی دارند. - اساساً خوشبختی - نسبت به دهه های گذشته ، طبق بررسی 93 مطالعه از 1980 تا 2005 ، و نویسندگان این مقاله فعلی ، به رهبری الی فینکل از دانشگاه نورث وسترن ، معتقدند که آنها می دانند چرا. اساساً ، آنها فکر می کنند آمریکایی ها درک ازدواجهای خود را به روشی متفاوت و غیرمعمول از نظر تاریخی آغاز کرده اند.
از نظر فینکل و نویسندگان همکار وی ، سه دوره بزرگ ازدواج در تاریخ آمریکا وجود داشته است ، فرهنگی تغییراتی در هدف اساسی موسسه که تا حد زیادی در نظر گرفته می شود. در اولین سالهای کشور ، ازدواج برای کمک به مردم در تأمین نیازهای اساسی اقتصادی وجود داشت - کسی که به برداشت محصولات کمک می کند و در زمستان گرم می شود. سپس یک دوره میانه ای وجود داشت ، از حدود 1850 تا 1965 ، زمانی که اشتغال به خارج از خانه منتقل شد ، و هدف از ازدواج باید منبع عشق و علاقه باشد.
امروز ، فینکل و همکارانش بحث می کنند ، این یک "دوران خود بیانگر" ازدواج است که در آن آمریکایی ها "برای برآوردن نیازهایی مانند عزت نفس ، ابراز وجود و رشد شخصی" به موسسه نگاه می کنند. Finkel این مورد را در نامه الکترونیکی به Science of Us گسترش داد:
همانطور که به طور فزاینده ای به دنبال ازدواج های خود هستیم تا به ما کمک کند تا به عمیق ترین نیازهای روانشناختی خود دست یابیم - نه اینکه به ما در برداشت محصول یا حتی فقط دوست داشتن ما کمک کند ، به عنوان مثال - ما به ارتباط و پاسخگویی بسیار قوی تر از هر زمان دیگری نیاز داریم. ازدواج های بیشتر و بیشتر در تلاشند تا به این معیارهای والا دست یابند ، به ویژه علاوه بر تمام استرس های دیگر در زندگی ما.
با این حال ، کسانی از ما که موفق به ساختن زناشویی می شوند که بتواند عمیق ترین نیازهای روانشناختی ما را برآورده کند. - ازدواجی که به ما کمک می کند تا به خود ایده آل خود نزدیک شویم - بسیار رضایت بخش است. یعنی دستیابی به یک ازدواج موفق امروز سخت تر از گذشته است ، در عین حال بازدهی برای چنین دستاوردی بیشتر از گذشته است.
کمک به شریک زندگی خود برای برداشت محصولات یا تحمل خشکسالی یا آماده سازی به عبارت دیگر زمستان آسان نبود ، اما این موارد نیز نیازی به تأمل و درک عمیق افکار و خواسته های درونی او نداشتند. برآورده ساختن این انتظارات خود واقعی سازی ، با هم مواجه می شود و با این وجود شواهد نشان می دهد که در همان زمان آمریکایی ها خواستار ازدواج بیشتر خود هستند ، آنها همچنین وقت کمتری برای آنها می گذارند.
به شوخ طبعی است ، همانطور که فینکل و همكارانش خاطرنشان كردند: از سال 1975 تا 2003 ، تعداد دفعاتی كه زوج های بدون فرزند با هم بودند ، فقط این دو نفر ، از 35 به 26 ساعت در هفته كاهش یافت. کاهش زمان با هم بودن به احتمال زیاد با افزایش زمان صرف شده برای کار توضیح داده می شود. در همان بازه زمانی مشابه ، زوجین دارای بچه ها افت مشابهی را در زمان صرف یک به یک از 13 تا 9 ساعت در هفته مشاهده کردند. به نظر می رسد این کاهش مدیون افزایش چیزی باشد که محققان "فرزند پروری طولانی مدت" خوانده اند.
و این مشکلات احتمالاً برای زوج های کم درآمد که احتمالاً وقت یا هزینه کمتری برای اختصاص دادن دارند تشدید می شود. نوع زمان کیفی مورد نیاز برای تأمین انتظارات ازدواج امروز نسبت به همتایان ثروتمندشان. اما تحقیقات نشان می دهد که زوجین با درآمد پایین تر ، خواهان همان مواردی هستند که همسران با درآمد بالاتر از ازدواج ندارند.
اما ناامید کننده نیست. چند روش برای بهبود کیفیت ازدواج وجود دارد ، که هیچ یک از آنها زمان زیادی را نمی گیرد ، که فینکل و همکارانش به راحتی در مقاله خود شرح می دهند: می تواند برخی از تمرین های نوشتن را انجام دهد. محققان به استناد به مطالعه ای نشان دادند که زوجینی که فقط 21 دقیقه در سال را صرف نوشتن درگیری های خود از طریق چشم شخص ثالث بی طرفی می کردند ، طی دو سال آینده در روابط خود بهبود یافته اند. قرار نیست با جادو رابطه ناخوشایند را به یک رابطه خوشبخت و خوشبخت تبدیل کند ، اما روشی کاملاً ساده برای تحریک آن است.
برنامه ریزی منظم "شب های خرما". (یک دلیل کلیشه ای وجود دارد.) این تحقیق نشان می دهد که زمانبندی زمان واقعی برای بهبود رابطه بسیار موثر است. صرف وقت های سرگرم کننده بیشتر برای فقط یک جفت شما احتمالاً به افزایش احتمال پاسخگویی به نیازهای روانی یکدیگر کمک می کند.
حداقل برخی از موارد خود واقعی سازی را در جای دیگری جستجو کنید. یک سرگرمی پیدا کنید ، به یک گروه بپیوندید ، با دوستان خود تماس بگیرید - حداقل مقداری از آن بار رشد شخصی را از رابطه خود بردارید. نویسندگان می نویسند: "انجام این کار می تواند تقاضای ازدواج را با منابع موجود هماهنگ کند" ، از این طریق نارضایتی از انتظارات برآورده نشده را کاهش می دهد.
ازدواج موفق در این امر غیرممکن نیست " فینکل گفت ، دوران خود بیانگر ، اما ما تازه شروع به یادگیری نحوه انجام آن کرده ایم. (اتفاقاً ، او در حال حاضر در حال نوشتن كتابی در مورد همین موضوع است.) یافتن تعادل بین انتظارات بسیار زیاد و زمانی كه افراد می توانند واقع بینانه در روابط خود سرمایه گذاری كنند یكی از راههای شروع به نظر می رسد.
افراد متاهل خوشبخت تر هستند مردم
چه اتفاقی می افتد وقتی افراد ثروتمند با افراد فقیر ازدواج می کنند
3 راه برای تغییر پیام های متنی شما بعد از ازدواج
آمریکایی ها اکنون در مورد رابطه جنسی گاه به گاه آرامش بیشتری دارند که آنها در دهه 90 بود
چرا مردان همیشه فکر می کنند زنان معاشقه می کنند
پرونده "همسران روح"
این مقاله در اصل در nymag.com منتشر شد