آیا شما یک درون گرا هستید - یا آیا ممکن است یک خودشیفته مخفی باشید؟
به نظر می رسد کاری که درونگراها واقعاً دوست دارند انجام دهند ، خوانده می شود و درباره درون گرایی خودشان صحبت می کنند. یک مفسر در مورد پست اخیر Science of Us در مورد چهار نوع درون گرایی ، موضوعات را کاملاً زیبا جمع بندی کرده است: "خداحافظ ، درون گراها بسیار عالی هستند! - درون گرا. ' ممکن است استدلال کنید این گرایش ممکن است به این دلیل بوجود آید که افراد درونگرا دوست دارند وقت زیادی را در تأمل عمیق صرف کنند ، در افکار خود گم شوند - و طبیعتاً برخی از این افکار در مورد خودشان خواهد بود.
اما در چه مرحله ای انعکاس از خود به خود مشغولی می پردازد؟ همانطور که مشخص شد ، برخی از شباهت های قابل توجه بین درک عمومی از درون گرایی و یک ویژگی روانشناختی به نام خودشیفتگی پنهان وجود دارد: این همه استحقاق و بزرگواری است که اکثر مردم با خودشیفتگی مرتبط می کنند ، منهای سر و صدا. شاید کسی را مثل این بشناسید: آنها تمایل دارند باور کنند که دست کم گرفته می شوند یا از آنها چشم پوشی می شود ، مثل اینکه ویژگی های شگفت انگیز آنها برای همیشه مورد توجه دیگران نیست. آنها اغلب مسائل را بیش از حد شخصی می گیرند ، به ویژه انتقاد ، و گاهی اوقات وقتی دیگران آنها را با مشکلاتشان اذیت می کنند کمی احساس کینه می کنند.
برای اندازه گیری خودشیفتگی پنهان ، به برخی از موارد در مقیاس نگاه کنید ، طراحی شده توسط روانشناس Jonathan Cheek:
خودشیفتگی پنهان در ادبیات علمی به نامهای مختلفی گفته می شود: خودشیفتگی گنجه ، خودشیفتگی بیش از حد حساس و خودشیفتگی آسیب پذیر ، به چند مورد. در اینجا ، من بیشتر از اصطلاح خودشیفتگی پنهان و مخالف آن استفاده می کنم - خودشیفتگی آشکار ، که روش معمول ما در مورد خودشیفتگی است: به عبارت دیگر ، به عنوان Trump-ish. اما هرچه بخواهید آن را بنامید ، به هیچ وجه بینشی جدید در رفتار انسان نیست ، حتی اگر در خارج از دانشگاه هنوز شناخته شده نیست. به گفته روانشناس اسکات باری کافمن ، که زمانی در مورد این موضوع برای نشریه American American نوشت ، از اواخر دهه 1930 ، محققان مشاهدات خود را در مورد این نوع آرام تر از خودشیفتگی منتشر کردند. پال وینک ، روانشناس دانشگاه کالیفرنیا ، بارکلی ، در اوایل دهه 1990 دوباره "دو چهره خودشیفتگی" را مورد خطاب قرار داد و بعداً همان دهه ، Cheek نسخه اول مقیاس خود را منتشر کرد.
اما خودشیفتگی پنهان مورد مطالعه قرار نگرفته است. W. Keith Campbell ، روانشناس از دانشگاه جورجیا ، در مقایسه با خواهر و برادر بلندتر آن ، بیشتر به این دلیل که این ویژگی در طبیعت انسان مشاهده می شود ، چه رسد به محیط آزمایشگاهی. کمپبل گفت: "این کسی با شخصیت بزرگ نیست." "این کسی است که کمی پارانوئید است ، که فکر می کند با آنها عادلانه رفتار نمی شود. آنها کمی مشکوک هستند ، حق دارند. (وقتی او سخنرانی هایی در این زمینه انجام می دهد ، چهره فرهنگ پاپ که اغلب برای نشان دادن خودشیفتگی آسیب پذیر روی اسلایدهای خود ظاهر می شود ، جورج کاستانزا است.)
از آنجا که این ویژگی بسیار نزدیک به درون گرایی است ، وجود دارد چند نشانه بیرونی از این نسخه از خودشیفتگی - به عنوان مثال ، به جای لاف زدن با صدای بلند ، خودشیفته های پنهان بیشتر نظرات خود را در مورد سر خود قفل می کنند و باعث می شوند احساس سوund تفاهم و نادیده گرفته شوند. به عنوان مثال Zooey Deschanel ممکن است یک فرد درونگرا باشد یا نباشد و ممکن است خودشیفته باشد ، اما در سال 2012 او مصاحبه ای با Allure انجام داد که حاوی جملاتی در مورد تجربه دانشگاهی او است و این بیان بسیار خوبی برای این حالت است از ذهن "من به شمال غربی رفتم زیرا به یک دبیرستان غیر سنتی رفته بودم. من به این مجله گفتم: "داشتن یک تجربه سنتی کالج خیلی جالب است." "پس من مثل این شدم" از خاصیت من در این مکان قدردانی نمی شود. "" کریگ مالکین ، نویسنده کتاب جدید "بازنگری در خودشیفتگی: خوب - و خوب تعجب آور" درباره احساس خاص بودن ، گفت: "جنبه های خودشیفتگی پنهانی در هر نوع خودشیفتگی وجود دارد." "این فقط یک خرابکاری با تمام این اصطلاحات مختلف است. در هسته مشترک ، اینها افرادی هستند که به احساس خاص بودن معتاد شده اند. فقط این است که روش های زیادی برای انجام آن وجود دارد. دیگران می گویند که خودشیفتگی پنهان ممکن است واقعاً خودشیفتگی نباشد ، بلکه در عوض نوعی روان رنجوری است. (و در هر صورت ، اتفاقاً ، ما در اینجا درمورد ویژگی خودشیفتگی صفتی صحبت می کنیم ، که با اختلال شخصیتی ذکر شده در DSM-V متفاوت است. شخصیت بسیاری از افراد در یک طیف خودشیفتگی درجه بندی می کند ؛ این زمانی است که خودشیفتگی شروع به منفی وارد زندگی آنها می شویم ، و باعث ایجاد مشکلات جدی در محل کار یا خانه می شوید ، زیرا این امر باعث می شود در منطقه بی نظمی گمراه شود.)
به طور اتفاق ، Cheek اخیراً تحقیقات جدیدی درباره "هسته مشترک" که هر دو شکل ویژگی را متحد می کند ، به اتمام رسانده است ، که او اوایل سال جاری در نشست سالانه انجمن شخصیت و روانشناسی اجتماعی ارائه داد. وی در تحقیقی که بر روی بیش از 600 نفر انجام شد ، او دریافت که هر دو خودشیفته درونگرا و برونگرا دو چیز مشترک دارند: احساس استحقاق و تخیلات بزرگی خودشان. چیك گفت: "شما باید احساس كاملاً بزرگی از خود داشته باشید ، اما همچنین باید احساس كنید كه حق دارید این مورد را توسط افراد دیگر تشخیص دهید." اگر صریح باشی ، آنجا هستی که برای شناخت آن مبارزه می کنی. اما اگر پنهان باشید ، در این حالت عجیب و غریب درونگرا رها می شوید ، جایی که این افکار را دارید ، تعجب می کنم که چرا مردم از خصوصیات خوب من بیشتر استقبال نمی کنند. به نظر می رسد هیچ کس دیگری مرا درک نمی کند. " از طرف دیگر ، کمپبل گفت ، "من نمی توانم بسیاری از اتفاقات ناخودآگاه آسیب پذیر را ببینم." اگر بعضی از خودتان را در تعریف این نوع خودپسندی مخفی می بینید (و خودشیفتگی می کنید) ، روش هایی وجود دارد که می توانید گرایش ها را کاهش دهید. كمبل گفت: "مراقبت و شفقت نسبت به دیگران را تمرین كنید." 'به جای اینکه ظاهر شما را زیبا نشان دهد ، کارهایی را انجام دهید که به آن علاقه دارید و مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرید. اصولاً روشهایی که منیت نفس را به حداقل می رساند و ارتباط با جهان را افزایش می دهد. ' پاداش: اگر شما نوعی درون گرا هستید که مستعد اضطراب اجتماعی است ، نشان داده شده است که توجه شما به خارج از خود باعث کاهش این احساسات عصبی می شود. زندگی آسان تر می شود - برای هر تیپ شخصیتی - هر چند وقت یکبار به خود یادآوری کنید که همه چیز مربوط به شما نیست.
می توانید در مسابقه ما که با اجازه از مقیاس ده ماده ای Cheek اقتباس شده است ، شرکت کنید تا ببینید خواه خودشیفته پنهانی باشید.
بنابراین ظاهراً 4 نوع درون گرایی وجود دارد
در یک سطح عصبی ، خودشیفتگان نیازمند هستند
شما ممکن است Ambivert ، یک هیبرید درون گرا و برون گرا
هنگامی که افراد درونگرا باید از قهوه خودداری کنند
مزایای بهداشت خودشیفتگی
ذهن آگاهی بسیار خوبی است ، اما فاصله برای آنها خوب است شما ، خیلی
این مقاله در ابتدا در nymag.com ظاهر شد