مادر تنها بودن به معنای افزایش چالش های جدید در هر مرحله است

thumbnail for this post


چطور مادر تنها شدی مهم نیست. کاری که شما با تجربه انجام می دهید ، انجام می دهد.

تنها شدن مادر ترسناک ترین چیزی است که من تجربه کرده ام. فهمیدن که من حامله هستم و بدون حمایت جسمی ، مالی یا عاطفی زیادی فرزندانم را تربیت می کنم بسیار طاقت فرسا بود.

هنوز هم باید بگویم: من به کاری که انجام داده ام بسیار افتخار می کنم و روشی که فرزندانم دارند رو می کنند. مطمئناً ، در هر مرحله از تربیت کودک چالش هایی وجود دارد - اما شادی ها نیز وجود دارد.

چند تن از دوستان مادر مجرد من و من متعهد شده ایم که نه تنها در هر مرحله زنده بمانیم ، بلکه پیشرفت خواهیم کرد. در اینجا کمی در مورد تجربیات ما در هر مرحله و آنچه در طول این مدت آموخته ایم ، آورده شده است. یک مادر تنها با یک نوزاد تازه خردکننده و خسته کننده است. سخت ترین قسمت این مرحله از مادران مجردی یادگیری انجام همه کارها به تنهایی و مدیریت احساسات در طول راه است.

من همه کتاب ها را خواندم ، به تمام قرارهای دکترم رفتم ، کیف بیمارستان را آماده کردم ، و بیشتر اوقات یک برنامه تولد توسط خودم ایجاد کردم. من می خواستم پدر کودکم را برای تمام زایمان در آنجا داشته باشم ، اما اینطور نشد.

در طی زایمان احساس هیجان و ناامیدی ، انتظار و سرخوردگی ، همراه با شادی و درد کردم. کودک من زیبا بود. تولد باید لحظه ای برای بزرگداشت بود اما تحت الشعاع امیدهای تخلیه شده قرار گرفت.

رابطه من با پدر کودکم در حال پایان بود اما زندگی و سفر جدیدی با نوزاد من تازه آغاز شده بود. علی رغم مشکلات روابط ، می دانستم که برای نگهداری از فرزندم باید خودم را جمع و جور کنم.

پس از بازگشت از بیمارستان ، نوزاد و من در اتاق قدیمی خود در خانه پدر و مادرم مستقر شدیم. من تصمیم گرفتم به کودک خود شیر دهم و والدین دلبستگی را تمرین کنم زیرا می خواستم او احساس امنیت و حمایت کند حتی اگر در آن زمان چنین احساسی نداشتم.

بعد از ضربه ناشی از زایمان طولانی و سزارین بدون برنامه ، مجبور شدم خود را با بدن جدیدم سازگار کنم. علاوه بر این ، من و کودک باید یاد بگیریم که چگونه به درستی شیر دهیم ، با افسردگی پس از زایمان کنار بیاییم و درک کنیم که خود به تنهایی هستیم.

من سرانجام بدن جدیدم را پذیرفتم ، کودک به زیبایی قفل می کرد و با دعا ، پشتیبانی و بیرون آمدن مرتب از خانه احساس افسردگی پس از زایمان را بسیار بهتر کردم.

به تدریج ، زندگی جدیدم را پذیرفتم و برای تربیت فرزندم ، ساختن زندگی شادی برای ما ، تصمیم گرفتم. اگرچه پدر و مادر حامی داشتم که با آنها زندگی می کردم ، اما خیلی زود فهمیدم که اگر می خواهم زندگی دخترم و خودم را می خواستم ، می توانم به خانه خودم بروم.

نیازهای کودک و اهداف شخصی شما مانیشا هنگام تولد اولین فرزند خود فقط 15 سال داشت. بزرگترین چالش های وی تأمین هزینه های فرزندش ، دست اندازهای مدرسه و بزرگ شدن خیلی زود بود. مانیشا می گوید: "من می خواستم مادرم را افتخار کنم ، بنابراین آنچه را که باید انجام می دادم انجام دادم."

با وجود تشکیل خانواده در سنین پایین و تنها بودن مادر ، مانیشا مدرسه را تمام کرد و زندگی خود را برای سه فرزندش ساخت. هر دو دختر بزرگ او (یک متخصص خدمات اجتماعی و یک آرایشگر) زنان موفقی هستند و او پسر 14 ساله خود را به عنوان یک جوان شگفت انگیز بزرگ می کند. علاوه بر این ، مانیشا اداره روابط عمومی خود را اداره می کند و از مالکان مزرعه کنف در جورجیا است.

سالهای ابتدایی

با ورود دخترم به این مرحله استقلال کودکی ، احساس می کردم مثل یک مادر تنها هستم. من فرزند دوم خود را تقریباً 4 سال پس از تولد او به دنیا آوردم و بسیاری از مردم از من سال کردند که چگونه توانستم همه کارها را انجام دهم و به همین راحتی کار به نظر برسد.

در طی سالهای کودکی بین دوران کودکی و نوجوانی ، مدیریت فرزندان من راحت تر بود. ما روال عادی ایجاد کرده بودیم ، من داشتم با شخصیت آنها آشنا می شدم و می توانستم روی کار و مدرسه تمرکز کنم.

متعادل سازی همه اینها

از بعضی جهات ، این سن نقطه شیرین مادری مجرد و به طور کلی فرزندپروری است. اما هنوز دشواری هایی وجود داشت. چالش برانگیزترین قسمت این مرحله؟ عمل متعادل سازی.

تنها بودن مادر در دانشگاهی که والدین و کلاسهای اوست دست و پا می زند چالش برانگیزترین قسمت این مرحله بود. پسرم هنوز به سن کافی برای مدرسه نرسیده بود ، بنابراین مجبور شدم مراقبت های قابل اطمینان از کودک را پیدا کنم. یک نشستن خصوصی بهترین گزینه بود زیرا من نمی خواستم او را در مراقبت روزانه نگه دارد. خوشبختانه یک خانم بزرگتر پیدا کردم که او را تکه تکه دوست داشت.

تشخیص اینکه همیشه از جانب دیگران قضاوت خواهد شد. مامان مجرد

من نمی توانستم در PTA شرکت کنم و هیچ وقت هم مادر اتاق نبودم. این در برنامه مشغول من نبود. اما من در کنفرانس های والدین و معلمان شرکت کردم و تا آنجا که ممکن بود از طریق ایمیل با معلمان در ارتباط بودم.

سالهای قبل از ورود

سالهای پیش از کودک و کودک نوپا بسیار شبیه به هم هستند. این مرحله از زندگی است که انسانهای کوچک در تلاشند خود را پیدا کنند و استقلال خود را اعلام کنند.

در این سن ، سخت ترین چیز برای بسیاری از مادران تنها احساس اعتماد به نفس در تصمیم گیری تغییر دهنده زندگی در مورد سلامتی و سلامتی فرزند شما بدون کمک است.

مسئولیت کامل موفقیت ها - و اشتباهات

من از یک مادر مجرد ، TJ Ware ، در مورد تجربه مجرد بودن یک مادر پیشگویی س askedال کردم. TJ بنیانگذار شبکه مادر تنها است و چالش های خود را با تربیت پسرش در میان گذاشت.

هنگامی که پسرش در مدرسه ابتدایی بود ، مشکلات رفتاری را شروع کرد. او را اواسط روز اغلب از محل کار به مدرسه فرا می خواندند تا او را به خانه منتقل کند.

با اعتقاد به اینکه او پدرش زیاد دور نمی زند ، TJ تصمیم گرفت رژیم خود را تغییر دهد ، او را در یک برنامه سختگیرانه تر قرار دهد و در ورزش ثبت نام کند - که در آن زمان به او کمک می کرد. چند سال بعد ، مسائل رفتاری دوباره ظاهر شد.

وی تحت فشار معلمانش ، وی را از نظر اختلال بیش فعالی با کمبود توجه (ADHD) آزمایش کرد. اگرچه بیماری خفیف وی تشخیص داده شد ، TJ تصمیم گرفت پسرش را در این اوایل سنی تحت درمان دارویی قرار ندهد ، از ترس اینکه اثرات سوئی بر او بگذارد.

برخی تحقیقات نشان داده است که معلمان سفیدپوست معمولاً رفتارهای چالش برانگیزی را که پسران سیاه پوست نشان می دهند به ADHD نسبت می دهند ، در حالی که همیشه اینگونه نیست. TJ مطمئن نبود که آیا ارزیابی آنها تصویر کاملی از آنچه با پسرش اتفاق می افتد را نشان می دهد یا خیر.

یادگیری کنار گذاشتن اعتماد به نفس

تصمیم در مورد داروی پسرش یا هنوز در ذهن TJ وجود ندارد. با ورود پسرش به دبیرستان ، این گزینه بسیار برجسته است. این می تواند به او کمک کند تا 4 سال آینده تمرکز کند و بهترین نتیجه را ببرد. با این وجود او فکر می کند که آیا واقعاً به آن واقعاً نیاز است.

با وجود چالش ها ، TJ به پسرش افتخار می کند و خیلی از چیزهای خودش را در او می بیند. او جوانی خلاق ، درخشان و متفکر است و دقیقاً مانند او روحیه کارآفرینی دارد.

سالهای نوجوانی

مهم نیست که بزرگسالان نوجوان باشند ، مهم نیست ازدواج کنید یا مجرد . وقتی بچه ها کمی دانش کسب می کنند - همراه با تغییراتی که در بدن آنها اتفاق می افتد - این می تواند یک دستورالعمل برای یک فاجعه باشد.

رها کردن کنترل

تنها بودن یک مادر بزرگسال برای نوجوانان از دیدگاه "چگونه می توانم از آنها محافظت کنم اگر نمی توانم آنها را ببینم" چالش برانگیز بود. وقتی دخترم شروع به بیرون رفتن با دوستانش کرد ، وقتی گواهینامه رانندگی خود را گرفت و وقتی اولین دلشکستگی اش را داشت ، احساس ناتوانی کردم. خیلی دعا کردم. یادگیری اعتماد به نفس او بدون کمک من مشکل بود.

پرورش دیدگاهی به جای درد به جای درد ، شکل گرفته توسط قدرت

علاوه بر این ، من مجبور شدم به دخترم کمک کنم تا در مسائل مربوط به پدرش حرکت کند. بزرگترین ترس من این بود که او قرار است زندگی را فقط از دریچه درد ببیند. چالش بزرگ این بود: چگونه می توانم به او کمک کنم تا چشم انداز خود را تنظیم کند تا زندگی را از منظر مثبت ببیند؟

خوشبختانه ، با گفتگو ، درک ، دعا و اصالت زیاد ، او رشد می کند.

اکنون ، او در دانشگاه Ivy League ، بنیانگذار یک مجله ، نایب رئیس باشگاه دانشجویی و مشاور دانشجویی است. او فراز و نشیب های خود را داشته است و من نگران این بوده ام که او ساعت 3 صبح به خانه آمده است ، اما من یاد گرفته ام که او را در دستان خدا قرار دهم و آرام بخوابم.

تنها بودن مادر فاجعه نیست - با وجود آنچه دیگران باور شما را خواهند داشت. برای من ، این کاتالیزور برای پیدا کردن خودم و کمک به دیگران با به اشتراک گذاشتن داستان من بوده است. تجربه من درسی است برای مادران مجرد دیگر تا ببینند: ممکن است نسخه بهتری از خودتان در طرف دیگر این تجربه بیرون بیایید.

  • والدین
  • زندگی



A thumbnail image

مادر بزرگتر از 40 سال شدن: آنچه در واقع شبیه است

امی رویز سال گذشته ، یک زن 70 ساله هندی به نام عمکاری پانوار به عنوان پیرترین …

A thumbnail image

مادر جدید AJ Cook احساس می کند که وزن بسیار خوبی دارد

AJ Cook بازیگر تام رافالوویچ Criminal Minds در تلاش است وزن کودک خود را کاهش …

A thumbnail image