دفتر خاطرات: اولین مامو من
IstockphotoFrom مجله سلامت
هنگامی که من یک کودک 12 ساله کم رشد داشتم که چند تکه پنبه را درون سوتین آموزش خود قرار می دادم ، این آیه را با عنوان "یک درخواست برای پستان" نوشتم:
بلوغ ، برای من وارد شوید! زیبا ، خیلی لطفا؟
فنجان های D به من تحویل بده! خوب ، من به Cs بسنده می کنم! چون فقط یک صعود دارد که مثل من صاف است ... من هرگز به ماموگرافی احتیاج ندارم.
بلوغ هرگز با پستانداران عظیم الجثه به وجود نیامده است. و در حالی که من بزرگ شده ام و حقیقت را در پشت بسیاری از عقاید نادرست دوران تحصیلات راهنمایی می بینم - به عنوان مثال ، یک کت چرمی سفید و حاشیه دار برای هر کمد لباس یک دارایی است - من به این عقیده متمایل شدم که یک متوسط (خوب ، کوچک) حداقل وقتی که مجبور شدم از نظر سرطان پستان مورد بررسی قرار بگیرم ، نیم تنه به من امکان آزادی می داد. من فکر کردم که هر گونه رشد در طول ماهانه امتحانات دستی زیر باران به سرعت کشف می شود.
مانند اکثر توهمات جوانی من ، در واقع این هیچ پایه و اساسی ندارد. البته سینه ها در هر اندازه در معرض خطر سرطان هستند. و این واقعیت ترسناک بسیار نزدیک به خانه رخ داده است: عمه مادری و مادربزرگ من به ترتیب در اواسط دهه 40 و اوایل دهه 80 به سرطان پستان مبتلا شدند. بنابراین ، چون من سابقه خانوادگی این بیماری را دارم ، برای من بسیار مهمتر است که در مورد سلامتی خود پیشگام باشم.
اما وقتی 35 ساله شدم و پزشک مراقبت های اولیه من پیشنهاد دادم برای انجام ماموگرافی پایه که تمام ماموگرافی های آینده با هم مقایسه می شوند ، من تقریباً یک سال او را نادیده گرفتم. چرا؟ اگرچه من بسیار جوانتر از خویشاوندانم بود که فهمیدند به سرطان پستان مبتلا هستند ، اما من هنوز می ترسیدم که این آزمایش امری غیر طبیعی باشد. من می دانم که این نکته در وهله اول دریافت ماموگرافی است.
اما ، ظاهراً ، من در رویکرد متناقض هیچ خبر ، بهتر از خبر بد نیستم. طبق یک مطالعه از دانشگاه پنسیلوانیا ، ترس از سرطان پستان - حتی وقتی که یک هشدار نادرست باشد - می تواند باعث شود زنان غربالگری های آینده را به تعویق بیندازند. هنوز هم ، با توجه به سابقه خانوادگی و این واقعیت که یک پسر جوان دارم ، می دانستم که نمی توانم آن را برای همیشه به تعویق بیندازم. دکتر من در هنگام بازدید اخیر با تشویق گفت: "ممکن است صدمه دیده شود." با خودم فکر کردم ، اوه آره؟ آیا تا به حال مشاعره A-minus خود را به یک پنکیک دلار نقره له کرده اید ؟! تکنسین من ، جسیکا ، تات های من را با یک لمس ماهرانه اداره کرد ، و هدف را با هدف قرار دادن هر پستان در بخش ماموگرافی قرار داد ، و سپس آن را به آرامی بین سکو و یک دست و پا زدن پلکسی فشار داد. او هنگام کار گپ زد ، که باعث شد ذهنیتم از حضور من در آنجا دور شود.
"او مشاهده می کند که چنین بافت متراکم پستان در کسی که از شیر مادر تغذیه می کند ، غیر معمول است" موقعیت "داشتن نیم تنه کوچکتر به شما کمک می کند." نمره یک را برای بوبی های پری پری من! من تشویق می کردم ... تا اینکه جسیکا توضیح داد که مواد متراکم پستان اغلب از تومورها قابل تشخیص نیستند ، و بدین ترتیب مطالعه دقیق آن دشوارتر می شود. به همین دلیل است که بسیاری از پزشکان به بیماران کم خطر توصیه می کنند که تا 40 سالگی صبر کنند ، در حالی که بافت پستان بسیار کم است. دوستم الیس ، که 32 درجه سانتیگراد است ، "اصطلاح فنی برای ساگی" را ترک زد.
شوخی او دلیل نهایی و غیر منطقی ترین دلیل عدم تمایل به غربالگری را روشن کرد: اولین ماموگرافی یک مراسم است گذرگاه ، و من در پذیرفتن سن کافی برای کسب صلاحیت مشکل داشتم. با گذشتن از نقاط عطف ، سرگرم کننده بودن آن (و استرس زا بودن آن) کمتر از گرفتن گواهینامه رانندگی یا خرید اولین آبجو است. اما خوشحالم که این کار را انجام دادم ، خصوصاً به این دلیل که نتایج عادی بود. اگر به هر دلیلی نیاز داشتم قبل از 40 سالگی برگردم ، تأخیر نمی کنم ، زیرا دانستن حقیقت همیشه بهتر از ندانستن است. و برای این آرامش خاطر ، چند دقیقه ناراحتی ناشی از مشکوک کردن ، هزینه کمی است. در مورد من بسیار کوچک است.