گزارشگر ورزشی FOX ، سارا والش در مورد چندین سقط ، دور IVF قبل از دوقلوهای 'معجزه'

thumbnail for this post


مکان خوبی برای سقط جنین وجود ندارد - اما در فاصله هزار مایلی میزبانی از SportsCenter در خانه به صورت زنده در تلویزیون ، باید به عنوان یکی از راه های مرگبار بیشتر کودک از بین برود. این کابوس من در نوامبر 2014 بود ، در حالی که من برای ESPN کار می کردم ، پیش از بازی فوتبال آلاباما ، از Tuscaloosa یک برنامه زنده را میزبانی کردم. من سه ماهه باردار بودم ، در اواسط سقط ، وقتی که صبح زود آنجا را تنظیم کردم.

دو چیز را خیلی واضح به خاطر می آورم: اول ، وحشت مطلق من وقتی به شوهرم ، مت ، که پیام دادم در معاملات تجاری نیمی از کشور فاصله داشت. دوم ، عزم من این است که اجازه ندهم هیچ کس در اطراف من یا بینندگان از اتفاقات رخ داده مطلع شوند. همکاران من همه مرد بودند و هیچ یک از آنها حتی نمی دانستند که من باردار هستم ، و این کمتر در بحران پزشکی است. با این وجود ترس من از درک ضعیف یا غیرحرفه ای نیاز من به بیمارستان را از بین می برد. من به عنوان تنها زن خدمه ما نگران بودم كه اگر اجازه دهم آنچه اتفاق مي افتد ، در مورد من قضاوت شود و در آينده ، شبكه تصميم بگيرد كه فرستادن پسري به جاي من براي برگزاري يك برنامه آسان تر باشد . بنابراین آن را بیرون کشیدم.

اما مسئله اینجاست: من مجبور نبودم آن را بیرون بیاورم. اگر من در صحنه فیلمبرداری مچ پا را شکسته بودم ، به راحتی کمک می خواستم و همه می فهمیدند که من باید به بیمارستان بروم. اما از آنجا که من با موضوعاتی خاص زنانه روبرو بودم ، بیش از حد احساس شرمندگی و خجالت می کردم و نمی توانستم برای خودم صحبت کنم. بنابراین کارم را تمام کردم. من به خانه پرواز کردم ، شوهرم در فرودگاه با من روبرو شد و ما مستقیماً به بیمارستان رفتیم و در آنجا بچه ای را که خیلی می خواستم سقط کردم.

هرکسی که این مسیر را طی کرده باشد - یکی از موارد ناباروری و به طور مداوم سعی در باردار شدن دارد - می داند چه اتفاقی برای شما نمی افتد ، احساس می کند برای دیگران نیز اتفاق می افتد. به نظر می رسد که هر فرد مشهور روی جلد یک مجله ، هر شخصی که با آن روبرو می شوید - حتی افرادی که نمی خواستند باردار شوند - باردار هستند. مدام به یاد می آوردم که چگونه یکی از اولین چیزهایی که شوهرم در هنگام قرار ملاقات به من گفت این بود که روزی پدر شدن برای او مهم بود و احساس می کردم در حال شکست دادن او هستم.

برای دومین در بارداری شلیک کردیم ، ما تصمیم گرفتیم تلقیح داخل رحمی (IUI) را امتحان کنیم ، و این کار تا زمانی که سقط دوم نداشتم جواب داد. دور بعدی IUI نیز به همین ترتیب پایان یافت: بارداری سوم که به نوزادی ختم نمی شود. آن خبر را شب قبل به من دادند اما باز هم نمایش SportsCenter دیگری در جاده یک سال بعد از خبر اول. همه چیز دوباره یک کابوس بود. لبخندی را روی صورتم گچ کردم ، سعی کردم به نظر برسد که انگار باردار نیستم و برنامه را پشت سر گذاشتم. درون من در حال مرگ بودم.

سرانجام ، در اواخر سال 2015 ، تصمیم گرفتم که برای آماده سازی لقاح آزمایشگاهی (IVF) از طریق بازیابی تخمک اقدام کنم. این شامل دهها قرار ملاقات با پزشک ، عکسبرداری از هورمون و سونوگرافی است - که همه چیز بسیار وقت گیر است - اما من هنوز هم احساس می کردم نمی توانم در محل کار به کسی بگویم چه خبر است. تلاش برای پنهان کردن قرارهای گسترده از کار برای اینکه برنامه ای را بهم نزند ، بسیار استرس زا بود و با نگاه به گذشته ، با تلاش برای حفظ رازداری ، زمان سخت تری را پشت سر گذاشتم.

بعد از سه دور طولانی و دردناک ، بازیابی تخم مرغ ، ما در نهایت توانستیم دو تخم مرغ مناسب بدست آوریم و من نیاز به استراحت داشتم. شانس به نفع ما نبود. برای زنان در محدوده سنی من - در آن زمان من 38 ساله بودم - میزان موفقیت IVF فقط 25 تا 40 درصد است. من نمی خواستم آنها را پیوند بزنم ، زیرا نمی توانم خطر از دست دادن آنها را داشته باشم و آخرین امیدم برای خرد شدن کودکمان باشد.

بعد از چندین هفته ناخن جویدن ، وقتی که بارها و بارها اقدام به بارداری کردم آزمایش خون در مطب دکتر زیرا دیگر نمی توانستم خبر بدی را تحمل کنم ، سرانجام یک آزمایش بارداری در خانه انجام دادم و متوجه شدم که در واقع ، ما باردار هستیم. اما همانطور که هر زنی که بارداری خود را از دست داده است می داند ، این خط دوتایی بر روی چوب تسکین دهنده نیست - این فقط آغاز یک نوع جدید از نگرانی است: اگر این بارداری را نیز از دست بدهم چه می شود؟ احساسی که کل بارداری را از بین نخواهد برد.

بنابراین به کسی که انتظار داشتم نگفتم. حتی بعد از اینکه فهمیدم دوقلو داریم (دعا کردیم یکی کار کند ؛ باورمان نمی شد که واقعاً هر دو را بدست آوریم) شوهرم گفت راهی وجود ندارد که بتوانم بارداری خود را برای مدت طولانی پنهان کنم. اما با زاویه دوربین استراتژیک و نگه داشتن چیزهای مختلف جلوی شکم ، تقریباً تا آخر آن را بیرون آوردم. این نبود که من نمی خواستم مردم بدانند. من واقعاً ، واقعاً واقعاً نمی خواستم که اگر بچه ها را از دست می دهم به همه دنیا بگویم - و از دست دادن نوزادان تمام چیزی بود که من می شناختم. من قول دادم تا وقتی که اینجا نباشند ، هیچ چیز را جشن نگیرم. هیچ اطلاعیه ای ، هیچ دوش کودک ، حتی یک مهد کودک تا رسیدن آنها.

سرانجام ، در تاریخ 30 ژانویه 2017 ، به دلیل برخی از عوارض بارداری ، دوقلوهای من نارس به دنیا آمدند. ما از جنگل بیرون نبودیم ، اما احساس کردم که بالاخره می توانم نفس راحتی بکشم. (آنها بلافاصله به NICU منتقل می شوند و من به دلیل مشکلات پزشکی خودم حتی دو روز پس از تولد آنها را ندیدم.) چند روز پس از تولد آنها ، تولد آنها را در شبکه های اجتماعی اعلام کردم. مردم تعجب کردند اما بسیار مهربان بودند و برای اولین بار پس از سالها ، من احساس امنیت می کردم.

اما چیزی در پشت ذهن من فشار می آورد. به یاد آوردم که چقدر احساس تنهایی کرده ام در تمام آن سالهایی که تلاش می کردیم ، چقدر دیدن همه آن زنان باردار که وقتی آرزو می کردم یکی از آنها باشم سخت است و چطور خودم را کتک می زنم که این برای من اتفاق نمی افتد . من می دانستم که نمی خواهم کسی همان تنهایی را احساس کند. همچنین نمی خواستم مردم فقط پایان خوش من - نوزادان زیبا و سالم من - را ببینند و فکر کنند این جاده آسانی بوده است. من حتی نمی خواستم مردم فکر کنند که من دوقلوها را به طور طبیعی دارم. من کمک کردم و مشکلی ندارم که این را به صورت علنی بیان کنم.

چند روز قبل از اینکه قرار بود برگردم و در روز مادر میزبان SportsCenter باشم ، از کار اخراج شدم - وضعیتی در سطح شرکت. این نمایشی بود که در سالهای گذشته حضور در آن برای من بسیار دردناک بود و من بسیار هیجان زده بودم که سرانجام با روایتی متفاوت (بالاخره!) بازگشتم و داستانم را به اشتراک گذاشتم.

برای لحظه ای من نمی دانستم آیا حق داشتم بدون بستر شبکه خود داستان خود را به اشتراک بگذارم. اما فهمیدم که حتی اگر کارم را در تلویزیون از دست داده ام ، هیچ کس نمی تواند صدای مرا از بین ببرد. بنابراین تصمیم گرفتم پیام خود را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارم. آن روز مادر ، پست اینستاگرام من فقط یک تصویر کاملاً صحنه ای در مورد چگونگی عالی بودن مادر برای اولین بار نبود ، بلکه یک نگاه اجمالی از مبارزات در سفر ما برای رسیدن به آنجا بود. امید من این بود که اگر حتی یک پیرو داشته باشم که روز مادر را با چیزهایی که در دست و پنجه نرم می کردم سپری کند ، آنها بدانند که آنها تنها نیستند.

پاسخ فراتر از هر چیزی بود که انتظار داشتم. بسیاری از همکاران قدیمی من ، از جمله مردان زیادی ، به من گفتند که چقدر متاسفند و چطور آرزو می کنند که بدانند تا بتوانند به من کمک کنند. باعث شد کاش زودتر زره ام را زمین می انداختم. من معتقدم که اکثر مردم دلسوز هستند و می خواهند کمک کنند - اما این تنها در صورتی م worksثر است که به آنها اجازه ورود بدهید. من حاضر نبودم که این خطر را بپذیرم و این برای من درد عاطفی و جسمی غیرضروری داشت.

اما این فقط آغاز کار بود: مردم از سراسر کشور به من نظر دادند و به من پیام دادند که مبارزات باروری خود را به اشتراک بگذارم. من بعد از داستان دلشکستگی و پیروزی ، عشق و از دست دادن ، از همه روشهای ایجاد خانواده ، احساسات خواندن را احساساتی می کنم. به خصوص یک زن تأثیر زیادی روی من گذاشت. او به من پیام داد که قبل از دیدن پست من ، منصرف شده است ، اما داستان من او را ترغیب به انجام یک دور دیگر IVF کرد - و او اکنون در انتظار کودک معجزه خود است.

هر زمان من تعجب کرده ام که آیا باید دیگر در مورد آن صحبت نکنم ، این داستانهایی مانند داستانهای من هستند که حتی بیشتر مصمم به ادامه این گفتگو هستند. ناباروری یک مسئله پزشکی است و نباید باعث شود که کسی احساس شرم و خجالت کند - و قطعاً نباید پنهان بماند. و به همان اندازه که رنجبران به دلسوزی و درک دیگران احتیاج دارند ، ما همچنین باید در طول روند کار با خود مهربان باشیم و فضای اندوه خود را فراهم کنیم. در به اشتراک گذاشتن داستان خودم امیدوار بودم که فقط یک نفر احساس تنهایی کمتری کند - من هیچ تصوری نداشتم که بدانم در جنگ خودم نیز تنها نبوده ام.




A thumbnail image

گزارشگر هنگامی که فعالیت بدنی Fitbit افزایش می یابد ، دوست پسر را فریب می دهد

یکی از کارهای جالبی که می توانید با یک ردیاب تناسب اندام انجام دهید همگام سازی …

A thumbnail image

گزش ساس در برابر گزش کک: چگونه تفاوت را بگوییم

گزش اشکالات به دلایل متعددی آزار دهنده است ، اما آنچه که گاهی اوقات در مورد گزش …

A thumbnail image

گزش و گزش اشکال

تصاویر گزش ها و نیش های مختلف انواع گزش حشرات علل عوامل خطر علائم تشخیص درمان …