چگونه یک تشخیص ام اس رابطه من با غذا را تغییر داد

thumbnail for this post


سالها غذا راحتی من بود. شوهرم ، ریچارد ، ده سال را در بیمارستان و در خارج از بیمارستان با عوارض ناشی از سندرم عروقی Ehlers-Danlos ، یک بیماری نادر و تهدیدکننده حیات بافت همبند که باعث پارگی خود به خود رگ ها و اندام های توخالی می شود ، گذراند. در طول بیماری او ، و از طریق آشفتگی عاطفی و مالی در زندگی ما ، غذا راهی برای از بین بردن کمی از استرس بود. خودم را نگران می کنم. تسکین ترس و اضطرابم. مطمئناً شما لیاقت آن تکه کیک اضافی را دارید. ببینید چه چیزی را پشت سر می گذارید! بعد از اینکه او در سال 2014 از دنیا رفت ، غذا دوباره همراه من بود. یک یا دو سرخ شدن اضافی می تواند معجزه ای برای غم و اندوه کند. درست؟ یا همینطور فکر کردم.

اما دو هفته بعد از فوت ریچارد ، من مشکلات پزشکی خودم را تجربه کردم (رویای هر بیوه!). با نگاه به گذشته ، اکنون می دانم که اولین شیوع بیماری ام اس بود. درد شدیدی در پشت چشم راست و اختلالات بینایی داشتم. فکر کردم میگرن دارم ، چون قبلاً از آنها رنج برده بودم. اما در طول یک هفته ، درد فروکش نکرد و در نهایت آزمایش التهاب عصب بینایی من ، یا نوریت بینایی - یکی از علائم احتمالی ام اس را نشان داد.

آن را همان جا نگه دارید. شوهر من تازه فوت کرد و حالا شما مظنون هستید که می توانم به ام اس مبتلا شوم؟ هوم ، بله ، من آن کاپ کیک را خواهم گرفت ، لطفا ! با این وجود MRI که در آن زمان داشتم ، هیچ ناهنجاری دیگری را نشان نمی داد ، بنابراین متخصص مغز و اعصاب من قسمت را به یک حادثه جداگانه منتقل کرد ، که بیش از حد ممکن است ناشی از استرس مرگ ریچارد باشد.

اما نه ماه بعد ، در طی دو روز ، بینایی در هر دو چشم من از بین رفت ، چشم من به درستی ردیابی نمی کند (فکر کنید انگشتان دکتر را عقب و جلو ببرید) ، و راه رفتن مشکل داشتم. در حقیقت ، من یک روز صبح بلند شدم و مستقیم به دیوار اتاق خوابم افتادم.

این بار خبر مغز و اعصاب من خبرهای مختلفی داشت. MRI من اکنون سه ضایعه را در ساقه مغز من نشان داد که مسئول ایجاد همه خرابی ها هستند. بطور قطعی ام اس تشخیص داده شد. و با توجه به سرعت رشد سه ضایعه ، ما باید سریع اقدام کنیم. متخصص مغز و اعصاب من یک داروی استروئیدی روزانه برای تسکین التهاب و امیدواری بازگرداندن بینایی من تجویز کرد. وقتی این اتفاق افتاد ، من شروع به مصرف داروی تعدیل کننده سیستم ایمنی بدن می کردم تا روند پیشرفت بیماری را کند کنم.

شش هفته طول کشید تا بینایی من کاملاً برگردد. این شش هفته از نظر روحی و جسمی ویرانگر بود. دیدن ترس از چهره دخترانم پایین ترین نقطه برای من بود. آنها تازه پدر خود را از دست داده بودند و اکنون با عدم اطمینان جدیدی روبرو شده اند. آیا برای همیشه از کار افتاده ام؟ چگونه می توان از آنها مراقبت کرد؟ در آن زمان ، من حتی نمی توانستم تا ایستگاه اتوبوس پیاده روی کنم ، چه رسد به اینکه در هر یک از فعالیتهای روزمره آنها رانندگی یا شرکت کنم.

آن زمان بود که می دانستم علاوه بر داروی ام اس ، می خواستم برای بقیه زندگی ام طول بکشد ، من می خواستم برخی از روش های درمانی دیگر را کشف کنم. با داشتن دو فرزند برای مراقبت ، مجبور شدم هرچه می توانم امتحان کنم تا بهتر شوم. اول و مهمترین ، من می دانستم که رابطه من با غذا باید تغییر کند. بدن من نیاز داشت تا به صفحه (ترجیحاً یکی بدون همبرگر همیشه روی آن) قدم بگذارد و مبارزه کند.

من بلافاصله از یک پزشک جامع نگر در یک مرکز سلامتی یکپارچه کمک گرفتم و درباره تغذیه و بهبود بدن به عنوان یک کل. اسمیتا ، که هم یک داروساز آموزش دیده بود و هم یک متخصص آیورودا ، گفت که اولین چیزی که باید با آن مقابله کنم روده من است. "روده من؟" من اول سوال کردم "اما آیا ضایعات در مغز من نیست؟" سمیتا توضیح داد که روده مرکز کنترل بهبودی بدن است و هنگامی که تراز شود و مواد مغذی را به درستی جذب کند ، بقیه بدن بهتر می توانند از این الگو پیروی کنند. من در ابتدا شک داشتم ، اما مایل بودم هر چیزی را امتحان کنم.

برای کمک به روده ام ، سمیتا آنزیم های گوارشی را پیشنهاد داد و طرفدار حذف گندم ، لبنیات ، شکر ، ذرت ، گوشت قرمز ، تخم مرغ و سیب زمینی بود. از رژیم من چه چیز دیگری برای خوردن وجود دارد؟ من فکر کردم. به اندازه کافی مضحک ، او پیشنهادهایی داشت. از آنجا که بیماری ام اس نتیجه یک فرآیند التهابی است ، او از من خواست که غذاهای ضد التهابی مانند سبزیجات ، لوبیا ، عدس و همچنین کینوا ، دانه های چیا و دانه های کتان را در رژیم غذایی خود وارد کنم. اینها همه از نظر من جدید و خارجی بودند و صادقانه بگویم ، مدتی طول کشید تا بتوانم روی باند پرش کنم. بگذارید فقط بگوییم ، ممکن است من معرفی شده باشم ، اما در ابتدا دقیقاً یک مصافحه را عرض نکردم.

من نمی دانم این دارو بود یا تغییرات رژیم غذایی ، اما با گذشت زمان انرژی من افزایش یافت ، کمی درخشش به پوست کم پوست من بازگشت و روحیه کلی من بهبود یافت. نمی خواهم هر کاری کنم ، با هر دو استقامت کردم. من هر روز مقوی ضد التهابی از روغن نارگیل ، زردچوبه ، فلفل ، عسل و آب داغ مصرف می کردم و شروع به تهیه اسموتی های سبز با اسفناج ، کلم پیچ و بلوبری وحشی کردم. من هم گل نر و جعفری را به اسموتی هایم اضافه کردم. اسمیتا به من گفت ، این گیاهان به ویژه برای کبد پاک کننده هستند. (یکی از عوارض جانبی احتمالی داروی MS که مصرف می کنم آسیب کبدی است ، بنابراین ما می خواستیم با هرگونه عوارض جانبی که ممکن است داشته باشد مقابله کنیم.)

ویدئو را تماشا کنید: چگونه یک چربی سوزی سبز ایجاد کنیم اسموتی

یکی از توصیه هایی که برای من سخت تر بود و می توانم از رژیم غذایی خود استفاده کنم سیب زمینی شیرین بود ، زیرا با توجه به این مورد بسیار خطرناک بود: سمیتا پیشنهاد کرد که آنها را قبل از ظهر بخورم تا مواد مغذی بهتر جذب شود. من مجبور شدم با "پنکیک" سیب زمینی شیرین و کلوچه بازی کنم تا به آنها خوش طعم شود. پیشنهادات دیگر آسان تر بودند ، مانند اطمینان از اینکه سالادهای من دارای چربی (به عنوان مثال نوعی پانسمان بر پایه روغن) هستند که باعث افزایش جذب مواد مغذی می شوند و خوردن غذاهای غنی از امگا 3. بنابراین ، علاوه بر مصرف مکمل ویتامین D و روغن ماهی ، طبق توصیه متخصص مغز و اعصاب ، اطمینان حاصل کردم که حداقل هفته ای یک یا دو بار ماهی قزل آلا می خورم.

این تغییرات چه تأثیری برای من داشته است؟ تا کنون ، تمام کارهای خون من مشخص بوده است ، من هیچ ضایعه جدیدی رشد نکرده ام ، و صادقانه می توانم بگویم که بعضی روزها اکنون با ام اس احساس قدرت بیشتری نسبت به قبل از تشخیص خود دارم. می دانم که حداقل تا حدی مدیون تغییرات رژیم غذایی ام هستم. من هنوز هم هر چند وقت یکبار به یک برگر چرب سرگرم می شوم و سرخ می کنم ، اما وقتی این کار را می کنم ، بدن و فرزندانم با من تماس می گیرند و من را به حالت اولیه برمی گردانند.

بهترین قسمت این است که اکنون غذا سوخت من است ، نه فقط یک واکنش احساسی به استرس. برای من ، غذاهای کامل دیگر به معنای کیسه های کامل چیپس ، کلوچه های کامل ، کیک های کامل نیست. این به این معنی است که با کمک غذاهای مقوی احساس سلامتی می کنم.

من ساده لوح نیستم. آیا تغییر ساده رژیم غذایی مانع از سرخ شدن مجدد MS می شود؟ احتمالا نه. اما من می دانم که بدن من از این به بعد وضعیت بهتری برای کنترل بیماری دارد.




A thumbnail image

چگونه یک پیرسینگ با گوشهای پر جنب و جوش این نوجوان را به اشتباه ترک کرد

همه ما آن کلاه های جن را برای جشن در تعطیلات برای فروش دیده ایم. می دانید ، …

A thumbnail image

چگونه یک درمانگر پیدا کنیم که واقعاً بتواند به شما کمک کند

درمان احساسات دردناکی را به وجود می آورد ، بنابراین بسیار مهم است که شما با …

A thumbnail image

چگونه یک رسم تعطیلات فعال را شروع کنیم

خانه پدربزرگ و مادربزرگم ، جایی که بیشتر تعطیلات را در آن می گذرانم ، مانند یک …