چگونه می توان انبار خود را کوچک کرد
حدود دو ماه پیش من و شوهرم از بیرمنگام ، آلا ، به پارک اسلوپ ، بروکلین منتقل شدیم. فراتر از مکان و فضای کاملاً متفاوت ، ما همچنین در حال انتقال از یک خانه سه خوابه با حیاط پشتی و بزرگراه بزرگ به یک آپارتمان یک خوابه در یک سنگ قهوه ای بودیم.
هنگامی که من برای اولین بار چشم به خانه جدید خود گذاشتم ، سعی کردم در مورد کوچک سازی خوش بین باشم. فضای کم به این معنی بود که ما مجبور بودیم وسایل کمتری را با خود بیاوریم و این برای من خوب و ساده بود. اما وقتی کار جدی جدایی از وسایلی مانند سازنده وافل (دو بار استفاده شده) یا تگین مراکشی (که هرگز استفاده نشده است) انجام شد ، من تند و تیز و دفاعی شدم. هر وقت جون چشم به جعبه های متعدد علامت "آشپزخانه" می زد و نگاهش را به معنای "یکی دیگر نمی داد" به من می انداخت ، لبخند می زدم و می گفتم ، "برای آن فضایی پیدا خواهم کرد - قول".
من ما به این قول عمل کرده ایم ، اما قرار دادن همه چیز در آشپزخانه جدید ما ، که بین اتاق نشیمن و اتاق ناهار خوری ما بسیار کم است ، به معنای بسیار انتخابی بودن مواردی است که در واقع می توانند املاک و مستغلات اصلی آشپزخانه را انتخاب کنند. بقیه به زیرزمین منتقل شده اند ، جایی که ما خوش شانس هستیم که قفسه بندی می کنیم.
گذشته از گل و لای خانه قدیمی ، چیزی که بیشتر از همه دلم برای من تنگ شده است شربت خانه ما است. این یکی از آن انبارهای پیشخدمت است که در کاتالوگ های Pottery Barn مشاهده می کنید. این کابینت های شیشه ای زیبا در بالای آن قرار داشت - ایده آل برای نمایش کشوهای قدیمی چوبی عمیق مادر - و مجموعه دیگری از کابینت های پایین که به اندازه کافی بزرگ بودند تا چندین کودک کوچک بتوانند در آن پنهان شوند. یک رویا به حقیقت می پیوندند. و بله ، من کاملاً خراب شده بودم.
بنابراین چه چیزی تصمیم گرفتم کاملاً روزمره ضروری باشد؟ در اینجا لیست موارد ضروری من است که هر آشپز باید داشته باشد:
قسمت دیگری از آشپزخانه "باما" من که متاسفانه خداحافظی کردم سوزان تنبل بود. برای من یک تن مواد غذایی ارسال شده است و این فضا برای نگهداری همه خوبی هایی که به خانه آورده ام شگفت انگیز بود. اکنون غلات فضای قفسه را با غذاهای سگ به اشتراک می گذارد.
من هر آخر هفته به Whole Foods سفر می کردم تا ماشین را با محصولات تازه ، گوشت ، ماهی ، غلات ، شراب و سایر ملزومات دیگر بارگیری کنم. هفته گذشته ما هنوز یک ماشین داریم اما به دلیل محدودیت پارکینگ به سختی از آن استفاده می کنیم. و در مجاورت غذاهای کامل ، زمان خلاقیت فرا رسیده است. من به سرعت فروشگاه محلی غذاهای عالی ، یونیون مارکت را استشمام کردم (در سفر دوم خود مگی جیلنهال و پیتر سارسگارد را در آنجا دیدم) ، اما مکان برای انجام خریدهای شما بسیار گران است. همچنین یک شهر C-Town در این نزدیکی هست ، که قبلاً هرگز نام آن را نشنیده بودم. C-Town پر زرق و برق نیست. هیچ نمونه غذایی یا پسران دلفریب وجود ندارد که بتوانند گوشه گوشه خود را باز کنند و نور کاملاً وحشتناک است. آنچه که آنها دارند قیمت های مقرون به صرفه و انتخاب مناسبی از گزینه های سالم است.
من فهمیدم که می توانم برای هر چیز بسته بندی شده ، یخ زده ، قومی یا اساسی به C-Town بروم. اتحادیه مارکت مخصوص پنیر ، گوشت (آنها به فروش طبیعی و ارگانیک می پردازند) ، محصولات یا مواد غذایی آماده تهیه شده است من هنوز هم سعی می کنم برای وعده های غذایی برنامه ریزی کنم ، اما در نهایت هر هفته حدود دو سفر به هر فروشگاه انجام می دهم. و از آنجایی که ما کاملاً به زندگی شهری تن نداده ایم ، یکی از آن گاریهای مواد غذایی قابل جمع شدن فلزی را که مادربزرگم سلما در کوئینز به آن فشار می آورد شکسته و بدست آورده ایم. بنابراین ، این بدان معناست که من باید به دقت محاسبه کنم که چقدر می توانم با خیال راحت به خانه حمل کنم (البته با پارچه قابل بازیافت) بدون ابتلا به فتق.
من هنوز با فضای جدید و روش های جدید خود سازگار هستم. انجام کارها دلم برای شربت خانه و فضای اضافی تنگ شده اما معاملات ارزش آن را دارند. مطمئناً من نمی توانستم در بیرمنگام ، حتی در Whole Foods ، یک شیرینی واقعی نیویورکی تهیه کنم.
توسط Frances Largeman-Roth