چگونه می توان تصور کرد که آنچه در زندگی به معنای برنامه ریزی پیش نمی رود ، منظور از تحقق شما چیست
چالش های ناخوانده زندگی ، مانند بیماری و از دست دادن ، می تواند به ما کمک کند تا در لحظه فعلی عملکرد عمیق تری پیدا کنیم.
وقتی در سال 2015 مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) تشخیص داده شدم ، در ابتدا شوکه شدم. سرانجام ، من مشاهده کردم که چیزی عمیق تر نیز وجود دارد: احساس احترام به ارزشمندی زمانی که در این کره خاکی دارم.
من با واقعیتی روبرو شدم که هیچ کس از ما همیشه ندارد در جهان - پس چرا معنی و تحقق را به تعویق می اندازید؟
تنظیم اهداف و رویاهای جدید برای خود هنگامی که دنیای شما به طرز گسترده ای تغییر کرده است می تواند ترسناک به نظر برسد.
گذر از دست دادن بزرگ - مانند از دست دادن توانایی های جسمی به دلیل بیماری ، از دست دادن عزیزی ، از دست دادن شغل - یا سایر چالش های تغییر دهنده زندگی (شاید یک همه گیری جهانی) ، می تواند از لحاظ ایجاد یک رابطه مثبت با آینده خود احساس "گیر افتادن" کنیم.
با این حال ، از دست دادن زندگی و تغییر در زندگی فرصتی برای حساب کردن با هدف عمیق تر خود فراهم می کند.
وقتی زندگی که برای خود برنامه ریزی کرده اید دیگر ممکن به نظر نمی رسد چه کاری انجام می دهید؟
خوشحالم که گزارش می دهم زمانی را که در دوره های سخت ، گیج کننده و گیر افتاده سپری کرده ام زندگی من همیشه نتیجه داده است. این امر ناگزیر به تحولات معنوی قابل توجهی در من دامن زد ، به ویژه از نظر تعریف من از تحقق.
از دست دادن و تراژدی ، هنگامی که به ما اجازه می دهد تا غصه بخوریم ، می تواند یک زمان کیمیاگری و تحول فوق العاده باشد. آنها حتی ممکن است دعوت برای یافتن راهی جدید در پیش رو و زمانی برای ریشه دواندن در آنچه برای ما معنی دار است ، باشند تا بتوانیم آنچه را که به سمت آن حرکت می کنیم روشن کنیم.
یافتن نتیجه تحقق یافته پس از تشخیص بیماری مزمن
بعد از تشخیص ام اس ، به سختی می توانستم پایان هفته آینده را ببینم ، چه رسد به سال ها و عمر پیش رو.
اکنون که تقریباً 6 سال از زندگی من با تشخیصم می گذرد ، می توانم به عقب برگردم و روش هایی را که بینایی من برای زندگی ام روشن تر می شود ، با شروع هماهنگی با آنچه برای من واقعاً مهم است ، ببینم ، بر خلاف آنچه که من فکر می کردم مهم است.
دو سخت ترین تشخیص من حرکت در آینده ای نامشخص از نظر تحرک و دامنه جسمی و کنترل خستگی است. معلوم شد که هر دوی اینها کلیدهای مهمی برای تغییر ساختار رویکرد من در زندگی هستند.
عدم اطلاع از آینده من (البته ، هنوز هم نمی دانم) به من کمک کرد تا بفهمم که نمی خواهم زندگی ام را در حالت نگرانی و ترس سپری کنم.
در حالی که به خودم اجازه می دادم آن احساسات سخت را هنگام بروز احساس کنم ، من به طور دائمی در آن حالت زندگی نمی کنم. من می دانم که صرف نظر از آنچه در آینده با MS من اتفاق می افتد ، من می خواهم از آنچه که دارم در حالی که به آن مبتلا هستم لذت ببرم.
به زودی ، شروع به اولویت بندی آنچه علاقه شدیدی به آن داشتم ، کردم. و من به خاطر شادی شروع به انجام کارها کردم. من همچنین راحت گفتم "نه" به چیزهایی که در غیر این صورت خودم را می کشیدم اما واقعاً مطلوب نبودم.
چیزهایی که برای من مهم بودند باید اولویت داشته باشند زیرا من چیزهای بی معنی را رها کردم. من به عمیق ترین ارزشهای خود نگاه کردم و دریافتم که کار برای عدالت نژادی ، درمانگر زن و شوهر شدن و ساخت پادکست بیماری مزمن در بالای لیست من است.
من واقعاً نمی توانستم وقف خود کنم. اگر بیش از این که به اولویتهای دیگران مشغول زندگی باشم ، مشغول زندگی در این موارد هستم.
تعریف من از "تحقق" بسیار تحت تأثیر تجربه من در بیماری ام اس قرار گرفته است.
من قبلاً آنجا را مکانی می دیدم که روزی به آنجا برسم. اکنون ، من این کار را به عنوان یک تمرین روزمره می بینم که من را ملزم می کند تا زندگی را در هنگام وقوع زندگی - بدون توجه به آنچه که به ارمغان می آورد ، اینجا باشم.
زندگی خود را دوباره رویایی کنید
حرکت از زندگی قدیمی من تعریف تحقق مورد جدید من فرایندی است که دوست دارم آن را "رویاپردازی مجدد" بنامم.
ما همیشه از زندگی روزمره گرفته تا برنامه ریزی مسیر زندگی ، زندگی خود را دوباره در خواب می بینیم. بحران عمده زندگی یا نه ، ما قرار است خواسته ها و برنامه های خود را تغییر دهیم و تجدید نظر کنیم.
ما همیشه در حال رشد و تکامل هستیم. ترجیحات ، سلیقه ها و شادی های ما تغییر می کند. چه چیزهایی که قبلاً هیجان انگیز بودند اکنون ممکن است احساس بیات کنندگی داشته باشند.
آخرین باری که این روزها باعث خوشحالی شما می شود چه زمانی حساب کرده اید؟
طی سال گذشته ، شروع به تهیه لیست هایی از عوامل شادی آور مورد علاقه من ، مانند روشن کردن شمع مورد علاقه من ، تماس با برادرم برای صحبت درباره هیچ چیز به ویژه ، گوش دادن به موسیقی که باعث می شود من به رقص بیفتم و گذراندن وقت در نزدیکی اقیانوس.
موارد موجود در این لیست ممکن است کوچک و ناچیز به نظر برسند ، اما نوشتن آن باعث شد که بتوانم عمداً روزهای خود را درمان کنم.
من شروع به مشاهده همبستگی بین لذت بردن از چیزهای کوچک در زندگی روزمره من و ایجاد دیدگاه مستحکم تر ، معتبر و "عمیق" برای آنچه واقعاً می خواهم در آینده زندگی کنم.
در یک لحظه تحقق یافتن به من امکان می دهد تا سطحی از خلاقیت را تجربه کنم که باعث می شود به اهداف ، پروژه ها و ایده های دیگری فکر کنم که با همان احساساتی که من در این زندگی تجربه می کنم فکر می کنم. لحظه.
به بیان ساده: اگر حالت اضطرابی داشته باشم ، احتمالاً ایده های مضطرب یا اهداف مبتنی بر ترس ایجاد خواهم کرد. اگر در حالت شادی باشم ، این احتمالاً ظرفیت خلاقیت من را گسترش می دهد و به من کمک می کند اهداف و پروژه هایی را پر از شادی کنم.
نحوه ایجاد کتابخانه شادی
در اینجا تمرینی برای پرورش رضایت بیشتر در زندگی روزمره شما با ساختن آنچه من "كتابخانه شادی" می نامم وجود دارد.
- باز کردن سند جدیدی در رایانه (یا استفاده از كاغذهای قدیمی و چندین لیست از عوامل شادی آور ایجاد کنید (مواردی که هنگام درگیر شدن با آنها باعث شادی شما می شوند). عناوین لیست می تواند شامل فعالیت ها ، مکان ها ، افراد ، اصوات یا هر چیز دیگری باشد.
- چند دقیقه را در هر لیست اختصاص دهید. هر آنچه فکر می کنید بنویسید. فقط شما می دانید چه چیزهایی به طور منحصر به فرد باعث شادی شما می شود.
- این لیست را به طور مرتب در دسترس خود قرار دهید و از آن برای بهبود روزها و هفته های خود با لذت های کم (اما تأثیرگذار) استفاده کنید.
- این لیست را مرتباً به روز کنید. مواردی را که برای شما شادی آور نیستند دیگر حذف کنید و عوامل محرک جدید را اضافه کنید.
من توصیه می کنم قبل از شروع هر پروژه خلاق ، به لیست های خود مراجعه کنید این به شما این امکان را می دهد تا قبل از شروع ایجاد وضعیت شادابی و نشاط را پرورش دهید - یا به عنوان طوفان مغزی برای رویای بعدی خود برای زندگی خود عمل کنید.
تحقق مقصد نیست
تحقق یک پروژه در حال انجام است ، نه هدفی در بالای کوه که "روزی" هنگام رسیدن به قله به آن خواهیم رسید.
این وظیفه ماست که روزهایی پر از معنا ، لذت و ارتباط با زنده بودن خود را تصحیح کنیم.
من معتقدم شما ظرفیت ایجاد یکبار شادی کم برای ایجاد یک زندگی حتی تحقق عمیق تر از تصور شما. همانطور که انجام می دهید ، امیدوارم که به من اطلاع دهید چه چیزی در مورد خود و ظرفیت خود برای ایجاد یک راه جدید کشف می کنید.
داستان های مرتبط
- راهنمای مبتدیان (واقع گرایانه) خود واقعی سازی
- مبارزه با استرس زندگی با بیماری مزمن
- 6 راه دوست داشتن بدن در روزهای بد با یک بیماری مزمن
- من از پنهان کردن خود امتناع می ورزم بیماری نامرئی هنگام دوستیابی
- عزاداری برای زندگی قدیمی من پس از تشخیص بیماری مزمن