بعد از تعطیلات موج سواری در کاستاریکا ، تب دنگی پیدا کردم. در اینجا آنچه در واقع احساس می شود وجود دارد
پشه ها همیشه دشمن مرگبار من بوده اند - یکی از تنها چیزهایی که از تابستان های نیویورک یا تعطیلات در مناطق گرمسیری لذت نمی برم. به نظر می رسد من یکی از آن افراد بدشانسی هستم که افراد مکنده خون به طور نامتناسبی به آنها علاقه مند می شوند و آنها بسیاری از ماجراهای خارج از من دوست داشتنی من را مهار کرده است.
این یکی از دلایل توجه من به این موضوع است گزارش هفته ای از مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها (CDC) در مورد بیماری های منتقله از طریق ناقل ، یا همان بیماری های منتقل شده توسط حشرات مانند کنه ، کک و پشه. به نظر می رسد ، بروز این بیماری ها از سال 2004 تا 2016 در ایالات متحده سه برابر شده است و در آن زمان 9 میکروب جدید منتشر شده توسط پشه ها و کنه ها در اینجا کشف یا معرفی شده است.
اما دلیل دیگری نیز وجود دارد که این خبر را منتشر می کند در مورد بیماری های منتقله از پشه باعث شده است که من برای DEET و شلوارهای بلند برای تابستان انبار کنم: من یکی از آن بیماری ها را به صورت اول شخص تجربه کرده ام و این خیلی زیبا نبود. در فوریه 2016 ، بعد از یک هفته در کاستاریکا با نزدیکترین دوست دخترانم ، چند نفر از ما با تب دنگی به خانه آمدیم.
بله ، تب دنگی - ویروسی با صدای عجیب و غریب که لقب "تب استخوان شکستگی" را به خود اختصاص داده است. و به عنوان سرنوشتی بدتر از مرگ توصیف شد. من کاملاً مطمئن هستم که موارد خفیفی را در نظر گرفته ام ، اما با این وجود یکی از بدبخت ترین هفته های زندگی من ساخته شده است. به عنوان یک نویسنده بهداشت ، یکی از جذاب ترین موارد نیز بود.
علائم من حدود 5 روز پس از بازگشت از نوسارا ، کاستاریکا ، جایی که من فقط هفت روز سعادت را برای یادگیری موج سواری و آرامش گذراندم ، شروع شد. شب زیر ستاره. احساس خستگی و کسالت جدی از خواب بیدار شدم ، مثل این که با یک مورد بد آنفولانزا پایین بیایم. به خودم گفتم اواسط زمستان بود و من تازه در هواپیما بودم.
من به تازگی مامور شده ام که یک داستان در مورد ویروس زیکا بنویسم. دانشمندان شروع به ظن داشتن شیوع بیماری در آمریکای مرکزی و جنوبی با نقص مادرزادی می کردند و مقامات CDC برای زنان باردار هشدار سفر صادر کرده بودند. همانطور که علائم آن را می خواندم - بیماری شبیه آنفولانزا ، سردرد ، قرمزی چشم - با سردبیر خود نیمه شوخی کردم که ممکن است خودم قربانی شوم.
اوضاع در طول روز بدتر شد. من خودم را به یک بازی بسکتبال دبیرستان کشاندم که شوهرم مربیگری آن را بر عهده داشت ، اما وقتی لرزیدم و در مروارید نشستم و سعی کردم در لباس بزرگ سایز بزرگم عقب نشینی کنم ، احساس کردم ممکن است از دنیا بروم. وقتی به خانه رسیدیم ، من مستقیم به رختخواب رفتم و 12 ساعت خوابیدم.
صبح روز بعد ، پیامک ها شروع شد: سارا ، یکی از دوستان من در اردوگاه موج سواری ، به یک مرکز مراقبت های فوری رفته بود به دلیل علائم شبیه آنفولانزا و بثورات عجیب در صورت او. دکتر وی را به اورژانس اعزام کرد ، آنجا که پس از اطلاع از اینکه اخیراً از کشور خارج شده است ، وی را برای چند ساعت در اتاق قرنطینه قرار دادند.
دوست سوم ، سارا ، ناگهان احساس بیماری کرده بود شب قبل از یک مهمانی بعد از کار قبل از اینکه یاد بگیرد همه ما بیمار هستیم ، او نگران بود کسی ممکن است نوشابه اش را بخورده باشد ، یا اینکه او به دلیل سندرم شوک سمی جدی شده است. اکنون ، به دلیل عناوین اخیر ، ما به زیکا مشکوک شدیم.
"آیا کسی چشم قرمز دارد؟" ما به عقب و جلو پیام دادیم "چیز خوبی که هیچ یک از ما قصد نداریم به زودی باردار شویم!" و "زیکا قرار است ملایم باشد - این احساس ملایمی ندارد!" سپس کسی چیکونگونیا را به وجود آورد ، بیماری پشه ای که باعث تب شدید و درد مفصل فلج کننده می شود ، که صداش دقیق تر می شد.
در ER ، سرانجام سارا از نظر آنفلوانزا آزمایش شد (منفی بود) و به خانه فرستاده شد. آزمایش Zika به دلیل تقاضای زیاد برای امکانات آزمایشگاهی ، در آن زمان برای زنان باردار اختصاص داشت و پزشکان س Saraالات سارا را درباره سایر بیماری های منتقله از پشه کنار گذاشتند. او و سارا مصمم برای یافتن پاسخ ، هر دو به دنبال متخصصان طب گرمسیری رفتند.
برای پیچیده شدن مشکلات ، من و شوهرم با یک اورژانس خانوادگی روبرو بودیم. ما به خانه خواهرش در نیوجرسی سفر کردیم ، جایی که من در وضعیت جنینی روی کاناپه دراز کشیدم و با نگرانی منتظر به روزرسانی های Sara (h) ها بودم. بعد از سه روز تب ، لرز ، درد مفصل و بدترین سردردی که تاکنون داشته ام ، حالم بهتر شد. آن زمان بود که چیزهای عجیب و غریب آغاز شد.
یک روز پس از تب من ، با یک احساس سوزن سوزن شدن عجیب در دستانم از خواب بیدار شدم. آنها احساس گرما ، خارش و تورم می کردند. من از ترس اینکه روی انگشتان پف کرده ام گیر کنند ، بلافاصله حلقه هایم را بیرون آوردم. بعداً ، سوختگی از دستان من به بقیه بدنم سرایت کرد: مانند اینکه دچار آفتاب سوختگی شدیدی شده ام ، پوست من احساس خام کرده و لکه های قرمز و عجیب و غریب ایجاد کرده ام. من سعی کردم پاهایم را زیر دوش بتراشم ، اما احساس می کردم که دارم پوستم را می تراشم.
دختران دیگر نیز چنین چیزی را تجربه می کنند: "احساس می کنم شلوار گل مینا پر از مورچه های آتش پوشیده ام و کک! " سارا برایم ایمیل کرد. آن وقت است که - به لطف Googling بیشتر - ما ابتدا تب دانگ را در نظر گرفتیم: علائم شبیه آنفلوانزا؟ بررسی. وقتی به هر جهتی نگاه می کنید درد شدیدی پشت چشم دارید؟ بررسی. بثورات پوستی صاف ، قرمز و حساسیت به پوست بسیار ناخوشایند است؟ بررسی کنید
سارا اولین کسی بود که نتایج خود را به دست آورد و سوions ظن ما تأیید شد: آزمایش خون وی از نظر وجود آنتی بادی های دنگی مثبت بود ، به این معنی که ویروس وجود دارد. حتی اگر حال وی بهتر بود ، پزشك به او هشدار داد كه هنوز هم می تواند در معرض خطر خونریزی خونریزی دهنده باشد ، یك عارضه جدی كه حدود 1٪ افراد مبتلا به تب دنگی را درگیر می كند.
به او گفته شد كه از هیچ كاری استفاده نكند. داروهایی که می توانند اثرات رقیق کننده خون داشته باشند ، مانند ایبوپروفن ، ناپروکسن ، آسپرین یا محصولات حاوی سالیسیلیک اسید ، تا زمانی که وی در یک ویزیت پیگیری پاک شود. (استامینوفن برای درد و تب توصیه می شود.) این تقریباً تنها توصیه عملی بود که می توانستیم تا آن زمان داشته باشیم ، زیرا هیچ درمانی واقعی - علاوه بر استراحت و مایعات فراوان - برای بیماری دنگی وجود ندارد.
سرانجام چندین نفر دیگر از سفر ما ، از جمله خودم ، تشخیص داده شدند. دانگ می تواند بر روی آنزیم های کبدی تأثیر بگذارد و گاهی اوقات ممکن است در جاده ها مشکلاتی ایجاد کند ، بنابراین توصیه می شود حتی پس از گذشت بدترین مورد ، تشخیص قطعی بگیریم. نتایج آزمایشات ما همچنین به بخش بهداشت شهر نیویورک گزارش شد ، که این موارد را در مورد این نوع بیماری ها نگه می دارد.
دکتر من همچنین توصیه می کند حداقل برای چند هفته ورزش شدید و نوشیدن الکل را قطع کنید. مدت زمان زیادی طول کشید تا واقعا قدرت و انرژی من به حد نرمال برگردد ، بنابراین او هیچ استدلالی از من نکرد.
معنی این برای من ، دو سال بعد ، کاملاً مشخص نیست: برخی تحقیقات نشان می دهد هنگامی که به بیماری دنگی مبتلا می شوید ، آنتی بادی هایی ایجاد می کنید که از شما در برابر ابتلا به فشار مشابه دوباره محافظت می کند. اما مطالعات دیگر نشان داده است که در صورت ابتلا به ویروس برای بار دوم ، افرادی که یک بار به بیماری دنگی مبتلا شده اند به احتمال زیاد به نسخه خونریزی دهنده تهدید کننده زندگی - که شامل خونریزی داخلی و از بینی و لثه است - مبتلا می شوند.
با افزایش موارد بیماری دنگ در سراسر جهان (و در ایالات متحده ، اگرچه در اینجا هنوز نادر است) ، محققان در زمینه تولید واکسن سخت کار کرده اند. اما نگرانی های ایمنی باعث شده است که این بازار در اکثر کشورها از بازار دور شود و - در نیویورک زندگی می کنم - به هر حال من احتمالاً کاندیدای آن نخواهم بود.
من می دانم که حداقل در مورد ویروسهای منتقل شده توسط پشه ها اینجا در شمال شرقی ، خیلی نگران نیستم. (کنه های ناقل بیماری لایم در اینجا تهدید بسیار بزرگتری هستند.) و من می دانم که در برنامه بزرگ ، تجربه من با بیماری دنگی نسبت به آنچه دیگران در سراسر جهان متحمل شده اند نسبتاً ملایم بود.
اما متشکرم به دلیل تغییرات آب و هوایی و افزایش سفرهای جهانی انسان ، این نوع بیماری ها شیوع بیشتری پیدا می کنند. آنها همچنین از نظر جغرافیایی در حال گسترش هستند و ممکن است طولی نکشد که پشه هایی که این ویروس ها را حمل می کنند می توانند در این شمال زندگی کنند و تولید مثل کنند.
برای اینکه داستانهای برتر ما به صندوق ورودی شما تحویل داده شود ، ثبت نام کنید برای خبرنامه زندگی سالم
در حال حاضر ، وقتی که می توانم نسبت به پشه ها دقت بیشتری می کنم - از لکه هایی که در آن جمع می شوند اجتناب می کنم و برای حفظ آنها تلاش می کنم وقتی در خانه هستم درها و پنجره ها بسته می شوند (یا به نمایش در می آیند). من همچنین مراقب هستم که دافع حشرات را بیشتر حمل و استفاده کنم. با خجالت ، یادم نیست که آن هفته سرنوشت ساز 2016 را زیاد از آن استفاده کرده باشم ، زیرا اشکالات خیلی بد به نظر نمی رسید!