جیمی لین سیگلر در مورد نبرد با ام اس: 'تنها راه بهبود واقعی پذیرش است'

thumbnail for this post


تاکنون ، جیمی لین سیگلر ، 35 ساله ، یک سال نقطه عطف داشته است: در اواسط ژانویه ، ستاره سابق سوپرانوس تقریباً سه سال با نامزد خود ، کاتر دیکسترا بازیکن بیس بال ، در یک عروسی در پالم اسپرینگ ازدواج کرد. و فقط چند روز بعد ، او یک بمب مهم بهداشتی را پرتاب کرد: در سن 20 سالگی ، بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) تشخیص داده شده بود و از آن زمان به طور خصوصی با این بیماری مبارزه می کرد. سرانجام بازیگر زن و شوهرش و پسر 3 ساله شان ، بو در کنار خود ، سرانجام راز خود را در جهان اعلام کرد و احساس می کند کنترل او بیش از هر زمان دیگری است. او از مجموعه نیومكزیكوی فیلم آینده وسترن عدالت با ما تماس گرفت تا در اختیار داشتن حقیقت خود باشد.

من با گریه گریزی بیدار شدم. من صدای خاموش شدن تلفنم را شنیده ام و به شوهرم گفتم ، "اکنون احساس می کنم بسیار آسیب پذیر هستم." خیلی ترسیده بودم او گفت ، "بگذارید Beau را بدست آورم ، شما در رختخواب بمانید و آرام باشید و تلفن خود را باز کنید. فکر می کنم ممکن است تعجب کنید. من مثل این بودم ، "شما اول نگاه می کنی." بنابراین او تمام پیام های متنی ، توییتر و اینستاگرام من را مرور کرد و مانند او بود ، "جیمی ، شما باید این را بخوانید - شما تغییر می کنید." بنابراین خودم دو ساعت در رختخواب نشستم و هر نظر و پیامی را می خواندم ، و بسیار حیرت انگیز بود. ناگهان من عضوی از گروهی بودم که از نمایندگی خود احساس افتخار می کردم و فهمیدم که شاید بتوانم تغییری ایجاد کنم.

من هنوز روزهایی دارم که احساس بدی دارم و از این بابت ناراحتم و می مکد اما اینکه مردم برایم نامه بنویسند و بگویند: "متشکرم" ، "تو تنها نیستی" و "ما با تو در این مبارزه هستیم - این فقط من نیستم که از آنها حمایت می کنم. من هم پشتیبانی می گیرم این به معنی و کمک زیادی است.

احتمالاً خیلی طول کشید تا با تشخیص خود بیرون بیایم زیرا پذیرفتن آن مدت زیادی طول کشید. تقریباً 15 سال که بیماری دارید ، فکر می کنید می توانید سر خود را به دور آن بپیچید. اما وقتی جوان هستید ، پذیرفتن چیزی که سرعت شما را کم می کند یا می تواند رویاها یا آرزوهای شما را متوقف کند واقعاً دشوار است. یکی از چیزهایی که من در تلاش برای رسیدن به صلح با همه اینها آموخته ام این است که تنها راه بهبود واقعی پذیرش است.

من فکر می کردم در مورد من قضاوت می شود. من خودم قضاوت کردم و فکر کردم مردم چیزها را از من می گیرند. من واقعاً داشتم خودم را جعبه می کردم زیرا این کار راحت تر بود. من نمی خواستم دیگران تصمیم بگیرند که چه کاری می توانم یا نمی توانم انجام دهم ، اما در پایان روز ، من خودم واقعی خودم نبودم. دیگر نمی دانستم که هستم. تا زمانی که کاملاً در این باره صادق نبودم ، نمی توانستم ببینم زندگی چه می تواند ارائه دهد.

من به طور مداوم کار می کردم ، که کاملاً برای من شوک آور بوده است. مردم از من مراقبت می کنند. من قبلاً از درخواست کمک می ترسیدم زیرا نمی خواستم پرچم قرمز برافراشته کنم. حالا آنها مانند "جیمی ، آیا شما به صندلی نیاز دارید؟" یا "چرا استراحت نمی کنید؟" من هرگز چنین انتظاری ندارم. با ورود به این شغل ، مدیر با من تماس گرفت و من گفتم ، "من می خواهم محدودیت های خود را با شما برطرف کنم." و او گفت ، جیمی ، دلیل این که ما این نقش را به شما پیشنهاد دادیم این است که من در برنامه امروز مصاحبه شما را تماشا کردم ، و هر آنچه در مصاحبه خود داشتید همان چیزی است که من برای این شخصیت می خواستم. من درمورد آنچه شما می توانید یا نمی توانید انجام دهید نگرانی صفر دارم و ما این موضوع را خواهیم فهمید ، پس نگران نباشید. همه ما شما را دوست داریم و همه شما را در آنجا می خواهیم. ' من هرگز کسی به من گفت که. همه چیزهایی بود که همیشه در خواب می دیدم و می شنیدم و هرگز فکر نمی کردم.

حالم خوب است. من دارم زندگی می کنم من می توانم هر کاری که بقیه می توانند انجام دهم ، فقط کمی کندتر. و بعضی اوقات فقط باید بنشینم. من نمی توانم بدوم ، این چیزی است که من همیشه رویای آن را می بینم. نمی توانم صبر کنم تا وقتی که آن آزادی را در بدنم احساس کنم. این چیزی است که ما آن را بدیهی می پنداریم و این یک احساس زیبا و رهایی بخش است که الان فقط آن را ندارم. و من واقعاً دلم برای پوشیدن کفش پاشنه بلند تنگ شده است. من می توانم آنها را روی فرش قرمز بپوشم چون بازوی شوهرم را دارم اما مسئله تعادل واقعاً سخت است. نمی توانم آنها را برای مدت طولانی بپوشم. یک گوه خوب است. این همان چیزی است که من با لباس عروس پوشیدم ، و توانستم چند ساعت در آن دوام بیاورم ، و بقیه شب را پابرهنه بودم.

برای پنج سال اول تشخیص من ، به خودم عکس می دهم ، اما من در این زمینه خوب نبودم. آنها صدمه دیدند ، افتضاح بودند و من این همه علائم را نداشتم. این نوعی از روش شورش علیه آن بود ، مانند "احساس بیماری نمی کنم". اگر با داروها سازگارتر بودم ممکن بود کمی بهتر شده باشم. اکنون گزینه های زیادی وجود دارد - تزریق ، قرص - که واقعاً به پیشرفت بیماری کمک می کنند. وقتی این فیلم را تمام می کنم ، می خواهم یک وبلاگ یا کانال YouTube راه اندازی کنم که بتوانم یک خوکچه هندی باشم. اگر چیزهایی را امتحان کنم و نتیجه ای نداشته باشد یا به من کمک کند ، دوست دارم بتوانم این اطلاعات را با مردم به اشتراک بگذارم.

با خود مهربان باشید. شما کاری نکردید که لیاقت این را داشته باشد. این کارما نیست و کمک بخواهید. به مدت شش سال ، من حتی یک نفر هم نداشتم که با من برای ملاقات با دکتر بیاید ، و این کار مرا خراب کرد. ذهن شما می تواند شما را به مکان های بسیار بدی منتقل کند ، بنابراین مهمترین راه یافتن راه فروش است.




A thumbnail image

جیمی اوتیس می گوید که وی تشخیص داده شده است که HPV دارد و دیسپلازی گردن رحم دارد - این چه معنی دارد

فارغ التحصیل لیسانس جیمی اوتیس از زمانی که برای اولین بار فاش کرد که در ماه …

A thumbnail image

جینا رودریگز: 'سلامتی در قدرت ذهنی و دوست داشتن خود وجود دارد'

جینا رودریگز در حین فیلمبرداری فیلم جدیدش ، Deepwater Horizon ، فهمید که واقعاً …

A thumbnail image

چارلی مورفی در اثر لوسمی ، سرطان خون که بر سیستم ایمنی بدن تأثیر می گذارد ، درگذشت

چارلی مورفی ، برادر بزرگتر ادی مورفی ، دیروز پس از نبرد با سرطان خون درگذشت. …