با بازمانده سرطان پستان که برای ایجاد کمک به زنان پس از ماستکتومی ، نوک سینه ها را سفارشی می کند ، ملاقات کنید
من در سال 2010 و در سن 33 سالگی به سرطان پستان مبتلا شدم. پسرم 4 ساله بود و من و شوهرم در مورد داشتن یک کودک دیگر فکر کرده بودیم. ما تلاش کردیم و تلاش کردیم ، اما من باردار نشدم. من به دکترم مراجعه کردم ، که بعد از چندین بار آزمایش و آزمایش سرانجام برای من هورمون تجویز کرد. از پزشک دیگری پرسیدم که چرا مجبور شدم همه آن آزمایشات را انجام دهم و او گفت بعضی اوقات پزشکان نمی خواهند به زنانی که ممکن است تومورهای کوچکی در بدنشان رشد کند هورمون بدهند تا تومورها به هیولا تبدیل نشوند. به یاد دارم که او به طور خاص هیولا گفت - چیزی در مورد آن باعث شد به یاد بیاورم ، جایی در ناخودآگاهم ، که یک دست انداز کوچک در پستانم دارم. دکتر من آن را 9 ماه زودتر بررسی کرده بود و گفته بود که هیچ چیز نیست ، اما این دکتر جدید خواست که در اسرع وقت دوباره آن را بررسی کنم.
این یک صبح یکشنبه بود ، و صبح روز یکشنبه بعدی من انجام ماموگرافی و نمونه برداری بود. خانمی که بیوپسی کرد به من گفت که به نظر خوب نمی آید ، اما یادم هست که فکر می کردم این رویای بدی است یا آنها اشتباه کرده اند. من سالم بودم ، مقوی غذا می خوردم ، سیگار نمی کشیدم ، در خانواده سرطان نداشتم. فکر کردم ، "به هیچ وجه!"
اما این اشتباهی نبود - معلوم شد که من سرطان داشتم. من شیمی درمانی و هورمون درمانی را پشت سر گذاشتم و بعد از گذشت یک سال از آن روش های درمانی که به منظور کوچک سازی تومور بود ، هنوز به یک عمل جراحی مستقل نیاز داشتم. من با یک ایمپلنت نیز جراحی ترمیمی انجام دادم. من از شیمی درمانی طاس شده بودم ، جای زخم هایم پوشیده بود و فقط یک پستانک داشتم. نمی توانستم به خودم نگاه کنم. سه ماه اول بعد از عمل جراحی ما در تاریکی باران گرفتم ، زیرا اگر خودم را ببینم در نهایت گریه می کردم. من از تلاش برای پوشیدن لباس شنا یا خریدن سوتین جدید متنفرم. برای من کاملاً واضح بود که یک پستانک خوشحال بود ، من یک پستان داشتم که هنوز متعلق به من بود و از طرف دیگر یک پستان بازسازی شده داشتم اما هیچ پستانک نداشتم.
بخشی از من که مجبور شدم آن را برطرف کنم. من می خواستم دوباره احساس کامل کنم و 100 بار در روز این یادآوری را نداشته باشم که نوک پستان ندارم. من در مورد جراحی بازسازی نوک پستان به یک پزشک مراجعه کردم. پزشک می تواند یک نوک پستان از پوست شما ایجاد کند و سپس می توانید آرئول را خال کوبی کنید. جراح به من گفت که پوست من بعد از درمان هنوز خیلی حساس است. حداقل باید دو سال دیگر صبر کنم.
این راه بسیار طولانی بود تا من صبر کنم. یادم می آید که بعد از آن قرار به خانه مان برگشتیم و خوابیدیم ، بعد از یک ساعت با روحیه ای الهام گرفته از خواب بیدار شدم. به شوهرم گفتم که برای تهیه وسایل تهیه قالب برای ساختن پستانک به فروشگاه می روم. او به شوخی گفت که حتماً ماری جوانای پزشکی مصرف می کردم تا این ایده را پیدا کنم. بعد از اینکه کمی آرام شدم ، تحقیق آنلاین کردیم. در حالی که پروتزهای بسیاری از اندام های انسانی دیگر وجود دارد ، اما راه حل خوبی برای پستانک ها وجود ندارد. حدس می زنم هیچ کس فکر نکرده باشد که این موضوع مهم است!
برای اینکه داستانهای برتر ما به صندوق ورودی شما برسد ، در خبرنامه HEALTH ثبت نام کنید
به نظر من مهم است ، بنابراین یاد گرفتم چگونه خودم یکی درست کنم من به مدرسه برگشتم تا هنر پزشکی را از حرفه ای ها یاد بگیرم. من مدیر بازاریابی در یک شرکت تبلیغاتی بودم. فکر می کردم عصرها به عنوان یک سرگرمی نوک سینه درست می کنم. حتی اگر تنها مشتری خودم بودم ، قصد انجام این کار را داشتم. اما بعد از دو ماه ، مشخص شد که زنان دیگری مانند من هستند که نمی توانند سینه های خود را بازسازی کنند یا نمی خواهند جراحی دیگری انجام شود که بتواند از محصول من استفاده کند ، بنابراین من فروش آنها را شروع کردم و شرکت من Pink Perfect متولد شد. این کار به عنوان یک شرکت کوچک در اینجا در اسرائیل که در آن زندگی می کنم آغاز شد و سپس در ایالات متحده نیز افتتاح کردم.
پروتزهای من آماده هستند (280 دلار برای دو نفر) یا سفارشی (410-480 دلار برای دو) نوک سینه های سیلیکونی ، و آنها در هشت تغییر رنگ مختلف وجود دارد. آنها ضد آب هستند ، بنابراین زنان می توانند با آنها شنا کنند و دوش بگیرند. آنها احساس پوستی واقعی دارند و با چسب طبی می چسبند ، به طور معمول حدود یک هفته قبل از اینکه دوباره درخواست کنید. با مراقبت مناسب ، آنها می توانند سالها دوام بیاورند. من بیش از 1000 فروخته ام و هنوز همه آنها را خودم می سازم. من نسبت به آن متعصب هستم. تا زمانی که بتوانم ، این کار را ادامه می دهم ، این برای من مهم است. بله ، این یک تجارت است ، اما حتی اگر زنان چیزی از من خریداری نکنند ، من می خواهم آنها بدانند که گزینه ای دارند که نیازی به جراحی بیشتر نیست.
من می خواستم سرطان را پشت سر بگذارم ، اما سرانجام سرطان را جلوی خودم قرار دادم. اگر کسی به من می گفت که قصد دارم نوک سینه ها را به عنوان شغل خودم درست کنم ، فکر می کردم آنها دیوانه هستند ، اما این چیزی است که زندگی برای من به ارمغان آورد. اولین باری که برای یکی از دوستانم که جراحی ماستکتومی کرده بود جفت کردم ، او گریه کرد و گفت: "من دوباره پستان دارم!" من نمی توانم از آن دست بکشم.
شوهرها برای تشکر از من تماس گرفته اند. یکی به من گفت همسرش سه سال است که سینه هایش را به او نشان نداده است. او به من گفت: "من آن نوك سينه ها را براي او خريدم و او آن را پوشيد و پس از بازسازي براي اولين بار او را ديدم." "تو ازدواج من را نجات دادی." من یک مادربزرگ داشتم که به من گفت که او یک مراسم دیرینه گرفتن نوه جکوزی با نوه های خود را دارد ، و بعد از سرطان پستان دیگر با این کار احساس راحتی نمی کند ، تا اینکه نوک پستان های من را امتحان کرد. من فکر می کنم به نوعی می توانم به سلامت زنان کمک کنم اگر بتوانم آنها را دوباره احساس سکسی و شادی و زنانه کنم. با همه آنچه که من پشت سر گذاشته ام کمک به زنان دیگر است.