ماجراجویی سفر که زندگی را تغییر می دهد و مرا از منطقه راحتی من خارج کرد

thumbnail for this post


بنابراین من اینجا هستم - جایی در وسط پیاده روی با KM عمودی در Chamonix-Mont-Blanc در آلپ فرانسه ، و من واقعاً ناامید شده ام. هوا خنک و باران است و ارتفاع تنفس من را به چالش می کشد و باعث می شود مثل لاک پشت حرکت کنم. اوه ، و من از قطب های کوهپیمایی استفاده می کنم - برای اولین بار.

می ایستم و سرم را نگاه می کنم. من نمی توانم تاج را ببینم ، بنابراین نمی دانم که چقدر بیشتر باید صعود کنم. خیلی خسته ام حدس می زنم بدن من با اختلاف زمان سازگار نباشد. (چامونیکس شش ساعت از شهر نیویورک جلوتر است ، بنابراین احساس می شود ساعت 4 صبح است) "من باور نمی کنم این سفر خیلی سخت باشد. با خودم فکر می کنم فقط یک روز است.

من در حال تصمیم گیری برای تصمیم گیری در این سفر یک هفته ای امتحان کردن تجهیزات دنده بهار 2017 کلمبیا و حرکت در قسمت Ultra-Trail du Mont هستم - مسابقه Blanc. بگذارید صادقانه بگویم: من هیچ وقت نسبت به شرایطم در کوه اطمینان نداشتم. مطمئناً ، من یک ویراستار تناسب اندام هستم ، و اغلب سخت کار می کنم ، اما یک دختر شهرستانی هستم. نه پیاده روی می کنم ، نه اردو می زنم و نه از دویدن دنباله دار متنفرم - تقریباً آنچه این سفر به همراه دارد! اگرچه در شغل من همیشه در حال تبلیغ هستم که چگونه ، برای دیدن تغییر ، باید از منطقه راحتی خود خارج شوید. این همان چیزی است که کوه های آلپ برای من نشان می دهند.

این سفر در زمان مناسب انجام شد. من می دانستم که اخیراً کمی ایمن بازی کرده ام. چه اتفاقی افتاده است برای این پیش دبستانی که سه روز پس از یادگیری نحوه اسکی با موفقیت بر روی شیب الماس سیاه مانور داد زیرا برادرش جرات این کار را داشت؟ طولانی رفته. بهار شکن که صخره ای پرید (دو بار) در کافه ریک در نگریل ، جامائیکا؟ هیچ جایی در چشم نیست. دانشجوی ارشد دانشگاهی که با جسارت قایق سواری آب سفید را در تنسی فتح کرد؟ این اواخر او را ندیده بود. من مطمئن نیستم که چه زمانی این اتفاق افتاده است ، اما هر چه بزرگتر شدم ، دیگر ریسک نکردم و به سمت فعالیت های ایمنی که به طور طبیعی به ذهنم خطور می کردند ، گرایش پیدا کردم. فقط ، در حال حاضر من برعکس عمل می کنم: من به جرات می توانم کاری ترسناک انجام دهم.

به پایین نگاه می کنم و به طور خلاصه دلداری می دهم: در واقع پیشرفت کرده ام. سپس سریع به پایین نگاه می کنم چون دچار سرگیجه می شوم. چشمانم را می بندم ، چند نفس عمیق می کشم و شروع به گفتن کلمات قدرت می کنم. من سه عبارت در بالا دارم که قبل از سفر تمرین می کردم: 1. شما قوی هستید. 2. هر بار یک قدم. 3. هیچ کس کودک را در گوشه ای قرار نمی دهد. من آخرین مرجع Dirty Dancing را برای تسکین کمیک به اوج می دهم وقتی اوضاع واقعاً خشن شود. کار می کند؛ هر وقت آن را می گویم ، خنده می گیرم.

من به کوهنوردی ادامه می دهم. برای اینکه احساس کنترل بیشتری داشته باشم ، وانمود می کنم که با مربی ام ، فرانک باپتیست ، در Velocity Sports Performance در شهر نیویورک بازگشته ام. من تصور می کنم که کوله پشتی سورتمه ای 250 پوندی است که او من را کشید و من کاریوکا هستم (همان الگوی پله پله ای که راهنمای کوه به من دستور داده است به دلیل شیب دار بودن و جلوگیری از خستگی گوساله هایم) از آن طرف چمن استفاده کنم . در آن تمرینات احساس قدرت می کردم. من احساس آمادگی کردم - خوب ، همانطور که می توانستم فقط با شش هفته آماده باشم تا آلپ آماده باشم. سالن بدن سازی برای من فضای امنی است. این جایی است که من برتری دارم و از آنجا که من نگران هستم که در این صعود چشمگیر نیستم ، شاید تصور خودم در آنجا باعث شود که این سفر کمتر دلهره آور باشد.

و این کمک می کند. یا شاید من سرانجام منیت خود را درب منزل بررسی کنم و دیگر با کوهنوردان دیگر رقابت نکنم. در عوض ، من تمرکز خود را بر این قرار داده ام که بهترین تلاش خود را انجام دهم ، حتی اگر این به معنای حرکت با سرعت کم و استراحت در طول مسیر باشد. دو ساعت و نیمه بی رحمانه بعد (بعد از پیاده روی مستقیم در یک مسیر صخره ای صاف و صخره ای ، جست و خیز بالای سنگهای دندانه دار و بالا کشیدن سیم های کابل سوراخ شده در کنار کوه) ، به قله می رسم. خسته شده ام و حالت شوک دارم. من فکر می کنم ، "من فقط همان مسیری را طی کردم که با تله کابین Plan Praz رفتم."

و با پیوستن به گروه ، آنها مرا تشویق می کنند. من ، به نوبه خود ، گریه می کنم - غیرقابل کنترل. اکنون صعود به من ضربه می زند.

من خیلی خوشحالم که تمام شد. از آنچه می آید می ترسم. من به خودم افتخار می کنم. احساس قدرت می کنم اما مهمتر از همه ، من همه تردیدهای خود را کنار زده ام و اولین صعود خود را در کوه های آلپ کامل کردم ، همه در حالی که کوله پشتی 25 پوندی پوشیده ام. درباره سخت صحبت کنید!




A thumbnail image

ما نمی توانیم بیمارستانهای روانپزشکی را در طی شیوع COVID-19 فراموش کنیم

"آنها بیماران سرفه را جدا نکردند." اخبار مربوط به بخشهای روانپزشکی به عنوان …

A thumbnail image

مادر بزرگتر از 40 سال شدن: آنچه در واقع شبیه است

امی رویز سال گذشته ، یک زن 70 ساله هندی به نام عمکاری پانوار به عنوان پیرترین …

A thumbnail image

مادر تنها بودن به معنای افزایش چالش های جدید در هر مرحله است

چطور مادر تنها شدی مهم نیست. کاری که شما با تجربه انجام می دهید ، انجام می دهد. …