این کودک 4 ساله بیش از یک سال به بیمارستان آپاندیسیت رفته بود - اما هنوز به خانه نیامده است
ترزا یبانز در حالی که در ژانویه سال 2018 آپاندیس او پاره شد ، یک دختر بچه سالم بود و به جراحی فوری نیاز داشت.
"او وقتی همه چیز شروع شد ، یک کودک 3 ساله بسیار خوشحال و سالم بود ، "مادر ترزا ، كایلا یبانز ، به سلامتی .
پارگی در نتیجه آپاندیسیت بود ، بیماری ناشی از آپاندیس ملتهب. پس از پاره شدن آپاندیس ، یک جراح باید آن را برداشته و حفره شکمی بیمار را تمیز کند. آپاندیسیت شایع است و از هر 20 آمریکایی یک نفر را درگیر می کند ، اما بیشتر در افراد 10 تا 30 ساله اتفاق می افتد.
بیشتر بیماران چند هفته پس از جراحی آپاندیسیت احساس بهتری دارند. اما در مورد ترزا ، پزشکان متوجه شدند که پس از جراحی مشکلی وجود ندارد و سلامتی وی طی هفته های بعد به سرعت رو به زوال است.
"همه چیز خیلی ناگهانی اتفاق افتاد ،" کایلا به یاد می آورد. "همه چیز ترسناک شد."
ترزا جراحی های فوری بیشتری انجام داد و در نهایت پزشکان به کایلا گفتند که دخترش ممکن است این کار را نکند.
کایلا می گوید خاطرات چرخش سلامتی دخترش خارج از کنترل "هنوز هم یک نوع تاری است. اغلب آرام بخش بود او واقعاً حرف نمی زد. "
اما تا ماه مارس ، دختر کوچک از جنگل بیرون بود. ثبات او به این معنی نبود که بتواند بیمارستان را ترک کند. چهارده ماه به فردای انتقال وی به بیمارستان ، ترزا هنوز نتوانسته است یک شب را در خانه با پدر و مادر و برادر بزرگتر خود ، کروز ، 6 ساله بگذراند.
بعد از عمل جراحی اضطراری که ترزا به بیمارستان کودکان Comer در دانشگاه شیکاگو منتقل شد. در طی 14 ماه بستری در بیمارستان برای خانواده وی فراز و نشیب های زیادی رخ داده است: درمان هایی که نتیجه نداد و بیش از 20 عمل جراحی ، پیوند مغز استخوان در بین آنها. کروز اهدا کننده مغز استخوان بود ، و کایلا می گوید رفتار پسرش در طی آن مصیبت عنصری از عادی بودن را به اوضاع افزود. "مثل هر کودک شش ساله ، او کار خون و سوزن را دوست نداشت." اما او می خواست به خواهر کوچکترش کمک کند.
علاوه بر نگرانی های مداوم پزشکی ، تدارکات لازم برای مراقبت مورد نیاز ترزا لایه ای از استرس را ایجاد کرده است.
"ما کایلا می گوید ، خانواده در 14 ماه گذشته از هم جدا شده اند - ما فقط آخر هفته فقط پسرمان را می بینیم. همه باید فداکاری کنند. از اوایل سال گذشته که خواهرش در بیمارستان بستری شد ، کروز مجبور شده بود پیش پدربزرگ و مادربزرگش بماند. نیکولاس ، شوهر کایلا ، روزها شغل شرکتی کار می کند و شب ها به بیمارستان می آید. او یک شب با دخترش می ماند و کایلا در خانه او تنها می ماند. کایلا توضیح می دهد: "برای بیمه درمانی ، او 9 تا 5 نرمال کار می کند." "شما خیلی استراحت نمی کنید. لازم نیست زیاد غذا بخورید ، و وقتی غذا خوردید ، باید سفارش دهید. گران است. من فکر نمی کنم مردم متوجه شوند که صرف هزینه های مراقبت از کودک برای این بیمار می شود. "
تنهایی نیز یک سختی بوده است. کایلا چالش ارتباط با خانواده های دیگر را در بیمارستان توصیف می کند. بخشی از این مشکل از شرایط ناشی می شود: وجود یک عزیز بیمار به ویژه کودک در بیمارستان می تواند فوق العاده آزار دهنده باشد. کایلا می گوید: "یافتن افرادی برای گفتگو دشوار است. این می تواند منزوی کننده باشد. " خانواده هایی که وی در بیمارستان با آنها ملاقات کرده است ، از آنجا نقل مکان کرده اند. "من خانواده هایی را ملاقات کرده ام که خوشبختانه بچه های آنها زودتر بهتر شده اند. ما حداقل در طبقه خود طولانی ترین فرد بوده ایم. "
شاید ناامید کننده ترین جنبه این امر برای کایلا عدم اطمینان در مورد بیماری دخترش بوده است. ترزا دارای یک بیماری ایمنی تشخیص داده نشده است. کایلا گفت: "حدس می زنم ترسناک ترین قسمت این است: ما هنوز تشخیص قطعی نمی دانیم."
اما به نظر می رسد در انتهای تونل چراغی وجود دارد. ترزا ممکن است در پایان این ماه بتواند به خانه خود برود. به نظر می رسد پیوند مغز استخوان که در ژانویه انجام شد ، موفقیت آمیز بوده است و از این منظر ، ترزا پایدار است.
کایلا در مورد وضعیت بهتر دخترش صحبت می کند و می گوید: "او می تواند تخت خود را ترک کند و راه برود . ما سعی داریم او را به حرکت وادار کنیم. این یک جنگ دشوار است که سعی در تحریک وی دارد. "
زمان ترزا در خانه با مجموعه چالش های خاص خود همراه خواهد بود. او باید هفته ای سه یا چهار بار به بیمارستان بیاید و به طور مداوم تحت نظر قرار گیرد. حتی اگر پیوند به خوبی انجام شد ، ترزا در معرض خطر بیماری جدی قرار دارد. پزشکان قصد دارند روده های او را در پاییز امسال در یک سری جراحی ها بازسازی کنند.
اما همه چیز به موقع برای پنجمین سالگرد تولد ترزا ، که در ماه مه برگزار می شود ، در حال جستجو است.
"ما هستیم امیدوار است. "کایلا می گوید.