این علامت تولد این Influencer تبدیل به ملانوما شد: 'I Could Feel It Growing'
تا زمانی که یادم باشد یک علامت تولد درست بالای مچ پای راست خود داشته ام. اما اوایل تابستان ، متوجه شدم که شکل آن تغییر کرده است. اکنون چندین حلقه در داخل نقطه وجود داشت و یکی از لبه ها ابری بود. برای اولین بار ، من همچنین می توانم نشانه تولد را احساس کنم. من می توانستم آن را در حال رشد احساس کنم. این احساس عجیبی بود که من مطمئن نیستم چگونه توصیف کنم.
من قبلاً جلسه ای را در 13 جولای با یک متخصص پوست برای آزمایش یک سرم پوست سفارشی برای کار خود برنامه ریزی کردم. در آن ویزیت ، دکتر یک دستگاه کوچک را بیرون کشید و شروع به تجزیه و تحلیل قسمت هایی از پوست برهنه من کرد. در حالی که او به یک کک و مک روی لب من نگاه می کرد ، شوهرم که با من آمده بود ، نقطه مچ پا را نشان داد. متخصص پوست نگاهی انداخت و بلافاصله گفت باید آن را بیوپسی کنم.
دروغ نمی گویم ، از بیوپسی عصبی بودم. من از نتایج ممکن ترسیده بودم. به نوعی ، من فقط می دانستم که آنها قرار نیست مثبت باشند. من در تاریخ 27 ژوئیه به همان متخصص پوست برگشتم. ابتدا او اسکن تمام بدن را از سر تا پا بر روی پوست من انجام داد ، و مطمئن شد که هیچ نقطه خطرناک دیگری وجود ندارد. او یک آزمایش بصری بدون هیچ ابزاری انجام داد و سپس اگر چیزی مربوط به او بود ، می توانست آن را با دقت بیشتری از طریق دستگاه دستی مشاهده کند.
برای نمونه برداری ، او مرا وادار کرد که روی میز صاف باشم ، سپس بی حس شود نشانه تولد و آن را از پوست من برش. این روش سریع انجام شد ، اما پای من به نظر می رسید یک کوسه مینیاتوری یک لقمه از آن گرفته است.
وقتی خبر بدی را حدود یک هفته پس از بیوپسی دریافت کردم ، شوکه شدم. من ملانوما داشتم ، شایع ترین و در عین حال خطرناک ترین در بین سه شکل سرطان پوست. علامت آشکار ملانوم یک علامت یا لکه است که تغییر رنگ یا شکل داده است ، درست همانطور که مارک تولد من ایجاد کرده است. (ملانوماس همچنین می تواند مانند کبودی باشد که بهبود نیابد یا رگه ای تیره در زیر انگشت یا ناخن پا داشته باشد ، یا به سادگی نقطه ای باشد که غیر معمول یا عجیب به نظر برسد.)
دکتر خودش با من تماس گرفت تا به من بگو ، و او پرسید اگر من سوالی داشتم. من در محل کار خود بودم و موفق شدم چند نکته را بپرسم ، اما به سختی می توانستم فکری بکنم. بدترین ترس من واقعیت پیدا کرده بود.
من بعد از تماس به سادگی به شوهرم پیام زدم ، "این بیماری ملانوم بود". او بلافاصله به محل کار من آمد تا مطمئن شود که حال من خوب است و از آنجا همه تماس های پزشکان و پیگیری ها را بر عهده گرفت و س questionsالاتی را مطرح کرد که من نمی توانم. ما یک هفته بعد قرار ملاقات گذاشتیم تا ملانوم توسط یک متخصص آنکولوژی جراحی برطرف شود.
وقتی برای مشاوره به مطب آنکولوژی مراجعه کردیم ، دکتر توانست برخی از اضطراب های من را آرام کند. نقطه من در حال گسترش سطحی بود؛ زیر پوست خیلی عمیق نبود ملانوم نیز مرحله یک بود که بسیار قابل درمان تر از مرحله بعدی است. حاشیه ها در بیوپسی من مشخص بود ، به این معنی که آنها احتمالاً سرطان را با برش اولیه برداشته بودند. با این حال ، روش استاندارد مستلزم آن است که آنها یک پایه به طول یک سانتیمتر را از اطراف هر لبه بردارند ، بنابراین ما هنوز هم با انجام عمل جراحی ادامه خواهیم داد.
با نگاه به گذشته ، احساس می کردم از همه چیز بسیار مطمئن نیستم: چه زمانی جراحی خواهم شد ، چه زمانی بدون سرطان خواهم بود. هر روز احساس می کرد یک سال می گذرد و انتظار بسیار زیادی وجود دارد. منتظر نتایج بیوپسی ، منتظر مشاوره ، منتظر جراحی. من می دانم که این پزشکان به بسیاری دیگر کمک می کنند ، اما مرد ، وقتی تو هستی سخت است.
بالاخره روز جراحی فرا رسید. من آرام گرفتم ، اما بعداً فهمیدم که به آرامی پیش رفته است. جراح یک تکه پوست 5 اینچی از بالای ران من نزدیک کشاله رانم گرفت و آن را روی مچ پا من پیوند زد تا پوستی که بریده شده بود را بپوشاند تا مطمئن شود که تمام ملانوم از بین رفته است.
اکنون که جراحی تمام شده است ، من عمدتا احساس ناامیدی می کنم. من معمولاً یک فرد بسیار فعال هستم و اکنون نمی توانم خودم حرکت کنم. من روی عصا هستم ، نمی توانم به محل کار خود بروم و چهار روز گذشته در آپارتمانم بوده ام. درد در مچ پا من در جایی که لکه وجود دارد و در محل پیوند پوست من وجود دارد ، اما حداقل من توانسته ام مصرف داروهای ضد درد را متوقف کنم. (خواب آلودگی یا خطرات ناشی از مصرف طولانی مدت مواد مخدر را دوست ندارم) من برای بازرسی از این موضوع در یک هفته دوباره به متخصص انکولوژیست و جراح پلاستیک مراجعه خواهم کرد. به محض اینکه من عاری از سرطان شدم و پوست بهبود یافت ، برای دو سال آینده هر سه ماه یکبار و سپس برای دو سال هر شش ماه باید به متخصص پوست مراجعه کنم. بعد از آن ، من فقط هر سال یک بار می روم.
اعلامیه شخصی خدمات من به همه این است که به طور منظم اسکن کامل پوست بدن را توسط یک متخصص پوست انجام دهم. یافتن چیزی در اوایل ، حتی قبل از اینکه سرطان باشد ، حل مسئله را بسیار آسان تر می کند.
من متوجه شده ام که در مورد سرطان پوست ، میزان ناآگاهی خاصی وجود دارد. من فکر می کنم همه می دانند که در برابر آفتاب از ضد آفتاب استفاده کنند ، اما همه افراد انواع مختلف سرطان پوست ، چگونگی ایجاد آن و میزان واقعی ملانوم را درک نمی کنند. من سپاسگزارم که این تجربه باعث شده است بتوانم این صحبت ها را در مورد سرطان پوست داشته باشم و مردم را به بررسی تشویق کنم