ما دخترمان را از مدرسه بیرون کشیدیم - و من در این مورد فوق العاده احساسی هستم
تصمیمات درباره مدرسه واقعاً تصمیمات خیلی بیشتری هستند. و برای همه ما سخت است.
من کسی هستم که در نهایت ایمیل را با این خبر ارسال کردم: ما همچنان در محل خود پناه می گیریم و شهریه کامل را فقط برای نگه داشتن نقطه خود پرداخت نمی کنیم ، که همان چیزی است که مدرسه ما به آن نیاز دارد.
ما هر دلیلی داریم که دخترمان را به طور نامحدود در خانه نگه داریم. من یک کار انعطاف پذیر به عنوان یک نویسنده مستقل دارم که به من امکان می دهد در زمان خواب و بعد از خواب کار کنم.
همسران من تقسیم زمان را در شهری که در آن زندگی می کنیم ، تقسیم می کنند ، بنابراین آنها تا حدودی به عنوان مراقبت رایگان از کودکان در دسترس هستند برای دخترم و پسر 1 ساله ما که خیلی کوچک است و نمی تواند در مدرسه خواهرش تحصیل کند. (چون گفته پدربزرگ و مادربزرگ ها در معرض خطر هستند ، اگر دخترم به مدرسه برگردد دیگر نمی توانیم آنها را ببینیم.)
واقعا وقتی این سوال را از خود پرسیدیم تصمیم ساده بود: چه نتیجه ای اگر بدترین اتفاق رخ داده آیا می توانیم با آن زندگی کنیم؟
اگر دخترمان را در خانه نگه داریم ، شاید او حوصله اش سر رفته یا کمی بیشتر روی تبلت خود وقت بگذارد. شاید کمی خسته تر باشم یا کارهای کمتری را به عهده بگیرم.
اگر او را بفرستیم ، ممکن است ویروس پیدا کند ، آن را به ما یا برادرش بدهد و ... در مورد جایی که ذهنم درست است متوقف می شود زیرا من نمی توانم خودم را وادار کنم که آن وضعیت را به بدترین نتیجه ممکن برساند.
بنابراین ، ما او را در خانه نگه داشته ایم.
اما چرا او را کاملا عقب می کشیم؟ خوب ، از آنجایی که مطمئن نیستیم که وی را تا زمان واکسن COVID-19 - که به گفته پزشک متخصص اطفال ما ممکن است یک سال دیگر باقی بماند - به مدرسه بفرستیم ، ممکن است به هیچ وجه نتوانیم او را به پیش دبستانی برگردانیم.
او در ژوئن 4 ساله شد و قبل از اینکه واکسن به طور گسترده در دسترس باشد ، می تواند مهد کودک را از نظر فنی راه اندازی کند. بنابراین ، ما به جای پرداخت 1000 دلار در ماه برای نگه داشتن نقطه ای که ممکن است هرگز استفاده نکنیم ، او را بیرون آوردیم.
انتخاب آسان بود. انتخاب منطقی بود. من و شوهرم کاملاً در یک صفحه هستیم.
و هنوز.
احساس درست بودن آن کار را آسان نمی کند
برای چند روز پس از ارسال آن ایمیل ، هر بار که مدرسه شیرین دخترم را با درختان گلابی و انگورهایی که در هر مسیر قرار گرفته اند ، به تصویر می کشم ، بلافاصله شروع به پاره شدن می کنم. اما می دانستم که غم و اندوه من کاملاً مربوط به پیش دبستانی نیست. در عوض ، ترک تحصیل برای من یک بررسی واقعیت بود که چگونه همه گیری در بسیاری از جنبه های زندگی ما تغییر کرده است.
تا کنون ، برای من خیلی آسان بود که هرگونه اضطراب آزار دهنده زندگی همه گیری را از بین ببرم و روی راههایی که باعث می شود زندگی روزمره با دو بچه کوچک راحت تر باشم ، تمرکز کنم.
اکنون شوهرم در گوشه ای از اتاق خواب ما کار می کند و در صورت نیاز به یک دست اضافی می تواند از میز خود دور شود.
من بهانه ای دارم که به جای این که بچه ها را هر هفته به Trader's Joe متعلق بدانیم ، مواد غذایی خود را تحویل بگیرم.
به علاوه ، ما بسیار خوش شانس هستیم: ما سالم هستیم. ما شغل داریم ما حیاط پشتی داریم. ما پس انداز کرده ایم مطمئناً مجبور به کناره گیری از پیش دبستانی (شایان ستایش ، اما قطعاً بورژوایی) ما هیچ مشکلی نبود.
اما نوشتن آن ایمیل زنگ خطری بود که می گوید اوضاع بهتر نیست ، آسان تر نیست ، یا هیچ چیز مثبت دیگری صفت من استفاده می کردم چرخشی گلگون به وضعیت فعلی ما همه روبرو هستند.
احساس از دست دادن من در مقایسه با غم و اندوه عمیق بسیاری از افراد دیگر کمرنگ است. با این حال ، احساس دلشکستگی کردم.
من درد گرفتم ، دخترم را می دیدم که در حال چرخیدن به موسیقی متن "Frozen" در اتاق نشیمن ما بود ، وانمود می کرد که یک هفته دیگر بدون دیدن آنها در کنار بهترین دوستانش در حال رقص است.
او تمام تغییرات امسال را با کمال میل انجام داده است - اگر نه با نشاط. او هر وقت که می پرسد چه وقت می تواند دوباره دوستانش را ببیند راضی است و ما مبهم با "به زودی" پاسخ می دهیم.
به آرامی ، افکار مدرسه از احساس خفگی به فکر کردن باعشق در مورد مکانی که چنین بود ویژه ما من مجبور شده ام رویای بچه هایم را که در پیش دبستانی همپوشانی دارند ، کنار بگذارم ، دخترم طناب ها را به پسرم نشان می دهد و به او کمک می کند تا خودش را جمع کند.
من مجبور شدم از پیش دبستانی دخترم رها شوم فارغ التحصیلی ، نقطه عطفی که من آن را مسلم می دانم. هک ، من مجبور شده ام وقت قانونی را برای خودم در روز واقعی بگذرانم ، و این پایان کار نیست.
فکر می کنم جا دارد که صدای السا این روزها اغلب اتاق نشیمن ما را پر کند ، زیرا حرف های او تبدیل به مانترا من در سال 2020 شده است.
یافتن راحتی در آنچه می توانم
بعد از فاصله گرفتن از ارسال آن نامه سرنوشت ساز ، فهمیدم که تصمیم به ترک تحصیل در دوره پیش دبستانی در واقع چیزی را که از ماه مارس کم داشتم به من برگرداند: احساس کنترل.
دیدن طی چند هفته گذشته تعداد پرونده ها افزایش یافته است و خواندن درباره شیوع در دانشگاه ها و حتی سایر مراکز پیش دبستانی در شهر ما ، اطمینان بیشتری نسبت به تصمیم صحیح ما ایجاد کرده است. و حتی بیشتر از اینکه بچه هایم به خارج از دنیا می روند ترس و وحشت بیشتری داشته باشند.
محافظت از خانواده ما یک امتیاز است که من به طور مداوم از آن سپاسگزارم.
من می دانم که در خانه ، با من ، پدرش و برادرش می توانم دخترم را ایمن نگه دارم. و ، صادقانه بگویم ، این بیش از چیزی است که اکنون می توانم امیدوار باشم.
- والدین
- زندگی