آنچه افسردگی در تعطیلات واقعا احساس می کند

thumbnail for this post


مردم اغلب با روحیه خفقان آور تعطیلات که به نظر می رسد هر سال زودتر و زودتر در قفسه های فروشگاه برخورد می کند ، شوخی می کنند. بعضی اوقات ، قبل از اینکه بوقلمون حتی در روز شکرگذاری تراشیده شود ، یک سانتا پلاستیک عظیم را در داروخانه محلی خود پیدا خواهید کرد. با آوازهای کریسمس ، فیلم های دلچسب Hallmark و سفرهای پر از کیف پول همراهی خانواده است. برای بسیاری از ما ، این به معنای گوش دادن به خویشاوندانی است که می بینیم سالی یک یا دو بار در مورد سیاست بحث می کنند در حالی که بی صدا می خواهیم جایی دیگر باشیم.

مطمئناً ، این یک تصویر تاریک برای ترسیم فصل تعطیلات است (آنجا بسیاری از چیزهای شگفت انگیز نیز وجود دارد ، مانند جمع شدن با عزیزان و نشان دادن قدردانی از طریق هدایای متفکرانه). اما برای بسیاری از افرادی که مبتلا به افسردگی بالینی هستند ، گذراندن تعطیلات فقط سخت نیست - غیرقابل تحمل است.

"تعطیلات بیمارترین زمان سال ما است" ، می گوید شریل Recinos ، دکتر ، که اغلب با بیمارانی که بیماری های ناتوان کننده دارند کار می کند. وی می گوید ، بیماران در حوالی روزهای تعطیل نسبت به بیماری های خود افسرده تر می شوند ، زیرا آنها قادر به گذراندن وقت با عزیزان خود نیستند.

بسیاری دیگر از افراد مبتلا به افسردگی از تعطیلات وحشت دارند زیرا لیست کارهای تعطیل ( خرید هدایا ، تزئین خانه ، تهیه کوکی های تعطیلات برای مهمانی بچه ها ، پذیرایی از مهمانان و ...) می تواند استرس آور باشد. "از نظر فرهنگی ، ممکن است احساس کنیم که فشار بیشتری برای انجام کارهای بیشتر وجود دارد. اواخر ماه نوامبر و تا دسامبر ، مردم وقت کمتری برای خود دارند زیرا اوقات فراغت خود را با هر چیز دیگری سپری می کنند. "امی الکساندر ، دکتر ، استادیار بالینی در بخش روانپزشکی دانشگاه استنفورد می گوید.

همه فعالیتهای تعطیلات زمان کمی را برای مراقبت از خود باقی می گذارد که افراد مبتلا به افسردگی برای مدیریت علائم خود به آن اعتماد می کنند. این استرس را به گردهمایی مالیاتی عاطفی با خانواده و انتظارات غیرواقعی از تشویق تعطیلات اضافه کنید ، و شادترین زمان سال واقعا می تواند تحریک کننده باشد.

پیش از این ، چهار زن در مورد احساس واقعی افسردگی در دوران تعطیلات ، و نحوه یادگیری آنها برای مدیریت علائم خود.

سال گذشته ، برایانا بورکهارت ترجیح داد از اجتماع سنتی کریسمس خانواده اش بگذرد و به جای آن به دیدار یکی از دوستانش در نیویورک برود. تصور اینکه در تمام تعطیلات خانوادگی دیگر وانمود کنیم که خوشبخت هستیم ، خیلی زیاد بود. او دیگر نمی توانست آن را جعل کند. او به سلامتی گفت: "در گذشته من همیشه بازی خانه رفتن و خسته بودن را برای تعطیلات بازی می کردم.

معمولاً او برای کریسمس به خانه می رفت و تمام وقت خود را صرف تلاش برای عبور از آن او احساسی مانند نگه داشتن در عطسه را توصیف می کند. او می گوید: "شما واقعاً باید عطسه کنید ، اما آن را نگه دارید." "شما بهتر احساس می کنید که عطسه نکرده اید ، اما همان آرامش را ندارید."

بنابراین ، بورکارت ترجیح داد صادقانه تر در مورد افسردگی خود صحبت کند ، و کریسمس گذشته را با دوستی بگذراند که به او اجازه می دهد طیف وسیعی از احساسات خود را احساس کند. "من نیمی از آخر هفته خود را با گریه کردن در لباس خواب کیک خود گذرانده ام. سنگین. صدمه زدن Burkhart سال گذشته در اینستاگرام نوشت: "و با این حال ، این صادقانه ترین و دوست داشتنی ترین کریسمس بوده است که من تاکنون تجربه کرده ام - گریه های زشت و خنده های عمیق شکمی." در هر زمان از سال چه احساسی دارد و نمی گذارد دوباره در دام "تشویق تعطیلات" بیفتد.

برای سالی پائو ، تعطیلات مهیج است زیرا آنها به او یادآوری می کنند پدر و مادرش چقدر کم بودند هنگامی که او بزرگ شد برای او وجود دارد. پائو بیشتر توسط برادر و مادربزرگش بزرگ شده است زیرا پدر و مادرش بندرت در آن خانه بودند و آنها اغلب در تعطیلات به مسافرت می رفتند.

از آنجا که کریسمس هرگز اوقات خاصی از سال در کودکی نبود ، فشار به پاو می گوید ، احساس شادی و خوشحالی مدیریت افسردگی او را دشوارتر می کند. "این باعث می شود که من احساس تقلبی کنم زیرا باید تظاهر کنم که از چیزی که واقعاً نیستم خوشحال هستم. تعطیلات فقط یادآور گذشته دشوار من است و دیدن همه خانواده های دیگر دور هم جمع شده طعم تلخی به من می بخشد. "

در حالی که خانواده اش برای تعطیلات دور هم جمع نمی شوند ، خانواده دوست پسر او میکند. هنگامی که آنها برای اولین بار شروع به معاشرت کردند ، پاو احساس کرد که برای گذر از بازی ها ، جشن ها و هدیه دادن چهره ای شاد دارد. او می گوید: "من از مهمانی ها وحشت داشتم ، اما با گذشت زمان و آرام آرام ، آنها را پذیرفتم و از آنها لذت بردم." او هنوز هم گاهی ناراحت می شود ، اما سعی می کند اجازه ندهد افکار منفی او را تحت کنترل خود درآورند. "قرار است تعطیلات برای همه یک زمان جشن و مثبت باشد ، اما این بدان معنا نیست که احساس احساسی که من می کنم خوب نیست. این در مورد چگونگی مدیریت افکارم و نحوه ورود افراد به زندگی ام است. "

بیست سال پیش ، کلی نف دچار افسردگی شدیدی بود که چندین روز را روی کاناپه خود گذراند و نتوانست خودش را از مه بیرون بکشد. با این حال ، او همچنین تمام تلاش خود را کرد تا افسردگی خود را از دید شوهر و خانواده اش پنهان کند. او تا آنجا که ممکن بود خودش را منزوی کرد: "من احساس شرمندگی کردم زیرا احساس کردم همه اطرافیانم را پایین می آورم و می ترسیدم چون نمی فهمیدم چه اتفاقی برایم می افتد ، بنابراین آن را پنهان کردم تا اینکه دیگر نتوانستم. او می گفت فقط می خواستم بمیرم.

تعطیلات جدا شدن نفس از خانواده را به خصوص برای وسوسه انگیز کرد ، او می گوید ، زیرا انتظار فرهنگی "شاد و روشن" وجود دارد که نمی تواند ملاقات نمی کنم با این حال ، منزوی کردن خود یک اشتباه بزرگ بود. او می گوید: "انزوا فقط تاریکی را تاریک تر و تنهایی را تنها می کند". تا اینکه در مورد افسردگی خود در برابر شوهرش صحبت کرد ، توانست مشاوره بگیرد و روشهای کنترل افسردگی خود را شروع کند.

تعطیلات مخصوصاً برای نف امسال سخت است زیرا او اخیراً شوهرش را که همیشه بخشی اصلی از سیستم پشتیبانی وی بوده ، از دست داده است. اکنون ، او در اولین فصل تعطیلات خود بدون او در حال مرور است ، اما از برخی جهات تعطیلات این زمان را نسبت به سایر زمان های سال از زمان گذراندن او راحت تر می کند. فرزندان او در خانه هستند زیرا این تعطیلات است و آنها به او کمک می کنند تا انگیزه داشته باشد. "در حالی که امسال تعطیلات به دلایل زیادی دشوار است ، من آن را فرصتی می دانم. من می توانم تصمیم بگیرم که درد را در حالی که خانواده و دوستانم در کنارم هستند ، روبرو کنم ، یا می توانم اجازه دهم که تاریکی با تنهایی و ناامیدی بر من غلبه کند تا مرا همراهی کند. " او تصمیم دارد که با خانواده اش این مشکل را پشت سر بگذارد.

نیتا سوئینی نزدیک به 30 سال است که افسردگی مزمن و عودکننده دارد. در حالی که او اکنون قادر است علائم خود را مدیریت کند (بخشی از آن به خاطر اشتیاق تازه به دویدن است) ، اما همیشه کنترل روحیه خود را نداشت. او به ویژه ناراحت است که از میزان خوشبختی همه انتظار می رود که او در تعطیلات خوشحال باشد. بسته به احساسی که در هر روز خاصی داشت ، یا به جایی می رود که خود را تحقیر می کند و خودش را قضاوت می کند که وقتی دیگران به نظر می رسد با تشویق تعطیلات پر شده اند ، احساس خوشبختی نمی کند یا اینکه عصبانی می شود. چرا مردم هر ساله این انتظار را دارند؟ او فکر می کند همه ما نمی توانیم فقط آن را جعل کنیم.

فشار در ایجاد خوشبختی ساختگی به ویژه در اجتماعات بزرگ خانوادگی که هر ساله در آن شرکت می کرد ، شدید بود. او می گوید: "من یک درونگرا نیستم ، بنابراین هرگونه اجتماعی شدن اجباری سخت است." افزودن افسردگی به علاوه استرس ناشی از اجحاف اجباری خوب نبود. برای سالها ، سوینی در ضیافت شام های 40 نفری که خواهرش میزبانی می کرد ، ظاهر می شد و خوشبختی می کرد. سپس ، افسردگی او بیش از حد شد و او دیگر نمی توانست این کار را انجام دهد. او می گوید: "یا حاضر نمی شوم یا در این مورد منفعل باشم." "من باید درد تنهایی (که گاهی اوقات دردناک نبود) را در مقابل احساس کلاهبرداری بسنجم."

پس از یادگیری مدیریت افسردگی ، او می تواند درک کند که بیش از آنچه تصور می کرد بر اوضاع کنترل داشته باشد. او ماشین خودش را می آورد ، او و شوهرش وقتی می خواهند حاضر می شوند و آنجا را ترک می کنند و نگران هیچ یک از اعضای خانواده نیست که ممکن است او را بخاطر زودتر رفتن قضاوت کنند. در واقع ، او به آنها آموزش داده است تا بفهمند که برای سلامتی روان خود هر کاری را که لازم است انجام دهد. "حالا خانواده من فهمیده اند که این نیتا است و او می خواهد کارهای خود را انجام دهد. آنها می دانند که اگر نیتا هم کارهای خود را انجام دهد بهتر از همه است. " از چند مرگ قابل توجه در خانواده اش - پدرش پس از ماهها بیمار بودن در 4 ژانویه درگذشت و مادرش نیز در پایان سال درگذشت. او می گوید: "وقتی از قبل مستعد رفتن به مکان تاریک هستید ، برخورد با سالگردهای مرگ دشوار است." او نه تنها تعطیلات را بدون عزیزانش جشن می گیرد ، بلکه پایان زندگی آنها را نیز به خاطر می آورد.

برای عبور از آن ، سوئینی به ورزش اعتماد می کند. او می گوید: "اگر من خیلی عجله کنم تعطیلات خیلی بهتر است." او حتی با گروه دویدن خود ، یک مسابقه با مضمون تعطیلات برگزار می کند ، جایی که همه از ژاکت های تعطیلات زشت استفاده می کنند (و برخی از مردان از Speedos تزئین شده با گل حلقه ای استفاده می کنند). با این وجود ، به غیر از حلقه گل و ژاکت های تعطیلات ، سوینی سعی می کند تعطیلات خود را کم اهمیت نگه دارد و اجازه دهد این در مورد بچه های خانواده اش باشد. او و شوهرش حتی کادو هم رد و بدل نمی کنند. از این طریق فقط استرس کمتری دارد.




A thumbnail image

آنچه از سم زدایی دیجیتال خود آموختم

من شرط می بندم هر کجا که الان هستید ، حداقل دو یا چند صفحه نمایش در یک اتاق با …

A thumbnail image

آنچه این مادر باید می گفت وقتی دخترش شکم پس از تولد خود را با آدامس حباب مقایسه کرد

از هرکدام از مادران در مورد شکم پس از زایمان خود س Askال کنید ، و او احتمالاً آن …

A thumbnail image

آنچه باعث می شود سیمون بیلز بر خلاف سایر ژیمناست های جهان باشد

اکنون تصور آن دشوار است ، فقط چند روز پس از آنکه او زنان ایالات متحده را به سمت …