آنچه در واقع احساس می کند توسط یک مار زنگی می تواند بیت شود
جانت شرمن ، 38 ساله ، كه اخیراً به كلورادو پیوند داده شده است ، یادآوری می كند كه چگونه یك پیاده روی معمولی با سگش در ماه گذشته به یك سفر دیوانه وار به ER تبدیل شد - و اشتباهاتی كه در این راه مرتكب شد.
در یکی از اولین روزهای گرم آوریل در دنور ، من در استراحت ناهار خود را برای پیاده روی در نزدیکی پارک دریاچه Bear Creek حرکت کردم. من در یک شرکت دوچرخه سواری کار می کنم که بیشتر مردم بعد از ظهرها یک ساعت سوار می شوند ، اما من آن روز سگم را با خودم داشتم و او نیاز به یک پیاده روی خوب داشت.
من سال گذشته از کالیفرنیا به کلرادو نقل مکان کردم و رئیس من در مورد مارهای زنگی در دنباله به من هشدار داده بود - به خصوص در بهار ، هنگامی که زمین شروع به گرم شدن می کند و مخلوقات خونسرد به دنبال مکان هایی برای آفتاب گرفتن هستند. هنوز هم ، من قبلاً با مارها روبرو شده بودم و بیش از حد نگران نبودم: من شورت می پوشیدم (بجای شلوار و گتر مار ، همانطور كه برخی از كارشناسان توصیه می كنند) و مطمئناً در هر قدمی زمین را تماشا نمی كردم.
تقریباً یک مایل مانده به پیاده رویم ، یک احساس ناگهانی و شدید درد در مچ پا احساس کردم ، مثل این که یک زنبور توسط من خورده است. سرم را بلند کردم و انتظار داشتم که یک اشکال در حال پرواز است. سپس نگاهی به پایین انداختم و زخمهای واضح سوراخ را دیدم.
نگاهی به پشت سرم انداختم و مار را دیدم که پیچیده و آماده حمله مجدد است. خیلی بزرگ نبود - سیم پیچ آن شاید 6 اینچ عرض داشت - و جغجغه ای هم نكرده بود ، این علامت هشدار دهنده است كه اغلب مردم را به عقب نشینی هشدار می دهد. من مطمئن نبودم که این نوع مار چیست ، اما می دانستم که برای ایمن بودن باید با 911 تماس بگیرم.
توزیع کننده از من س ifال کرد که آیا نیش من مانند نعل اسب است؟ بعداً فهمیدم که زخمهای نعل اسبی از مارهای غیرطبیعی با دندانهای ریز تا اطراف دهانشان ایجاد می شود. وقتی به او گفتم نه ، سه حفره مشخص وجود داشت (که نشان دهنده دندانهای مار زهرآگین است) ، او با آرامش به من گفت باید به بیمارستان بروم.
اما در آن مرحله من هنوز احساس خوبی کردم و خجالت می کشید که در مورد کارها معامله بزرگی انجام دهد. حتی اگر اعزام کننده می خواست یک آمبولانس بفرستد ، من به او گفتم که به ماشینم برمی گردم - راه طولانی زیرا من حاضر به عقب نشینی از آنجا که مار بوده است نیستم و خودم را به یک ایستگاه آتش نشانی پایین جاده.
هنگام راه رفتن ، پایم شروع به تورم و درد شدید کرد. یک راننده در جاده من را لنگ دید و به من سوار ماشینم شد و من موفق شدم خودم را به ایستگاه آتش نشانی برسانم. خیلی بیشتر از حد طبیعی عرق کرده بودم و لبها و صورتم بی حس شده بود. اکنون می دانم که فشار بیش از حد می تواند واکنش فرد به سم مار را تسریع کرده و علائم را بدتر کند. به گذشته نگاه می کردم ، باید منتظر می ماندم تا کمک ام برسد.
در ایستگاه آتش نشانی ، EMT ها کفش مرا از کف خارج کردند و با استفاده از یک دستگاه شارپی مشخص کردند که تورم تا چه اندازه گسترش یافته است - تا پای من و از طریق پای من. - در طی 30 دقیقه از نیش من. آنها توضیح دادند که این به پزشکان کمک می کند تا تشخیص دهند که پرونده من چقدر جدی است. (آنها همچنین به من گفتند که کیت های تجاری "نیش مار" بی ارزش است ، اما پیاده روی با نشانگر دائمی به همین دلیل ایده خوبی است.)
من پرسیدم آیا می توانم به یک مرکز مراقبت های فوری مراجعه کنم ، اما EMT ها به من گفتند که فقط بیمارستان های بزرگ دارای آنتی انین هستند ، نام فنی آن چیزی که به عنوان ضد سم نیز شناخته می شود. از هر 5 مورد گزش مار زنگی حدود دو مورد چیزی است که به عنوان "نیش خشک" شناخته می شود - سمی نیست - اما با تورم و بی حسی صورت من ، به نظر نمی رسید که چنین باشد.
آمبولانس مرا به آنجا برد بیمارستان سنت آنتونی در دنور ، جایی که سو the ظن امدادگران در آنجا تأیید شد. اما آنتی نین باید در داروخانه مخلوط شود - همیشه در فرمول آماده ذخیره نمی شود - که مدتی طول می کشد. من به طور جدی شروع به پشیمانی می کردم که بلافاصله با آمبولانس موافقت نکردم.
در این میان ، پزشکان EKG را برای بررسی ریتم قلب من انجام دادند و به من داروی ضد تهوع دادند تا از بالا پرتاب نشوم ( علامت شایع گزش مار). بعد ، حدود دو ساعت از گزش من شروع به دیدن دو برابر کرد و دید من سیاه شد. به زودی ، آنتی نین آماده بود و پزشکان شش ویال تجویز کردند.
طی چند ساعت آینده ، با کنترل پرسنل بیمارستان از علائم حیاتی من ، 6 ویال دیگر دریافت کردم و مطمئن شدم که این کار را انجام نمی دهم. واکنش بدی نسبت به دارو نداشته باشید. سم مار می تواند در لخته شدن سلولهای خون اختلال ایجاد کند ، بنابراین پزشکان من نیز مجبور به گرفتن خون مکرر و توجه دقیق به آن می شوند.
درد ناشی از تورم پای من آزار دهنده بود ، و من باید تحت نظارت دقیق قرار بگیرم تا مطمئن شوم که دچار سندرم محفظه نشده ام ، وقتی فشار زیاد می شود و باعث آسیب به بافت و رگ های خونی می شود. اما من خیلی خوش شانس شدم: از آنجا که به سرعت کافی معالجه شده بودم ، هیچ آسیب دیدگی دائمی نداشتم.
حدود سه روز را در بیمارستان گذراندم و با عصا و چند داروی درد شدید مرخص شدم. . من برای انجام تمرینات پاکسازی شدم و یک هفته بعد از گزش به دفتر برگشتم. من سعی کردم هنگام بازیابی در خانه به ایمیل های شغلی پاسخ دهم ، اما در روزهای اول احساس می کردم واقعاً از این کار خارج شده ام - مثل اینکه مغز من با سرعت کامل کار نمی کند.
چند قرار ملاقات بعدی با یک ارتوپد و پزشک مراقبت های اولیه من برای اطمینان از عدم وجود هیچ عارضه ای پایدار انجام شد. آنزیم های کبدی من کمی بالا آمدند ، بنابراین به من گفتند که یک ماه الکل نخوری و استامینوفن مصرف نکنی.
اکنون حدود سه هفته است که از گزش من گذشته است و هنوز هم حساسیت و تورم در بدنم وجود دارد. پا - مخصوصاً اگر وقت زیادی را روی پاهایم بگذرانم. اما کبودی کمرنگ شده است و به سختی می توانید علائم پنچری را ببینید. همچنین خوشبختانه ، من بیمه درمانی دارم: هنوز قبض دریافت نکرده ام ، اما خوانده ام که هزینه داروی ضد گلدان برای یک ویال 2500 دلار است و در مجموع 100،000 دلار یا بیشتر برای درمان نیش مار امری عادی نیست.
ماندگارترین تأثیر همه اینها ، صادقانه است ، این است که باعث می شود کمی عقب بروم و در مسیر حرکت کنم. آخر هفته گذشته سرانجام برای دوچرخه سواری در دریاچه Bear Creek Lake رفتم و چند بار جیغ کشیدم که همه چیز پایم را مسواک زد. خوشبختانه ، من توانستم با نفس های عمیق و تفکر منطقی خودم را آرام کنم.
من از تجربه خود چیزهای زیادی آموختم - اینکه مارهای زنگی همیشه جغجغه نمی کشند ، چگونه لقمه سمی را تشخیص می دهد ، چقدر مهم است این است که ASAP به بیمارستان بروید ، و چه کاری نباید انجام دهید: متخصصان موافقند که نباید یخ بزنید ، زخم را برید ، اندام آسیب دیده را بالاتر از قلب خود قرار دهید یا تورنیکت را استفاده کنید.
من قصد دارم بعضی از گترهای مار را بخرم ، مخصوصاً برای وقتی که پیاده روی می کنم و مطمئنم که از اینجا به بعد احتیاط بیشتری خواهم کرد. می دانم که به زودی اعتماد به نفس خود را پس خواهم گرفت ، زیرا پیاده روی و دوچرخه سواری همان چیزی است که من را خوشحال و سالم نگه می دارد - مارهای زنگی و همه آنها.