چرا این 'بچه چاق ، زنانه ، داخل خانه سابق' می خواهد پیاده روی کنید

thumbnail for this post


پنج سال پیش ، در یکی از اولین قرارهایم با شریک زندگی فعلی ام ، به پیاده روی در پارک جنگلی نزدیک خانه خود در پورتلند ، اورگان رفتم. فکر نمی کنم او از خودش به عنوان یک فرد خارج از منزل یاد می کرد. این فقط یک ایده خلاقانه برای تاریخ بود. همچنین اتفاقاً سی امین سالگرد تولد من بود.

من قبلاً پیاده روی می کردم و از آن متنفر بودم. من یک چاق ، زن ، نویسنده عجیب و غریب و یک بچه داخلی هستم که خودم را مشخص کرده ام. من در سن دیگو بزرگ شدم و پدر و مادرم تلاش کردند تا من و دو خواهرم را به اردو و پیاده روی برسانند. اما کثیفی ، اشکالات و رفتن به دستشویی در بیرون - این برخلاف حساسیت های ظریف ما بود.

با این حال ، من می خواستم برای این تاریخ برای هر چیزی بازی کم و زیاد کنم ، بنابراین ما پیاده روی کردیم. واقعاً سخت بود و من احساس شرمندگی و خودآگاهی نسبت به سختی کار بدنم کردم. من کاملاً نامناسب لباس پوشیدم ، در اصل لباس مجلسی. من نمی دانستم چه کاری انجام می دهم ، و در واقع کسی ندارم که بتوانم در مورد چگونگی آماده سازی خودم س askال کنم.

ورزش از هر نوع کاری موضوع من نبود. از کودکی دوچرخه ام را دور محله می دویدم یا برای غذای ناخواسته به سمت 7-Eleven می رفتم. این تقریباً در حدود آن بود و این تا سالهای نوجوانی من ادامه داشت. بعداً من به ایدئولوژی فمینیستی و مثبت اندیشی پی بردم و از نحوه ارائه ورزش به زنان بدلیل این کاری که ما برای تغییر بدن خود انجام می دهیم و نه کاری که برای سالم سازی روحی و جسمی انجام می دهیم ، ناراحت شدم. من تقریباً مانند نوعی عصیان از آن اجتناب کردم.

در آن افزایش تاریخ ، نگرش من تغییر کرد. من در بالای این یک شیب بزرگ در مسیر مشرف به صنعت شمال پورتلند قرار گرفتم و احساس کردم چیز هیجان انگیزی پیدا کرده ام. حتی اگر واقعا سخت بود ، این چیز خوبی بود. من می خواستم بیشتر از این کارها را انجام دهم.

ورود به طبیعت برای ورزش هرگز به ذهنم خطور نکرده بود ، حتی اگر هشت سال در پورتلند زندگی می کردم و مکان شگفت انگیزی برای بیرون از منزل بود. هنوز دو سال طول کشید تا پیاده روی تبدیل به کاری شود که تمام مدت انجام می دادم. من در زندگی شبانه غرق شده بودم. من دی جی بودم و اساساً هر روز مهمانی می گرفتم. اما واقعاً قدیمی شده بود.

برای اینکه داستانهای برتر ما به صندوق ورودی شما تحویل داده شود ، در خبرنامه HEALTH ثبت نام کنید

من باید چیز دیگری پیدا کنم تا فضای موجود را پر کنم دی جی زندگی من را به خود اختصاص داد و پیاده روی به این چیز تبدیل شد. من آن را بهانه ای برای دوری از الکل و مهمانی قرار دادم. پناهگاه من شد. حرکت در طبیعت تنها کاری بود که می توانستم انجام دهم تا ذهنم واقعاً خاموش شود و هرچه بیشتر این کار را انجام می دادم ، بیشتر فواید واقعی ورزش را درک می کردم. احساس جدیدی از هدف و مکان را در طبیعت احساس کردم. من همیشه در دنیا احساس گمشده ای داشته ام و مطمئن نیستم به کجا تعلق دارم. طبیعت برای من فضای کافی داشت.

به جایی رسیدم که هفته ای سه تا چهار بار پیاده روی می کردم ، اما از بسیاری جهات احساس می کردم مرد عجیب بیرون است. من از خودم آگاه بودم زیرا متناسب با آن تصویر کاملاً متناسب از یک کوهنورد ایجاد شده توسط بازاریان و خرده فروشان در فضای باز نبودم: لاغر ، جوان ، همیشه سفید. از اینکه این فعالیتی که واقعاً از آن لذت می برم دائماً به روشی باریک به تصویر کشیده می شود ، احساس ناراحتی می کردم.

بعد از حدود سه سال و نیم پیاده روی ، من هنوز کسی را نمی دانستم که دوست داشته باشد پیاده روی کند و من نمی دانستم که افراد دیگری نیز قبلاً در مورد این مسائل صحبت کرده اند. بنابراین وبلاگ خود را راه اندازی کردم تا جامعه ای را که از دست داده ام پیدا کنم. من شروع به پیدا کردن افراد بصورت آنلاین کردم ، و آنها شروع به یافتن من کردند.

اوایل ، من در وبلاگ از خودم به عنوان "یک کوهنورد بعید" یاد می کردم ، اما واقعاً چیزی به این اصطلاح فکر نمی کردم. افراد دیگر آن را محکم کرده و شروع به استفاده از آن کردند. دیدن آن واقعاً هیجان انگیز بود ، اما هنوز میزان آن را نمی فهمیدم تا اینکه مردم شروع به تشویق من برای دویدن با آن کردند. من تقریباً هر جامعه پیاده روی را بصورت آنلاین دنبال نمی کردم ، زیرا احساس می کردم بسیار عجیب و غریب و بی احترامی از جانب آنها شده ام.

تصمیم گرفتم اینستاگرام Unlikely Hikers را که اکنون بیش از 21000 دنبال کننده دارد ، راه اندازی کنم. تقریباً بلافاصله ، مردم به من نامه زدند و به من گفتند كه آنها همیشه به دنبال چیزی شبیه به این هستند ، كه حالا احساس می كنند كه یك جامعه پیاده روی آنلاین دارند. انجمن های مشابه اینستاگرام از همان زمان شروع شده اند. واقعاً دیدن بسیار جالب بوده است.

وقتی خود را در چیزی مانند پیاده روی نشان نمی دهیم ، آگاهانه یا ناخودآگاه تصمیم می گیریم که برای ما مناسب نباشد. من به کسی که فکر نمی کند پیاده روی برای او باشد اجازه می دهد به خود اجازه دهد از آنچه ممکن است کشف کند شگفت زده شود. سعی کنید پتویی را در پارک های عمومی بچرخانید و مناظر و صداها را به تماشا بنشینید. ببینید در مغز و بدن شما چه اتفاقی می افتد.

طبیعت برای همه مناسب است. اما هیچ کس با دست نوشته ای به بیرون از منزل دعوت نامه دریافت نمی کند. شفافیت و شفابخشی و ارتباط زیادی در طبیعت وجود دارد. مراقبه است هنوز هم همان چیزی است که من همیشه برای آرامش درونی به آن متوسل می شوم.




A thumbnail image

چرا انقلاب تابستانی ممکن است شادترین روز سال باشد

انقلاب تابستانی 20 ژوئن ، طولانی ترین روز سال در نیمکره شمالی است. اما آیا ساعات …

A thumbnail image

چرا این تبلیغ جدید شدید یک بازی مهم تغییر دهنده مد است

متأسفانه ، مد با سایز بزرگ همچنان به بخش خاص خود در فروشگاه ها منتقل می شود و …

A thumbnail image

چرا این زن با ترشحات واژن ماست درست کرد

حمام بخار. وزنه برداری. بافندگی درست زمانی که فکر می کردید هر فعالیتی را که ممکن …