کارول بیکر
کارول بیکر
- بازیگر زن
- نویسنده
- عروسک عزیز (1956)
- غول (1956)
- کشور بزرگ ( 1958)
- Something Wild (1961)
- غرب چگونه پیروز شد (1962)
- قالیبافان (1964)
- هارلو (1965)
- پسر بومی (1986)
- پلیس مهد کودک (1990)
- بلانش بیکر
- هرشل گارفین
کارول بیکر (متولد 28 مه 1931) بازیگر بازنشسته سینما ، صحنه و تلویزیون آمریکایی است. در طول دهه های 1950 و 1960 ، طیف وسیعی از نقش های بیکر از جوانان زنان گرفته تا زنان سرسخت و پر زرق و برق او را به عنوان یک بازیگر دراماتیک جدی و جدی معرفی کرد. بیکر پس از تحصیل زیر نظر لی استراسبرگ در استودیوی بازیگران ، از سال 1954 شروع به اجرا در برادوی کرد. از آنجا ، وی توسط الیا کازان کارگردان استخدام شد تا نقش اصلی اقتباس از دو نمایش نامه تنسی ویلیامز را در فیلم عروسک کودک در سال 1956. نقش او در این فیلم بعنوان یک عروس جنوبی عشقی ، اما از نظر جنسی ساده لوح ، نامزد BAFTA و اسکار بهترین بازیگر زن و همچنین جایزه گلدن گلوب را برای امیدوار کننده ترین تازه وارد در آن سال به ارمغان آورد.
او دیگر نقش های اولیه فیلم شامل غول جورج استیونز (1956) ، بازی در نقش عشق جیمز دین و در کمدی رمانتیک اما نه برای من (1959) بود. در سال 1961 ، بیکر در فیلم جنجالی مستقل Something Wild به کارگردانی شوهر وقتش جک گارفین ظاهر شد و در نقش یک قربانی تجاوز جنسی آسیب دیده ظاهر شد. وی در ادامه در دهه های 1950 و 1960 در چندین وسترن مشهور تحسین شد ، مانند کشور بزرگ (1958) ، غرب چگونه برنده شد (1962) و Cheyenne Autumn (1964).
در اواسط دهه 1960 ، بعنوان بازیکن قرارداد شرکت Paramount Pictures ، بیکر پس از حضور به عنوان یک بیوه لذت طلب در The Carpetbaggers ، به یک سمبل جنسی تبدیل شد. (1964) تهیه کننده فیلم ، جوزف ای. لوین ، قبل از اینکه به او در ژانر زندگینامه هارلو (1965) نقش ژان هارلو را بدهد ، او را در قابلمه قابلمه سیلویا انداخت. علیرغم اعلامیه های قابل توجه ، <هارلو یک شکست اساسی بود ، و بیکر در سال 1966 در میان اختلافات حقوقی در مورد قرارداد خود با پارامونت و نظارت بر حرفه خود لوین به ایتالیا نقل مکان کرد. در اروپا ، او 10 سال آینده را با بازی در فیلم های سخت giallo و فیلم های ترسناک سپری کرد ، از جمله فیلم های "بدن شیرین دبورا" (1968) رومولو گریری (1968) ، فیلم های Umberto Lenzi ارگاسمو (1969) و چاقوی یخ (1972) ، و کورادو فارینا بابا یاگا (1973) ، قبل از اینکه دوباره به عنوان بازیگر شخصیت برای مخاطبان آمریکایی ظاهر شود. در کمدی تاریک ساخته اندی وارهول (1977).
بیکر در نقش های مکمل در چندین درام تحسین شده در دهه 1980 ظاهر شد ، از جمله درام جنایی واقعی ستاره 80 (1983) به عنوان مادر قربانی قتل ، دوروتی استراتن ، و درام نژادی پسر بومی (1986) ، بر اساس رمان ریچارد رایت. در سال 1987 ، او نقش پشتیبانی را در Ironweed (1987) داشت. در طی دهه 1990 ، بیکر در چندین مجموعه تلویزیونی به عنوان مهمان نقش داشت ، مانند: "قتل ، او نوشت". L.A. قانون و رازول او همچنین در چندین فیلم با بودجه زیاد ، از جمله قسمت پلیس مهد کودک (1990) ، و تریلر به کارگردانی دیوید فینچر بازی (1997) دارای قسمت های فرعی بود. وی به طور رسمی در سال 2003 از بازیگری کناره گیری کرد. علاوه بر بازیگری ، بیکر همچنین نویسنده دو زندگینامه و یک رمان است.
مطالب
- 1 اوایل زندگی
- 2 شغل
- 2.1 1952–1957: کار اولیه و موفقیت مهم
- 2.2 1958–1963: اختلافات قراردادی و فیلم های مستقل
- 2.3 1964–1966: نقش های نماد جنسیت
- 2.4 1967–1975: فیلم های اروپایی
- 2.5 1976–1987: بازگشت به فیلم های آمریکایی ؛ تئاتر
- 2.6 1988–2003: نقشهای بعدی و بازنشستگی
- 3 نوشتن
- 4 زندگی شخصی
- 5 میراث
- 6 فیلم شناسی و اعتبار
- 7 انتشارات
- 8 نشان افتخار
- جوایز 8.1
- 8.2 نامزدی
- 8.3 افتخارات
- 9 همچنین مراجعه کنید
- 10 یادداشت
- 11 منبع
- 12 اثر ذکر شده
- 13 پیوندهای خارجی
- 2.1 1952–1957: کارهای اولیه و موفقیت انتقادی
- 2.2 1958–1963: اختلافات قراردادی و فیلم های مستقل
- 2.3 1964–1966: نقش های نماد جنسیت
- 2.4 1967–1975: فیلم های اروپایی
- 2.5 1976–1987: بازگشت به فیلم های آمریکایی ؛ تئاتر
- 2.6 1988–2003: نقشهای بعدی و بازنشستگی
- 8.1 جوایز
- 8.2 نامزدی
- 8.3 افتخارات
اوایل زندگی
کارول بیکر در جان استاون ، پنسیلوانیا ، در یک خانواده کاتولیک ، دختر ادیت گرترود (نام دافی) و ویلیام واتسون بیکر ، فروشنده دوره گرد ، متولد و بزرگ شد. وی نژاد ایرلندی است و گفته می شود لهستانی است و این شایعه باعث شده نام تولد وی کارولینا پیکارسکی باشد. گرچه این در حال حاضر توسط سوابق شناخته شده قابل اثبات نیست. والدین بیکر وقتی او هشت ساله بود از هم جدا شدند و او به همراه مادر و خواهر کوچکش ویرجینیا به لاک پشت کریک ، پنسیلوانیا نقل مکان کردند.
به گفته بیکر ، مادرش به عنوان یک والد مجرد و خانواده در تلاش بود. در بیشتر دوران تحصیل خود ضعیف بود.
بیکر در دبیرستان گرینسبورگ سالم در گرینسبورگ ، پنسیلوانیا تحصیل کرد ، جایی که او یکی از اعضای تیم بحث و فعالیت در گروه موسیقی راهپیمایی و نمایش های موسیقی بود. در 18 سالگی ، او با خانواده اش به سن پترزبورگ ، فلوریدا نقل مکان کرد ، و در آنجا در کالج سن پترزبورگ (کالج جونیور سن پترزبورگ آن زمان) تحصیل کرد. پس از اولین سال تحصیل در دانشگاه ، بیکر به عنوان دستیار شعبده باز در میدان وودویل شروع به کار کرد و به یک شرکت رقص پیوست و به عنوان یک رقصنده حرفه ای کار کرد. در سال 1949 ، بیکر عنوان میوه و سبزیجات فلوریدا را از آن خود کرد. در سال 1951 ، بیکر به شهر نیویورک نقل مکان کرد ، و در آنجا یک آپارتمان زیرزمین را در کوئینز اجاره کرد. او به عنوان یک رقصنده در یک کلوپ شبانه کار می کرد و همچنین در نمایش های مسافرتی وودویل دارای امتیازاتی به عنوان یک دختر کر بود که وی را به ویندزور ، دیترویت و نیوجرسی می برد.
بیکر در رشته بازیگری در HB Studio تحصیل کرد. در سال 1952 ، او در استودیوی بازیگران ثبت نام کرد و زیر نظر لی استراسبرگ تحصیل کرد. در آنجا ، او همکلاسی با مایک نیکولز ، راد اشتایگر ، شلی وینترز و مرلین مونرو بود. او همچنین تا پایان عمر دوست صمیمی جیمز دین شد.
شغل
1952–1957: کار اولیه و موفقیت حیاتی
پس از حضور در تبلیغات تلویزیونی سیگارهای وینستون و کوکاکولا ، بیکر در اپیزودی از تئاتر مونودراما با اجرای یک قطعه مونودراماتیک ، که در سال 1952 از شبکه DuMont پخش شد ، حضور داشت. سال بعد ، او اولین فیلم خود را با یک قسمت کوچک پیاده روی در موزیکال آسان به عشق (1953) بازی کرد. این امر منجر به نقش آفرینی وی در دو تولید برادوی شد: Escapade راجر مک دوگال در پاییز 1953 و All Summer Long رابرت اندرسون ، در مقابل اد بگلی ، که از سپتامبر تا اواسط نوامبر 1954. در سال 1955 ، او برای آزمایش نقش اصلی در پیک نیک تست و تست شد ، اما قسمت را به کیم نواک از دست داد. وی همچنین پس از توصیه جیمز دین در بخش بازیگری به نیكولاس ری ، كارگردانی در فیلم "شورشی بدون علت (1955) به عنوان سربرده مورد قبول قرار گرفت.
اولین رشته بیكر نقش اکران قسمت پشتیبانی Luz Benedict II در Giant (1956) ، مقابل الیزابت تیلور ، راک هادسون و جیمز دین ، در نقش آخر بود. به گفته بیکر ، پیش از این مرحله به او بخشهای برجسته متعددی در فیلمهای سینمایی پیشنهاد شده بود ، اما تصمیم گرفت برای اولین بار در نقش مکمل غول بازی کند زیرا "ناامن" بود و "می خواست کمی کمتر شروع کند 'profile.' "غول در سال 1955 در شهر کوچک مارفا ، تگزاس فیلمبرداری شد. بیکر تجربه خود را در صحنه فیلم یادآوری کرد و گفت که جیمز دین و او هنگام فیلمبرداری هر دو عاشق راک هادسون و الیزابت تیلور بودند.
همزمان ، بیکر به عنوان شخصیت اصلی در عروسک عزیز الیا کازان انتخاب شد. / i> (1956) ، نقشی که در ابتدا برای مرلین مونرو در نظر گرفته شده بود. تنسی ویلیامز که فیلمنامه را براساس دو نمایشنامه یک بازیه خود نوشته و توسعه داده بود ، پس از دیدن صحنه اجرای فیلمنامه خود از بیکر در استودیوی بازیگران ، از بیکر خواست که این نقش را بازی کند. به همین ترتیب ، کازان تحت تأثیر بازی خود در Long Summer در برادوی سال قبل قرار گرفته بود. با شلیک در بنوات ، می سی سی پی ، مستقیماً پس از اتمام بیکر غول پیکر ، نقش او در فیلم به عنوان یک عروس نوجوان سرکوب شده جنسی به یک صاحب پنبه جین پنبه ای میانسال ، شهرت یک شبه و حتی یک سطح معروفیت را برای بیکر به ارمغان آورد. قبل از اکران فیلم. در پاییز سال 1956 ، رابرت Everheart ، هنرمند ، با عقد قراردادی با برادران وارنر ، بیلبوردی به ارتفاع 135 فوت (41 متر) در میدان تایمز را ساخت كه این فیلم را به تصویر می كشد و تصویری از اینكه یك بیكر با لباس ضخیم در لباس خوابیده است را نشان می دهد. گهواره انگشت شست او را می مکد. کارزار تبلیغاتی بحث برانگیز این فیلم با واکنش منفی گروههای مذهبی روبرو شد و در 16 دسامبر 1956 ، کاردینال فرانسیس اسپلمن از کلیسای جامع سنت پاتریک فیلم را نکوهش کرد و به محله خود توصیه کرد که این فیلم را نبینند. محکومیت رسمی لژیون نجیب ملی کاتولیک روم ، که آن را "به شدت برای موازین اخلاقی و نجابت مسیحیان و سنتی توهین آمیز" دانست ،
علی رغم این ، عروسک کودک پذیرای باکس آفیس های قوی شد و در هفته اول حضور خود در تئاتر ویکتوریا 51،232 دلار درآمد کسب کرد. در حمایت از بیکر ، مریلین مونرو در مراسم اکران فیلم ظاهر شد و به عنوان یو اسرار برای کمک به فروش بلیط کار می کرد ، درآمد حاصل از آن به استودیوی بازیگران اهدا شد. بیکر برای عملکرد خود بسیار تحسین منتقدان را دریافت کرد. تنوع گفت که عملکرد او "تمام جذابیت حیوانات ، ساده لوحی ، پوچی ، تحقیر و شور و شوق کودک عروسک را به تصویر می کشد" ، در حالی که بوسلی کراوتر از "نیویورک تایمز" ستایش کرد توانایی بیکر در به نمایش گذاشتن "انحراف ناچیز و ناچیز کمی از حرص و طمع نوجوانان ، مهارها ، اشتیاق های جسمی ، خشونت های معمول و تصورات". عزیزم عروسک بیکر را به عنوان بازیگر در لیست A تثبیت کرد و همچنان فیلمی باقی می ماند که از او بیشتر بخاطر می ماند. وی برای بازی در نقش نامزد اسکار بهترین بازیگر زن ، گلدن گلوب بهترین بازیگر زن و گلدن گلوب بهترین امیدوار کننده تازه وارد بود که با جین منسفیلد و ناتالی وود به اشتراک گذاشت. این اجرا همچنین باعث شد وی جایزه دستاورد فیلم را از نگاه و همچنین عنوان "زن سال" را در سال 1957 از باشگاه هودینگ پودینگ دانشگاه هاروارد کسب کند. او در ژوئن 1956 روی جلد مجله زندگی ظاهر شد.
1958–1963: اختلافات مربوط به قرارداد و فیلم های مستقل
بعد از موفقیت عزیزم عروسک ، بعداً به بیکر قسمتهایی در برادران کارامازوف (1958) ، خیلی زیاد ، خیلی زود (1958) و <شاگرد شیطان> پیشنهاد شد. / i> (1959) او از ساخت فیلم "خیلی خیلی زود" خودداری کرد ، بنابراین برادران وارنر او را به حالت تعلیق در آورد ، و این باعث شد او نتواند در فیلم "برادران کارامازوف" (1958) در MGM بازی کند. بیکر همچنین توسط MGM برای بازی در گربه روی یک سقف قلع گرم (1958) و توسط کمپانی فاکس قرن بیستم برای سه چهره حوا (1957) انتخاب شد ، اما او قرارداد با برادران وارنر دوباره مانع از قبول نقش ها شد. تنش بین بیکر و استودیو زمانی بیشتر شد که وی با حضور در صحنه Arms and the Man برخلاف خواسته آنها رفت. بیکر در مورد تأثیر این سیستم در حرفه خود اظهار داشت: "من در پایان سیستم بزرگ استودیو وارد شدم. من هنوز هم یک قرارداد برده داشتم و آنها تقریباً مایل بودند شما را در هر چیزی که دارند قرار دهند." >
پس از برکناری تعلیق با برادران وارنر ، بیکر در حماسه غربی ویلیام وایلر کشور بزرگ (1958) ظاهر شد. این فیلم با استقبال خوبی از سوی منتقدان روبرو شد ، هرچند فیلمبرداری "مسئله دار" توصیف شد: بیکر در آن زمان چهار ماهه باردار بود و مجبور به پوشیدن لباسهای بازدارنده بود و طبق گزارش ها کارگردان وایلر پس از مجبور کردن وی را در آستانه اشک قرار داد بیش از 60 بار ، فقط برای استفاده از اولین بار. او کشور بزرگ را با نقش های اصلی در دو عاشقانه دنبال کرد ، یک راهبه را در "معجزه" (1959) با همبازی راجر مور بازی کرد و در "اما نه برای من" (1959) ، یک کمدی با کلارک گیبل. نیویورک تایمز با تمجید از عملکرد بیکر در اما نه برای من و گفت: "خانم بیکر ، یک خانم جوان است که نه تنها ظاهر دارد ، بلکه همچنین می تواند بازی کند ، باعث می شود شما بفهمید که چرا آقای گیبل دوست دارد کمی در Time Time تقلب کند. " او آنقدر از معجزه متنفر بود که قراردادش را با برادران وارنر خرید و بدهی قابل توجهی به او داد. اما نه برای من در پارامونت ساخته شد.
بیکر برای ساخت فیلم آزمایشی Something Wild (1961) به کارگردانی شوهر وقت خود ادامه داد. جک گارفین او در این تولید مستقل نقش یک دانشجوی جوان دانشگاهی از برانکس را بازی می کند که یک شب در سنت جیمز پارک مورد تجاوز قرار می گیرد و بعدا توسط مکانیک منهتن (رالف میکر) ، که شاهد اقدام به خودکشی بعدی وی بود ، اسیر شد. در حال آماده سازی برای نقش خود ، بیکر به تنهایی در یک پانسیون در ناحیه پایین شرق نیویورک زندگی می کرد و به عنوان دختر فروشنده فروشگاه های بزرگ استخدام شد. رویکرد روش او برای این نقش در زندگی در 1960 نمایش داده شد. واکنش انتقادی نسبت به فیلم تا حد زیادی منفی بود ، هرچند فصلنامه فیلم از آن به عنوان "جالبترین فیلم آمریکایی در این فیلم نام برد" سه ماهه "و کم ارزش ترین فیلم سال 1961 است. با این حال ، بحث برانگیز توصیف آن از تجاوز جنسی منجر به واکنش های شدید و انتقادات مردمی شد و از نظر مورخان این فیلم تقریباً کار بیکر را متوقف کرده است. در همان سال ، او گوئن هارولد را در پل به خورشید (1961) به تصویر کشید ، محصولی از MGM براساس زندگینامه پرفروش سال 1957 زنی متولد تنسی که با یک دیپلمات ژاپنی ازدواج کرد (تصویر شده توسط جیمز شیگتا) و یکی از معدود آمریکایی هایی شد که در طول جنگ جهانی دوم در ژاپن زندگی می کرد. در حالی که فقط یک موفقیت متوسط در گیشه بود ، منتقدان با استقبال خوبی از این فیلم روبرو شدند و ورود آمریکا به جشنواره بین المللی فیلم ونیز بود.
پس از این ، بیکر در فیلم مستقل انگلیس و آلمان ایستگاه شش-صحرا (1962) به عنوان زنی ظاهر شد که در یک ایستگاه نفتی در صحرای صحرا تنش ایجاد می کند ، و همچنین فیلم وسترن با موفقیت حماسی چگونه غرب پیروز شد (1962) ، در کنار دبی رینولدز و بازیگران سابق گریگوری پک و کارل مالدن. علاوه بر بازیگری در سینما ، بیکر وقت دیگری را برای حضور در برادوی پیدا کرد و در پاییز همان سال در تولید قوی بیا گارسون کانین بازی کرد. در سال 1963 ، بیکر با همسر آن زمان جک گارفین و دو فرزندشان به طور دائم به لس آنجلس نقل مکان کرد ، و برای چندین سال آینده آنجا مستقر شد. وی برای فیلمبرداری از "آقای موسی" (1965) به کنیا سفر کرد ، جایی که شایعات عمومی مبنی بر رابطه او و همبازی رابرت میچوم منتشر شد ، که هر دو آنها را به شدت تکذیب کردند. داستان دیگری که اکنون آخرالزمانی تلقی می شود ، حاکی از آن بود که یک رئیس ماسائی در کنیا 150 راس گاو ، 200 بز ، گوسفند و 750 دلار برای ازدواج خود پیشنهاد داده است. او بعداً همراه با جنگجویان ماسایی در جلد شماره زندگی در ژوئیه 1964 ظاهر شد.
1964–1966: نقش های نماد جنسیت
بیکر یک کوئکر صلح طلب را به تصویر کشید معلم مدرسه در پاییز Cheyenne جان فورد (1964) ، و برای این نقش مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. وی سپس در نقش "سنت ورونیکا" در "بزرگترین داستانی که تا به حال گفته شده" از جورج استیونس (1965) نقش مکمل را ایفا کرده است و در فیلم The Carpetbaggers (1964) یک ستاره بدبین و الکلی فیلم را به تصویر کشیده است. ، که علی رغم نقدهای کمرنگ فیلم ، موج دوم بدنامی او را به همراه آورد. نیویورک تایمز این فیلم را "تقطیر مزه ای ترش" از رمان منبع خواند ، اما گفت که عملکرد بیکر "به عنوان بیوه پر از جنسیت ، رنگ و شخصیت کاغذ سنباده به ارمغان آورد." این فیلم با دریافت 13000000 دلار گیشه داخلی ، برترین پول ساز آن سال بود و آغاز رابطه پرفراز و نشیب با تهیه کننده فیلم ، جوزف ای. لوین بود.
بر اساس او با اجرای فرشهای فرش ، لوین شروع به توسعه بیکر به عنوان یک سمبل جنسی در فیلم کرد و در شماره دسامبر سال 1964 در نمایش پلی بوی ظاهر شد. پس از آن توسط لوین برای عنوان های اصلی دو potboiler 1965 انتخاب شد - سیلویا ، به عنوان یک روسپی سابق و یک هنرمند مجری ، و به عنوان ژان هارلو در هارلو بیکر در تاریخ 2 نوامبر 1963 در جلد Saturday Evening Post ظاهر شد ، با لباس هارلو ، تولید آینده فیلم را تبلیغ کرد. در سال 1965 ، او به عنوان سخنگوی مشهور رسمی عینک آفتابی Foster Grant تبدیل شد و در تبلیغات این شرکت ظاهر شد. بیکر این دوره از زندگی حرفه ای خود را به "یک بازیگر برنده یک مسابقه زیبایی" تشبیه کرد.
با وجود تبلیغات زیاد ، هارلو با واکنش گرم منتقدین مواجه شد: تنوع به توصیف بیکر از هارلو به عنوان "تصویری کاملاً معقول و منطقی اشاره کردم ، اگرچه او فاقد آتش الکتریکی نسخه اصلی است." روابط بین بیکر و لوین به هم خورد. در مصاحبه ای در سال 1965 ، بیکر با کمال تأسف اظهار نظر کرد: "این را در مورد جو لوین می گویم: من سلیقه او را در خانم های برجسته تحسین می کنم" ، که مطبوعات را به شکاف بین بازیگر و تهیه کننده سو led ظن داد. بیکر از لوین به دلیل قراردادش با پارامونت پیکچرز در سال 1966 شکایت کرد و سرانجام توسط پارامونت اخراج شد و با توجه به اختلافات قضایی حقوقی ، حق حقوق وی را از <هارلو> مسدود کرد. این صدها هزار دلار بدهی بیکر را به همراه داشت (با این حال ، سرانجام یک میلیون دلار غرامت به وی تعلق گرفت).
در مصاحبه ای با رکس رید در کتاب خود مردم اینجا دیوانه هستند (1974) ، بیکر فاش کرد که هم در روابط کاری خود با لوین و هم در زندگی داخلی خود با شوهرش ، که به گفته وی می خواست سبک زندگی گران قیمتی را حفظ کند ، احساس فشار کرده است: "ما وقتی شروع می کردیم بسیار فقیر بودیم در استودیوی بازیگران در نیویورک بیرون بروید "، او به رید گفت. "من با جو لوین قرارداد داشتم ، که می خواست به من الماس بدهد و رفتار می کند مثل اینکه مالک من است. من هرگز با او یا هر چیز دیگری نخوابیدم ، اما همه فکر می کردند که من معشوقه او هستم." در بهار 1966 ، بیکر به تئاتر بازگشت و در تولید آنا کریستی در تئاتر هانتینگتون هارتفورد در لس آنجلس بازی کرد. کارگردانی تولید را گارفین بر عهده داشت. این تولید به عنوان "رویداد تئاتر هفته" در لس آنجلس خوانده شد ، گرچه استقبال از آن در حد متوسط بود. سسیل اسمیت از لس آنجلس تایمز در مورد این تولید نوشت: "وسیله نقلیه زیبای میس بیکر تبدیل به یک وسیله نقلیه می شود." این نمایش همچنین در ژوئن 1966 در Tappan Zee Playhouse در Nyack ، نیویورک اجرا شد.
1967–1975: فیلم های اروپایی
بیکر در سال 1967 از شوهر دوم خود ، جک گارفین جدا شد و پس از تلاش برای یافتن کار در هالیوود ، به همراه دو فرزندش به اروپا رفت تا در آنجا حرفه ای را دنبال کند. سرانجام با استقرار در رم ، بیکر به زبان ایتالیایی مسلط شد و چند سال بعد را با بازی در تریلرهای سخت ، بهره برداری و فیلم های ترسناک ایتالیا گذراند. در سال 1966 ، بیکر به جشنواره بین المللی فیلم ونیز دعوت شده بود و در آنجا با کارگردان مارکو فرری ملاقات کرد ، که از او خواست نقش اصلی فیلم "هر حرم او" (1967) را بازی کند. این امر با فیلم های ترسناک بدن شیرین دبورا (1968) و <شیطان هفت چهره دارد (1971) دنبال شد. بیکر همچنین در So Sweet ... So Perverse (1969) ، Orgasmo (1969) ، A Quiet Place to Kill (1970) بازی کرد. و Il coltello di ghiaccio ( چاقوی یخ ) (1972) ، همه فیلمهای giallo به کارگردانی فیلمساز ایتالیایی اومبرتو لنزی.
بسیاری از این فیلم ها او را در نقش زنان پریشان بازی می کرد ، و اغلب بیکر را در صحنه های برهنه نشان می داد ، که در آن زمان تعداد کمی از بازیگران اصلی هالیوود مایل به انجام آن بودند. بیکر مورد علاقه محبوب آمبرتو لنزى قرار گرفت ، با مشهورترین نقش خود در "پارانویا" فوق الذکر ، که در آن او یک بیوه ثروتمند را که توسط دو خواهر و برادر سادیست آزار دیده بود ، بازی کرد. راجر ابرت در بررسی خود از "پارانویا" گفت: "کارول بیکر ، که یک سمبل جنسی هالیوود بود (برای برخی گفته می شود) تا زمانی که از جو لوین شکایت کرد و در لیست سیاه قرار گرفت ، وجود داشته است. ممکن است بازیگر نباشد ، اما می تواند بازی کند. در
او نقش های خود را در فیلمهای لنززی با نقش اصلی در بابا یاگا از Corrado Farina (1973) به عنوان جادوگر تیتراژ ، در کنار ایزابل دی فونس و جورج ایستمن. راهنمای تلویزیون از این فیلم به عنوان "یک نمونه فوق العاده زیبا از فیلم سو film استفاده پاپ ایتالیایی در دهه 1970 که با اجرای موسیقی جاز در استراحت و جاز Piero Umilani شیرین شده است" یاد کرد ، و عملکرد بیکر را تحسین کرد ، اما اشاره کرد که او "از نظر جسمی اشتباه کرده است نقش ؛ لباسهای ظریف توری و بریبونی او گاهی اوقات او را بیشتر شبیه یک خانم هویشام گوشتی می کند تا یک جادوگر زیبا و درنده ".
1976–1987: بازگشت به فیلم های آمریکایی. تئاتر
اولین فیلم آمریکایی بیکر در بیش از 10 سال در کمدی سیاه تولید شده اندی وارهول "بد" (1977) ظاهر شد ، که در آن او نقش اصلی صاحب سالن زیبایی کوئینز را بازی می کند که با بازی در کنار سوزان تیرل و پری کینگ شغل هایی را برای متجاوزان فراهم می کند. بیکر گفت: "شما به سختی می توانید ساخت فیلم اندی وارهول را" بازگشت "بنامید. "این بیشتر شبیه ماه رفتن است! موضوع کاملاً منحصر به فرد است."
او بد را دنبال کرد و در بخشی از فیلم هیجان انگیز سوررئالیسم با بودجه کم آسمان در حال سقوط است (1979) با دنیس هاپر ، بازیگر یک بازیگر زن شسته و رفته در میان مهاجران در یکی از دهکده های اسپانیا. 1970 نیز برای بیکر به صحنه بازگشت ، جایی که او در نمایش های تئاتر بریتانیا از بل ، کتاب و شمع ظاهر شد. باران ، اقتباسی از داستانی از W. Somerset Maugham. لوسی کرون ، اقتباسی از رمان ایروین شاو ؛ و انگیزه در سال 1978 ، هنگام سفر در انگلیس و ایرلند در تولید <انگیزه ، بیکر با بازیگر صحنه دونالد برتون ، که سومین شوهر او شد ، آشنا شد. او همچنین در محصولات صحنه ای آمریکایی از نمایش های "جورج فیدو" 13 Rue de l'Amour ، چهل کارات و خداحافظ چارلی ظاهر شد.
<در دهه 1980 ، بیکر عمدتا به یک بازیگر شخصیت تبدیل شده بود و در لندن مستقر بود. وی پس از اینکه کارگردان بریتانیایی جان هاو ، ستایشگر قدیمی کارش از او س askedال کرد ، در کنار فیلم بت دیویس ، در یک فیلم مکمل در فیلم ترسناک محصول سال 1980 والت دیزنی به عنوان بازیگر نقش وحشت بازی کرد. پس از حضور در فیلم تلویزیونی انگلیس Red Monarch (1983) ، او در فیلم زندگی نامه ای در نقش مادر کشته شده Playboy Dorothy Stratten (با بازی ماریل همینگوی) بازی کرد ستاره 80 (1983). او همچنین به عنوان مادر زیگموند فروید در کمدی خاطرات مخفی سیگموند فروید (1984) با کارول کین و کلاوس کینسکی ظاهر شد.بیکر در هیتلر SS: Portrait in Evil (1985) ، ساخته جیم گدار ، یک درام بزرگسالان علیه آلمان نازی و همچنین درام پسر بومی (1986) ، بر اساس رمانی از ریچارد رایت ، که مت دیلون ، جرالدین پیج و یک اپرا وینفری جوان در آن حضور داشتند. در این فیلم ، بیکر نقش یک زن خانه دار شیکاگو در دهه 1930 و مادر دختری نوجوان را بازی می کند که به طور تصادفی توسط یک راننده آمریکایی آفریقایی تبار کشته می شود و سعی می کند این حادثه را بپوشاند. راجر ایبرت منتقد ، با تمجید از صحنه "قدرتمند" او با وینفری در فینال فیلم ، از بازی بیکر در این فیلم تمجید کرد.
به دنبال <پسر بومی ، بیکر به عنوان بازیگر نقش اصلی تحسین منتقدین را بازی کرد. همسر یک راننده اسکیزوفرنیک (با بازی جک نیکلسون) در Ironweed (1987) ، در کنار مریل استریپ. ایبرت بازی او را در این فیلم تحسین کرد ، وی گفت: "بازگشت به خانه نیکلسون بسیار م moreثرتر است زیرا کارول بیکر مانند همسرش بسیار خوب است ... او یک طیف کاملا جدید پیدا می کند. شاید تعجب آور باشد که بگوییم بیکر در برابر جک نیکلسون نمایش داده می شود ، و با این وجود او این کار را می کند ".
1988–2003: نقش های بعدی و بازنشستگی
در 1990 ، بیکر نقش النور کریسپ را بازی کرد - توسط راجر ابرت توصیف کرد" عوضی م onثر بر روی چرخ ها "- در کمدی ایوان ریتمن پلیس کودکستان با بازی آرنولد شوارتزنگر ، که او در تابستان 1990 در آستوریا ، اورگان فیلمبرداری کرد. این فیلم از نظر مالی بسیار موفقیت آمیز بود و بیش از 200 دلار فروش داشت. میلیون در سراسر جهان. کار سینمایی و تلویزیونی وی در طول دهه 90 ادامه داشت و او در بسیاری از فیلمهای ساخته شده برای تلویزیون بازی کرد ، از جمله داستان واقعی جنایی روز داوری: داستان لیست جان (1993) ، Witness Run (1996) ، و دالوا (1996) با فارا فاست.
در سال 1997 ، بیکر برای نقش مکمل در هیجان انگیز دیوید فینچر انتخاب شد بازی که در آن او به عنوان یک خانه دار برای یک بانکدار میلیاردر سان فرانسسیسکو (با بازی مایکل داگلاس) بازی می کند که توسط برادر متخاصم خود ، با بازی شان پن ، درگیر یک بازی سادیستی می شود. در مصاحبه با نیویورک پست پس از اکران فیلم ، بیکر در مورد نقش خود اظهار نظر کرد: "این یک فیلم مهم است و از حضور در آن افتخار می کنم. البته ، دوست دارم برای اینکه نقش اول رمانتیک را داشته باشم ، و من در واقع از سن دبورا کارا اونگر به سن مایکل نزدیکتر هستم ، فکر می کنم در هالیوود همیشه اینگونه کار می کرد. وقتی 20 ساله بودم ، در کنار جیمی استوارت ، رابرت میچوم و کلارک گیبل ، همه آنها آنقدر بزرگ بودند که پدر من باشند. " بازی با موفقیت در گیشه و تحسین منتقدان گسترده ، در بین فیلمهای بعدی بیکر موفقیت بزرگی داشت.
علاوه بر کار در تولیدات با بودجه زیاد ، بیکر همچنین در فیلم های کوچک و مستقلی مانند Just Your Luck (1996) و Nowhere to Go (1997) ظاهر شد. دهه 90 همچنین بیکر بیشتر در سریالهای تلویزیونی ظاهر می شد ، از جمله قسمتهای Grand (1990) ، Tales from the Crypt (1991 ، مقابل Teri Garr در بخشی به کارگردانی Michael J. Fox) ، قتل ، او نوشت و LA قانون (هر دو 1993) ؛ امید شیکاگو (1995) ، و رازول (1999). در سال 2000 ، او در فیلم Lifetime شوهر زن دیگری ظاهر شد. در سال 2002 ، بیکر در مستند ماجراجویی سینمراما ظاهر شد و در اپیزود The Lyon's Den با بازی مادر راب لو ، به عنوان مهمان بازی کرد. نقش او در The Lyon's Den آخرین حضور بیکر در صفحه نمایش بود قبل از اینکه به طور رسمی از بازیگری در سال 2003 بازنشسته شود. فعالیت بازیگری وی 50 سال و بیش از 80 نقش در فیلم ، تلویزیون و تئاتر طول کشید.
با این حال ، او گاهی در مستندهای گذشته نگر شرکت کرده است ، از جمله مصاحبه ای برای انتشار DVD عروسک کودک که شامل مستندی با حضور بیکر در مورد تأثیر فیلم بر کارنامه وی در سال 2006 است. بیکر همچنین در مستندهای چندین همبازی خود از جمله کلارک گیبل ، راجر مور ، سال مینئو و جیمز دین حضور داشته است ، از جمله جیمز دین: اولین نوجوان آمریکایی 1975 و سال 1985 ادای احترام به رادیو 2 BBC به مناسبت سی امین سالگرد درگذشت این بازیگر. خاطرات او از جیمز دین در استودیوی بازیگران و بعداً در غول در رادیو 2 بی بی سی در سال 1982 یادآوری شد ، هنگامی که او به عنوان مستند ترنس پتی گرو به عنوان مهمان در تو من را پاره می کنی که بیست و پنجمین سالگرد مرگ دین در یک تصادف رانندگی در سال 1955 را گرامی داشت. همچنین آدام فیث خواننده-بازیگر و ری کانولی فیلمنامه نویس در این برنامه حضور داشتند.
نوشتن
در سال 1983 ، بیکر زندگینامه ای با عنوان عروسک کودک: یک زندگی نامه را منتشر کرد که در آن به شرح جزئیات زندگی و حرفه وی به عنوان بازیگر پرداخته و مسائل مربوط به پارامونت و برادران وارنر را که باعث شده بود به اروپا در دهه 1970 و کار در فیلم های ایتالیایی را دنبال می کند. بیکر هنگامی که در سال 1986 برای تلویزیون تلویزیونی Lifetime Television مصاحبه کرد ، به ریگیس فیلبین گفت که وی "نمی خواست زندگی نامه ای بنویسد ... اما من می خواستم بنویسم و می دانستم که این ساده ترین کار برای انتشار است." وی در ادامه درباره فیلبن خود درباره فیلبین اظهار نظر کرد و گفت: "من فکر می کنم همیشه می خواستم بنویسم ، اما در این مورد کمی خودآگاه بودم. من هیچ وقت تحصیلات رسمی نداشتم و همیشه برای نوشتن چنین احترامی قائلم. در حالی که می توانستم بیرون بروم و بگویم ، حتی قبل از شروع بازیگری ، "بله ، من یک بازیگر هستم" ، واقعاً نمی توانستم بگویم "من یک نویسنده هستم". "علی رغم بدگویی های بیکر ، عزیزم عروسک: زندگینامه با استقبال خوبی روبرو شد. وی بعداً دو کتاب دیگر نوشت: با عشق به آفریقا (1986) ، جزئیات زمان خود را در آفریقا گذراند و رمانی با عنوان "یک داستان رومی" (1987).
زندگی شخصی
بیکر سه بار ازدواج کرده است. وی برای اولین بار در سال 1953 با لوئی ریتر ازدواج کرد ، اما این ازدواج در عرض یک سال به پایان رسید و پس از آن در استودیوی بازیگران در شهر نیویورک ثبت نام کرد. بیکر ادعا کرد که ریتر هنگامی که هنوز در مراحل اولیه روابطشان باکره نبود ، او را مورد تجاوز قرار داده است. مورد دوم او به کارگردانی جک گارفین ، بازمانده هولوکاست بود که در استودیو ملاقات کرد و برای او به یهودیت روی آورد (کاتولیک بزرگ شده بود). آنها یک دختر داشتند ، بلانش بیکر (متولد 1956) ، همچنین بازیگر ، و یک پسر به نام هرشل گارفین (متولد 1958) که آهنگساز و عضو هیئت علمی دانشکده موسیقی Steinhardt در دانشگاه نیویورک است. گرفین و بیکر در سال 1969 از هم جدا شدند. بیکر همچنین شش نوه دارد.
بیکر در 10 مارس 1978 با شوهر سوم خود ، دونالد برتون بازیگر تئاتر انگلیس ازدواج کرد و در دهه 1980 در هامپستد لندن اقامت داشت. این زوج تا زمان مرگ برتون در اثر آمفیزم در خانه خود در کلیسای جامع شهر ، کالیفرنیا ، در 8 دسامبر 2007 با هم بودند.
پس از ترک هالیوود در اواسط دهه 1960 ، بیکر با سربازان سرگرم کننده گروه Bob Hope's Christmas USO سفر کرد در ویتنام و جنوب شرقی آسیا ، تجربه ای که وی آن را اصلاح کننده توصیف کرد: "در بیمارستان ها من دست مردان جوان آسیب دیده را گرفتم و فهمیدم که درد من منحصر به فرد نیست: در این دنیا عذاب بسیار وحشتناکی از من است. "
بیکر در طول دهه های 1950 و '60 عمدتا در شهر نیویورک و لس آنجلس اقامت داشت و قبل از اینکه به رم نقل مکان کند تا کار خود را در آنجا ادامه دهد. بیکر عمدتاً در دهه 1990 و اوایل دهه 2000 در پالم اسپرینگز ، کالیفرنیا مستقر بود. از سال 2016 ، او در شهر نیویورک اقامت دارد. در فوریه 2014 ، او به عنوان خدمتکار افتخار در عروسی دوست قدیمی و بازیگر سابق پاتریک سوراچی با شریک زندگی خود ، تونی پرکینز ، در نیویورک خدمت کرد.
میراث
نقش بیکر در عروسک کودک یکی از موارد تعیین کننده شغل بود و ارتباط او با فیلم و شخصیت در طول زندگی حرفه ای او ثابت بود. در مقاله 1983 توسط مجله People ، "عروسک کودک" به عنوان "نام میانی" بیکر خوانده شد. این فیلم که در اصل از بازی تک نفری تنسی ویلیامز اقتباس شده است 27 واگن پر از پنبه و در قرن بیست و یکم روی صحنه اجرا شده است: این اولین نمایش در سال 2000 بود و بارها اجرا شده است از آنجا که. عملکرد بیکر برای این نقش در Vanity Fair به عنوان علاقمندی فرهنگی مهمی در زمینه ورود به سینمای آمریکا شناخته شد.
در سال 2011 ، بیکر در جشنواره ادبی تنسی ویلیامز / نیواورلئان حضور یافت. در جشن 100 سالگی ویلیامز. در آنجا ، او در یک میزگرد با رکس رید شرکت کرد ، و در آنجا درباره تجربیات خود با ویلیامز و بازی در عروسک عزیز بحث کرد. در سالهای 2011 و 2012 ، او از جشنواره های بین المللی فیلم های هوبوکن و فورت لودردیل به او جوایز یک عمر دستاورد اهدا شد.
عکسی از دایان آربوس در سال 1956 ، بیکر را در صحنه عروسک کودک با یک گذر نشان می دهد. شبح در هنگام نمایش فیلم در تئاتر شهر نیویورک. او همچنین توسط اندی وارهول در سال 1975 به عنوان بخشی از مجموعه پرتره های پولاروید خود عکاسی شد و در خاطرات منتشر شده او ذکر شده است.
بیکر یک ستاره در پیاده روی مشاهیر هالیوود در خیابان وین 1725 دارد که ساخته شده است. در 8 فوریه 1960. در سال 2001 ، یک ستاره نخل طلایی در Palm Springs Walk of Stars نیز به او تقدیم شد.
فیلم شناسی و اعتبارات
انتخاب فیلم شناسی:
- آسان دوست داشتن (1953)
- غول (1956)
- عروسک عزیزم (1956)
- کشور بزرگ (1958)
- اما نه برای من (1959)
- معجزه (1959)
- پل به خورشید (1961)
- چیزی وحشی (1961)
- غرب چگونه پیروز شد (1962)
- ایستگاه شش -Shahara (1963)
- فرشهای فرش (1964)
- پاییز Cheyenne (1964)
- سیلویا (1965)
- بزرگترین داستانی که تاکنون گفته شده است (1965)
- آقای موسی (1965)
- هارلو (1965)
- Her Harem (1967)
- جک الماس (1967)
- بدن شیرین دبورا (1968)
- ارگاسمو (1969)
- خیلی شیرین ... خیلی انحرافی (1969)
- مکانی آرام برای کشتن (1970)
- Captain Apache (1971)
- شیطان هفت چهره دارد (1971)
- چاقوی یخ (1972)
- بابا یاگا (197 3)
- گل با گلبرگهای فولاد (1973)
- دروس خصوصی (1975)
- Andy Warhol's Bad (1977)
- Cyclone (1978)
- جهان پر از مردان متاهل است (1979)
- Star 80 (1983)
- Native Son (1986)
- جلبک آهن (1987)
- پلیس مهد کودک (1990)
- مشت بلوند (1991 )
- بازی (1997)
اعتبار تلویزیونی را انتخاب کنید:
- وب (1954)
- خطر (1955)
- هیجان (1976)
- Grand (1990)
- Tales from the Crypt (1991)
- قتل ، او نوشت (1993)
- LA قانون (1993)
- امید شیکاگو (1995)
- روزول (1999)
انتخاب اعتبار مرحله:
- Escapade (1953)
- All Summer Long (1954)
- Arms and the Man (1958)
- Come on Strong (1962)
- آنا کریستی (1966)
- باران (1977)
- لوسی کرون (1979)
- انگیزه (1980)
انتشارات
- عروسک عزیزم: زندگی نامه ای ، 1983) ، .mw-parser-output cite.citation {font-style: inherit} .mw-parser-output .citation q {نقل قول ها: "" "" "" "" "" "}. mw-parser-output. id-lock-free a .mw-parser-output .citation .cs1-lock-free a {background: linear-gradient (transparent، transparent)، url ("// upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/6) /65/Lock-green.svg ") مرکز 0.1em / 9px بدون تکرار} .mw-parser-output .id-lock-limited a ، .mw-parser-output .id-قفل-ثبت نام یک ، .mw -parser-output .citation .cs1-lock-limited a، .mw-parser-output .citation .cs1-قفل-ثبت نام {پس زمینه: شیب خطی (شفاف ، شفاف) ، url ("// upload.wikimedia. org / wikipedia / commons / d / d6 / Lock-grey-alt-2.svg ") right 0.1em center / 9px no-repeat} .mw-parser-output .id-lock-اشتراک a .mw-parser-output .citation .cs1- قفل اشتراک یک {پس زمینه: شیب خطی (شفاف ، شفاف) ، url ("// upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/a/aa/Lock-red-alt-2.svg ") مرکز 0.1em درست / 9px بدون تکرار} .mw-parser-output .cs1-اشتراک ، .mw-parser-output .cs1-ثبت نام {رنگ: # 555} .mw-parser-output .cs1-دهانه اشتراک ، .mw-parser- دهانه .cs1-ثبت نام دهانه {border-bottom: 1px dotted؛ cursor: help} .mw-parser-output .cs1-ws-icon a {background: linear-gradient (transparent، transparent)، url ("// upload). wikimedia.org/wikipedia/commons/4/4c/Wikisource-logo.svg ") مرکز 0.1em / 12px بدون تکرار} .mw-parser-output code.cs1-code {color: inherit؛ background: mîras؛ border : none؛ padding: Heritageit. .mw-parser-output .cs1-hidden-error {display: none؛ font-size: 100٪}. mw-parser-output .cs1-visible-error {font-size: 100٪ } .mw-parser-output .cs1-maint {display: none؛ color: # 33aa33؛ margin-left: 0.3em} .mw-parser-out اشتراک .cs1-اشتراک ، .mw-parser-output .cs1-ثبت نام ، .mw-parser-output .cs1-format {font-size: 95٪}. mw-parser-output .cs1-kern-left، .mw -parser-output .cs1-kern-wl-left {padding-left: 0.2em} .mw-parser-output .cs1-kern-right، .mw-parser-output .cs1-kern-wl-right {padding- راست: 0.2em} .mw-parser-output .citation .mw-selflink {font-weight: inherit} ISBN 978-0-87795-558-0
- با عشق به آفریقا (داتون ، 1986) ، شابک 978-0-917657-54-2
- یک داستان رومی (داتون ، 1986) ، شابک 978-0-917657-53- 5
تقدیر
جوایز
- 1957: جایزه گلدن گلوب برای ستاره جدید سال - بازیگر
- 1957: جایزه تئاترهای شتابزده پودینگ برای "زن سال"
- 1965: لورن طلایی برای نمایش دراماتیک ، زن ، برای <کیفهای فرش (مقام دوم)
نامزدی ها
- 1957: اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای <عروسک کودک
- 1957: گلدن گلوب برای بهترین ها بازیگر نقش اول زن - درام ، برای عروسک کودک
- 1957 : جایزه BAFTA بهترین بازیگر زن خارجی (ایالات متحده آمریکا) ، برای عروسک کودک
افتخارات
- 1996: جایزه کفش طلایی برای کشور بزرگ ، غرب چگونه برنده شد ، و پاییز Cheyenne
- 1997: جایزه یک عمر دستاورد ، جشنواره فیلم Breckenridge (کلرادو)
- 2009: مدال افتخار باشگاه هنرهای ملی
- 2011: جایزه یک عمر دستاورد ، جشنواره بین المللی فیلم هوبوکن
- 2012: جایزه یک عمر دستاورد ، جشنواره بین المللی فیلم فورت لودردیل