کورتیتی آرل تیتز
Coretti Arle-Titz
- Spirituals
- موسیقی محلی روسیه
- جاز
- پاپ سنتی
Coretti Genrichovna Arle-Titz {روسی: Коретти Арле Тиц} (5 دسامبر 1881 - 14 دسامبر 1951) ، معروف به كورته آلفرد ، خواننده موسیقی جاز ، معنوی و موسیقی پاپ متولد آمریكا (سوپرانوی غنایی و دراماتیک) ، رقصنده و بازیگر زن معروف بود امپراتوری روسیه و اتحاد جماهیر شوروی.
مطالب
- 1 اوایل زندگی
- 2 شغل
- 2.1 اوایل کار (1901–1907 )
- 2.2 KG Utina (1908–1916)
- 2.3 هنرستان و جامعه هنرهای زیبا (1913–1916)
- 2.4 اوکراین (1917–1921)
- 2.5 حرفه شوروی و معرفی موسیقی جاز (1921–1931)
- 2.6 بازیگر شوروی و هنرمند ضبط (1932-1938)
- 2.7 جنگ بزرگ میهنی و شغل بعدی (1939–1951)
- 3 منبع
- 2.1 اوایل کار (1901–1907)
- 2.2 کیلوگرم اوتینا (1906–1916)
- 2.3 هنرستان و انجمن هنرهای زیبا (1913–1916)
- 2.4 اوکراین (1917– 1921)
- 2.5 حرفه شوروی و معرفی موسیقی جاز (1921–1931)
- 2.6 بازیگر شوروی و هنرمند ضبط (1938-1932)
- 2.7 جنگ بزرگ میهنی و فعالیت های بعدی (1951-1939)
اوایل زندگی
کورته الیزابت هاردی در 5 دسامبر 1881 (یا 1883) در چرچویل ، نیویورک از کری کارتر و توماس جی هاردی متولد شد. توماس ، در حدود سال 1875 از پترزبورگ ، ویرجینیا به شمال به بروکلین مهاجرت کرد. در تابستان 1879 ، وی با كری كارتر (مهاجر دیگری از ریچموند ، ویرجینیا) ملاقات كرد و به زودی با او ازدواج كرد.
در آوریل 1880 ، كری در حالی كه به عنوان خادم خانواده والاچ (یك خانواده آلمانی ساكن لانگ آیلند) مشغول به كار بود ، برای او پسری به دنیا آورد. متأسفانه ، کودک زنده نماند و زوجین به شمال به شهر چرچویل رفتند ، جایی که کری دو فرزند به دنیا آورد ، کورته (1881) و آنا (متولد 1884).
مدتی بین 1886-1888 ، خانواده به منهتن بازگشتند ، جایی که هشت فرزند دیگر تولید شد ، اگرچه ادوارد (متولد 1889) ، ایزابلا کلارا (متولد 1892) ، مایلز (متولد 1895) تنها کسانی برای زنده ماندن از کودکی. این خانواده در خیابان 140 غربی نوزدهم در منطقه شلوغ Midtown اقامت داشتند.
اوایل سال 1900 ، در 448 خیابان 54 در غرب در منطقه Hell’s Kitchen به شدت صنعتی نقل مکان کرد. هر ساختمان مسکونی و خانه مسکونی مملو از مهاجران ایرلندی بود که از قحطی بزرگ ایرلند برای جستجوی کار در اسکله های رودخانه هادسون یا راه آهن گریخته بودند. بسیاری از آنهایی که به اندازه کافی بدشانس بودند و می توانستند در این محله پر از فقر زندگی کنند ، به زندگی باند روی آوردند. تا آوریل 1900 ، کورته هاردی 18 ساله به عنوان یک نسخه نویس (رونویسی اسناد) استخدام شد و از کوه استفاده کرد. گروه کر کلیسای باپتیست Olivet به عنوان تنها رسانه فروش وی.
شغل
اوایل کار (1901–1907)
در آوریل 1901 ، کورته متوجه تبلیغاتی در New شد یورک هرالد توسط پائولا کهن-وولنر توسط نمایشی تئاتر آلمان ارسال شده است و به دنبال هفت زن آفریقایی-آمریکایی با توانایی آواز و رقص برای یک تور کنسرت در آلمان است. هاردی به آگهی پاسخ داد و بلافاصله پذیرفته شد. کوه وولنر ، که قبلاً دو گروه نمایشی را در دهه 1890 در لایپزیگ و کمنیتس مدیریت کرده بود ، هنگامی که ایده تشکیل یک تئاتر تئاتر Negro را برای سفر در سراسر اروپا داشت ، برای دیدار با دو خواهر متاهل خود به نیویورک سفر کرده بود. به زودی گروه موسیقی متشکل از اولی بورگوین (خواننده 26 ساله از نمایش شرق آمریکا) ، فانی ویز (خواننده 19 ساله از بروکلین) ، فلورانس کالینز (پیانیست 26 ساله از کنتاکی) ، Alverta Burley (جوان 19 ساله از بالتیمور) ، ST جبری (یک خانه دار 32 ساله از ویرجینیا) و اما هریس (29 سال خانه دار اهل بروکلین). متأسفانه ، کورته هاردی 19 ساله ، اگرچه پذیرفته شد ، اما در صورت تصمیم هر یک از زنان دیگر برای ترک گروه تازه گرویده "لوئیزیانا آمازون" ، کورته هاردی به عنوان جانشین عقب می ماند. در 10 آوریل ، شش زن را برای درخواست اولین گذرنامه به اداره گذرنامه آوردند. پس از دو هفته با پرداخت هزینه های سفر شش خانم خانم کوه-وولنر ، آنها سوار S.S آلمان شدند و به آلمان رفتند.
در 28 آوریل 1902 ، كورته اولین گذرنامه خود را دریافت كرد و در حوالی اواخر ماه مه ، با همراهی فانی اسمیت (از فیلادلفیا) به آن سوی اقیانوس اطلس سفر كرد تا به گروه گارد آمازون لوییزیانا در اروپا بپیوندد. هنگام مسافرت به خارج از کشور ، به دلایل نامعلومی نام خود را به کورته آلفرد تغییر داد. به مدت پنج ماه موفق ، گروه به سراسر اروپای مرکزی سفر کردند و در زوریخ ، سنت گالن ، مونیخ ، لایپزیگ و درسدن به اجرای برنامه پرداختند. در اول نوامبر 1902 ، در جریان نامزدی در درسدن ، زنان رابطه خود را با impresario آلمانی قطع کردند و از او به دلیل بهره برداری مالی و سو mis مدیریت شکایت کردند. اولی بورگوین به عنوان مدیر گروه انتخاب شد. در 16 نوامبر ، اکنون به عنوان "پنج لوئیزیانا" ، گروه به برلین نقل مکان کردند و در آنجا تور کوتاه مدت آلمان را برای چهار ماه آینده آغاز کردند. در مارس 1903 ، طی یک حضور در درسدن دیگر ، اولی بورگوئین و فلورانس کالینز گذرنامه های خود را تمدید کردند و برای پیوستن به بازیگران هرتیگ به لندن عزیمت کردند. "در داهومی" سیمون ، که ماه بعد در تئاتر شفتسبوری افتتاح شد. گروه با احتمالاً تحت مدیریت اما هریس ، قبل از عزیمت به امپراتوری روسیه ، سه ماه دیگر تور آلمان را ادامه داد. پس از دریافت گذرنامه از سفارت آمریكا در برلین (10 ژوئیه 1903) ، گروه به شمال غربی به سن پترزبورگ سفر كردند و برای مدت دو ماه در شهربازی معروف باغ كرستوفسكی حضور یافتند و در 19 ژوئیه افتتاح شدند. در تاریخ 29 سپتامبر ، گروه برای دو ماه دیگر در مسکو در تئاتر فرانسوی آومونت افتتاح شد و نام آن "4 آبنوس بلز" بود. در طول زمستان سال 1903 ، سرانجام گارد آمازون لوئیزیانا (آبنوس بلز) منحل شد. آلورتا برلی با اولیور ای برودی ، سرگرم کننده آفریقایی-آمریکایی ازدواج کرد و این زوج به عنوان "برودی و برودی" به تور رفتند. هریس کورته هاردی و فانی اسمیت را متقاعد کرد که با او در روسیه بمانند و "سه گانه هریس" را تشکیل دادند. برای شش ماه آینده ، این سه نفر بین سن پترزبورگ و مسکو اجرا کردند. در مارس 1904 ، این دو با اضافه شدن فانی اسمیت به "سه گانه هریس" تبدیل شدند و با همدیگر با نامزدی در هاتل فنیا ، خوش نام ، که در آن جامعه عالی فنلاند از آمیختگی لذت می برد ، به هلسینکی عزیمت کردند.
در سال 1904 ، سه گانه هریس ، به همراه اولی بورگوین و جنی شپر (از دختران کریول فلوریدا) شرکت جدیدی را ایجاد کردند که به "گروه کریول کراکرجکس" (یا کریول بلز) معروف شد و به گشت و گذار در شهرهای اصلی روسیه ادامه داد. در 22 ژانویه 1905 ، زنان هنگام شرکت در یک مهمانی ، میزبان ویکیام کاتون ، سوارکار محبوب آمریکایی ، در مرکز سن پترزبورگ ، این زنان شاهد شورش های یکشنبه خونین در خارج از قصر تزار و سراسر شهر بودند. پس از نه ماه ، گروه منحل شد و كورته ، اما و فاني بلافاصله به مسكو بازگشتند و در آنجا براي چند هفته كار در تئاتر آومونت را از سر گرفتند. این سه نفر در ماه فوریه منحل شد ، اما به یک هنرمند انفرادی تبدیل شد و کورته و فانی "Koretty & amp؛ دختر کریول »دو قطعه آواز و رقص. برای 13 ماه آینده ، کورته و فانی بین سن پترزبورگ ، مسکو و ورشو گشت و گذار کردند.از سال 1906–1907 ، در اوج انقلاب 1905 ، هیچ سابقه ای درباره این دو زن وجود ندارد. به احتمال زیاد آنها در سراسر امپراتوری روسیه به اجرای برنامه خود ادامه می دادند. در 25 سپتامبر 1907 ، کورتته دوباره در مسکو ظاهر شد و درخواست گذرنامه جدید کرد. در این مرحله ، فانی اسمیت با معشوق و شریک رقص جدیدش ، رابرت لدبتر ، در سن پترزبورگ بود (این زوج در سپتامبر 1914 به فیلادلفیا برمی گشتند).
K. G. Utina (1908–1916)
در اواخر سال 1907 یا اوایل 1908 ، پس از یک نامزدی پنج ماهه ، کورته 26 ساله با نجیب زاده ای به نام اوتین ازدواج کرد و به خانه خود در مرکز سن پترزبورگ نقل مکان کرد. در حال حاضر مشخص نیست که کدام یک از اعضای خانواده اوتین Corette ، اگرچه بین دادستان و سناتور ثروتمند ، سرگئی یاکوولویچ اوتین یا پسر عموهایش ، ولادیمیر لوویچ اوتین (وکیل) یا الکسی لوویچ اوتین ، محدود شده است. خانواده اوتین ، که در اصل بازرگانان یهودی موفقی بودند ، پس از گرایش به کلیسای ارتدکس شرقی در دهه 1850 ، به گروهی بسیار ثروتمند از بانکداران ، سرمایه داران تجاری (شرکت نفت باکو) ، وکلا و سیاستمداران تبدیل شدند که دارایی زیادی را در پایتخت روسیه در شامهای مفصلی که در خانه های خانوادگی و املاک متعددی ترتیب داده شده بود ، اعضای دولت ، بازرگانان ، نویسندگان و دانشمندان میهمان مکرر بودند. همه افراد خانواده دارای استثنایی تحصیل کرده ، جاه طلب و به طرز شگفت انگیزی از نظر تفکر رادیکال بودند. این خانواده در جنبش دانشجویی 1861 و انقلاب Decembrist شرکت کرده بودند. علی رغم نگرش های ملی یهود ستیزی روسیه ، این خانواده هرگز میراث یهودی خود را فراموش نکرده و روابط مثبتی با یهودیان روسیه برقرار کردند. ازدواج از ابتدا با حسادت همسران همسرش که احساس می کردند شوهرش در زیر او ازدواج کرده است روبرو شد. وی متهم به انصراف از خانواده خود به خاطر یک هنرمند کاباره آفریقایی-آمریکایی شد.
بلافاصله پس از عروسی ، او نام خود را به عنوان Koretti Genrichovna de Utina (روسی: Коретти Генриховна де-Утина) تغییر نام داد و احتمالاً حتی برای دریافت تابعیت روسیه به وزارت کشور سن پترزبورگ تقاضای دادخواست کرد ، زیرا ناگهان از زحمت برای تمدید متوقف شد گذرنامه و سفارت آمریكا دیگر هیچ سوابقی درباره او نگهداری نمی كند. کورتیتی به عنوان M-lle К به صحنه بازگشت. Г. Утина (Mademoiselle K. G. Utina). او که به عنوان آهنگ های عاشقانه روسی با صدای دراماتیک سوپرانوی خود اجرا می شد ، گاهی اوقات نیز به عنوان بلبل هند یا کریول زیبا معرفی می شد.
از 1909 تا 1909 ، او در تئاتر باغ جدید تابستان ، تئاتر چوبی واقع در 58 باسنایا (58 نکراسوف کنونی) که اپراها و اپراتورها را روی صحنه داشت ، ظاهر شد. در آگوست 1908 ، او در اپراتور فرانتس فون سوپه ، "بوکاچیو" در نقش جزئی سیستی ، خدمتکار ظاهر شد (31 آگوست 1908). سال بعد ، او نقش جزئی دیگری نیز در "Letim" ، اپرای ایتالیایی سه کنش (3 تا 16 ژوئیه 1909) داشت. اجراهای وی بین سالهای 1908-1910 کم بود ، زیرا او برای شوهرش دو فرزند به دنیا آورد.
در اکتبر 1910 ، پس از آنکه تئاتر باغ جدید تابستان به طور ناگهانی پس از آتش سوزی ویران شد ، کورتیتی پس از هشت سال به نیویورک بازگشت در خارج از کشور و به خانواده اش ملاقات کرد در 218 خیابان 64th West. در آنجا متوجه شد که خانواده در شرایط سختی افتاده اند و در منطقه خطرناک تپه سن خوان مستقر شده اند. پدرش به عنوان یک باربر راه آهن مرتفع کار می کرد ، مادرش هنوز کف خانواده های سفیدپوست و برادرش ادوارد را در هر گوشه خیابان خیابان آن طرف تپه سن خوان می شست. کلارا و مایلز جوان هنوز در مدرسه نزدیک تحصیل می کردند. اگرچه این خانواده از پیوستن دوباره به کورتیتی خوشحال بودند ، اما هر زمان که موضوع ازدواج اخیر وی مطرح می شد ، این شادی به سرعت از بین می رفت. والدین او خیلی راضی نبودند و ازدواج دخترشان را قبول نکردند.
به زودی روزنامه ها گزارش هایی را درباره ظاهر موسیقی "Coretta de Outine از سن پترزبورگ" شروع کردند. یکی از آشنایان کورتیتی ، ریچتا جی راندولف به ترتیب حضور در هتل ها ، کلوپ ها ، کلیساها و سایر کارکردهای اجتماعی در سطح شهر کمک کرد. در 27 اکتبر ، کورتیتی در کانتاتوی موسیقی ، "جفتا و دخترش" که در کوهستان برگزار شد ظاهر شد. باشگاه مناظره Olivet. بعد از اجرا ، تواست مستر آلیسون به عنوان قدردانی از عملکرد خود ، یک سنجاق طلا به کورتیتی هدیه داد. ماه بعد ، در تاریخ 28 نوامبر ، در پذیرایی کوارتت جوبیلی که در هتل ماسئو برگزار شد ، کورتیتی با اجرای زیبایی ، "نگویید که قبر همه چیز تمام می شود". سرانجام ، تور متوقف شد زیرا کورتیتی دیگر تاب تحمل نگرش های متعصبانه آمریکا را نداشت ، به ویژه از آنجا که او بسیار عادت کرده بود که می تواند در هر رستوران یا فضای عمومی مورد نظر خود در اروپا بازدید کند. در تاریخ 5 دسامبر ، خانم راندولف قبل از سوار شدن به کشتی 5 روز بعد به خانه خود در روسیه ، یک جشن بزرگ تولد / رفتن به کورتی را در آپارتمان خود در خیابان 248 غرب 53 برگزار کرد.
بازگشت به خانه ، در حالی که شوهرش در آنجا نبود ، کورتیتی کودکان را نزد اقوام خود در مسکو فرستاد و اولین تور انفرادی خود را در سراسر امپراتوری روسیه آغاز کرد. در ماه مه سال 1911 ، او در تئاتر Jardin d'Hiver سن پترزبورگ (قبلاً با نام تئاتر آپولو شناخته می شد) ، واقع در خاکریز Fontanka 13. ظاهر شد. دو ماه بعد در ماه ژوئیه ، او در کیف در تئاتر باغ آپولو بود. در یک خیابان سنگی 8 طبقه ، در یک ساختمان سنگی سه طبقه ، معروف به کلوپ نجیب ، رستوران آپولو با صحنه ای در فضای باز که روزانه تنوع ، اپرا و نمایش های نمایشی را به نمایش می گذاشت ، در آن قرار داشت. ماه بعد ، او دقیقاً به خارج از پایتخت لتونی ریگا در شهر تفریحی ساحلی یورمالا رسید. این شهر با ویلاهای چوبی هنری نوین ، آسایشگاه ها و سواحل شنی طولانی از قبل یک مقصد محبوب گردشگری بود. روزنامه های Rigasche Rundschau در محله ادینبورگ (Dzintari فعلی) اولین تبلیغ او را در 10 آگوست در غرفه دریای ادینبورگ تبلیغ کردند. Rigasche Rundschau:
"Mlle Outina ، بلبل هند. واقعیت این است که یک زن سیاه پوست خواننده روسی عاشقانه است ، شما احتمالاً هرگز چنین چیزی را نشنیده اید و با این حال او چنین رفتار می کند. Fraulein Outina که از ایالات متحده آمریكا بود ، به روسیه آمد ، جایی كه وی مهمترین جاذبه در جنوب (اوکراین) ، مسكو و سن پترزبورگ بود و در همه جا با شور و شوق مورد استقبال قرار گرفت. وی در اینجا نیز دیروز با اتمام اولین آهنگ خود مورد تشویق قرار گرفت ، زیرا او از ویژگی های خوب و زیبایی برای نژاد خود برخوردار است. خوشایند بود که بگوییم لباس و لباس او عاری از هرگونه حیله تئاتری و کاملاً طبیعی و گسسته بود. علاوه بر این ، مدیران مطابق خواسته های عمومی موفق شدند مدت اقامت وی را برای پنج روز دیگر تمدید کنند. "
از 14 تا 24 ژانویه 1912 ، کورتیتی در خارکوف بود و در کاباره رسوایی Villa Jatkina V. Jatkin واقع در خاکریز خارکوف در امتداد رودخانه خارکف در حال اجرای برنامه بود. وی در جریان نامزدی دو هفته ای خود ، از دوستانش در مسکو خبر مرگ ناگهانی یکی از فرزندان خود را دریافت کرد. در 25 ژانویه 1912 ، چندین روزنامه گزارش دادند كه "Mlle. اوتینا ، یک زن سیاه پوست متاهل با یک روس و پیرو دین لوتر ، برای اقدام به خودکشی به بیمارستان الکساندر اعزام شد ". کورتی با نوشیدن معجون آمونیاک در هتل خارکوف خودکشی کرد. با این حال ، بلافاصله پس از او خواستار آمبولانس شد. آقای جاتکین پس از سه روز بستری در بیمارستان ، رابرت (باب) هاپکینز رقصنده آفریقایی-آمریکایی را جایگزین کورتیتی کرد و برای دفن فرزندش به مسکو بازگشت. اندکی بعد کورتیتی تور خود را از سر گرفت و تا اوایل سال 1913 ادامه یافت.
هنرستان و انجمن هنرهای زیبا (1913– 1916)
در سپتامبر 1913 ، کورتی در هنرستان موسیقی شاهنشاهی سن پترزبورگ ثبت نام کرد (هم اکنون هنرستان ریمسکی-کورساکف) برای آموزش شدید موسیقی و موسیقی صوتی زیر نظر پروفسور الیزابت اف. زوانزیگر ، که همچنین می تواند از وی دروس خصوصی نیز بگیرد. برای زنی که علی رغم اقامت ده ساله در روسیه ، به سختی می توانست به زبان روسی بخواند ، درک اینکه چگونه او توانست موقعیتی در چنین مدرسه معتبری را تأمین کند دشوار است.
در همین زمان ، در حین سفر به فنلاند ، كورتی 32 ساله با دانشجوی دیگری از هنرستان ، بوریس بوریسوویچ تیتز ، مو بور 23 ساله آشنا شد. خانواده تیتز ، که ریشه آنها به باواریا برمی گردد ، وقتی هنرمند کنسرت ، راهی روسیه شدند ، آگوستوس دیتز در سال 1771 به روسیه سفر کرد. آگوستوس پیشنهاد ماندن در سن پترزبورگ را به عنوان عضوی از ارکستر دربار سلطنتی تزاریا کاترین دریافت کرد ، جایی که او جمع شد. ثروت عظیم با گذشت سالها ، نام خانوادگی Dietz سرانجام به Titz تبدیل شد. مانند بیشتر خانواده های بورژوازی ، تحصیلات تیتز ، به ویژه آموزش موسیقی برای ادامه اعتبار خود به عنوان یک خانواده موسیقی مورد توجه ، ارزشمند است. در 29 اکتبر 1890 ، بوریس بوریسوویچ از آنا واسیلیوانا و بوریس نیکولاویچ تیتز در املاک خانوادگی در روستای ویش-گورودیشچه در اعماق استان توور ، درست در شمال غربی مسکو متولد شد. او سومین فرزند از چهار فرزند بود ، اولگا (1880) ، ناتالیا (1885) و الکسی (1895). تا سال 1900 ، خانواده ویش-گورودیشچه را به مقصد سن پترزبورگ ترک کردند و در آنجا در 36 V.O اقامت داشتند. ya Liniya 3 در جزیره واسیلیفسکی. این جزیره مرکز اکثریت م scientificسسات آموزشی و علمی سن پترزبورگ بود. در اوایل قرن بیستم ، ساختمانهای جدید ، به ویژه کارخانه های صنعتی به طور مداوم ظاهر می شدند ، رونق ساخت و ساز مسکن را فعال کردند. در سال 1908 ، چند ماه قبل از اینکه بوریس از مدرسه کارل می فارغ التحصیل شود (و مدال طلا دریافت کند) ، بوریس نیکولاویچ تیتز به طور ناگهانی در 23 مارس 1908 درگذشت و پس از تشییع جنازه در کلیسای جامع سنت آندرو بعداً در Smolensk Ortodoks Necropol به خاک سپرده شد. بلافاصله پس از آن ، ثروت خانواده به سرعت رو به زوال رفت. سال بعد ، هنگامی که بوریس جوان خود را در مرکز حقوقی دانشگاه شاهنشاهی سن پترزبورگ ثبت نام کرد ، در آنجا شروع به ارائه درسهای خصوصی ریاضی و لاتین برای همکلاسی ها کرد تا هزینه کلاس های خود را پرداخت کند. وی دوره کامل دانشگاه خود را در سال 1912 با پایان نامه خود "ویژگی های حمایت از مالکیت تحت قانون روسیه" به پایان رساند. از آنجا که از کودکی به موسیقی و آواز علاقه زیادی نشان می داد ، بلافاصله بعد از آن در هنرستان موسیقی محترم سلطنتی پترزبورگ ثبت نام کرد و در آنجا زیر نظر پروفسور آنا نیکولاونا اسیپوا تا زمان فارغ التحصیلی در 1914 پیانو را آموخت.
حدود دسامبر ، هنگام تحصیل در هنرستان ، وی به زودی به عضو محترم هنرستان پیتروگراد و پیانیست ، نیکولای بورنین معرفی شد و طولی نکشید که وی پیشنهاد جالب توجهی را برای پیوستن به آخرین کار خود ، انجمن هنرهای زیبا. بورنین و همکار پیانیست (و کارگردان تئاتر نمایشی موسیقی سن پترزبورگ) میخائیل بیچتر این انجمن را در سال 1911 تحت لیگ آموزش و پرورش سازمان داد و در اوایل سال 1913 از E.P اجازه گرفت. کارپوف (مدیر ارشد تئاترهای شاهنشاهی) تا سازمان را با اساسنامه های خود به یک جامعه مستقل تبدیل کند. این سازمان به چهار بخش موسیقی ، نمایشی ، ادبی و هنری (مجسمه سازی و نقاشی) تقسیم شد. بخش موسیقی ، به سرپرستی بورنین ، متشکل از بیش از صد خواننده ، پیانیست ، ویولون نواز ، ویولن سل ، موسیقی شناس و استادان هنرستان سن پترزبورگ بود. در حوالی پایتخت روسیه ، انجمن ترتیب "ادبی و & amp؛ صبح های موسیقی "، که مخاطبان زیادی از پنج تا ششصد نفر را متشکل از کارگران و دهقانان جمع می کرد. این برنامه با دقت سازماندهی شده بهترین آثار عاشقانه ، موسیقی محلی و کلاسیک روسیه مانند آثار گلیکا ، چایکوفسکی و گلازونوف را تبلیغ کرد. اکثر کنسرت های عمومی معمولاً در سالن دبیرستان Tenishev (در موخوایا 33-35) و همچنین در مدرسه زمسکی ، باشگاه های کارگری و بورس کار برگزار می شد. تورتی که با انجمن هنرهای زیبا گشت و گذار کرد ، به زودی متوجه شد که او در حال اجرای برنامه در مقابل تماشاگران انقلابی است که از کنسرت ها به عنوان جبهه های جلسات ضد دولتی خود استفاده می کردند. بخش قابل توجهی از درآمد حاصل از کنسرت های پرداخت شده به مهمانی بلشویک اختصاص یافت. از طریق Burenin انقلابی زیرزمینی ، کورتی به کنتس صوفیه V. پانینا ، F.I. درابکینا ، وی.وی. گوردیوا ، ای. آی. مشیروف و بسیاری دیگر از بازیگران انقلابی ، آهنگسازان ، موسیقی دانان ، هنرمندان و نویسندگان. وی از آشنایان جدید بلشویکی خود با خشم و خشونت بی امان ژاندارمری تزاری و اوخرانا (پلیس مخفی) بر طبقات پایین بیشتر آشنا شد. رهبران پرولتاریا به دلیل فعالیتهای غیرقانونی زیرزمینی خود ، در زندانهای دور سیبری سایه ، شکار و گسیخته شدند.
از اواخر آوریل تا اوایل مه 1914 ، روزنامه زیرزمینی بلشویک ، راه حقیقت ، " شبهای ادبی و موسیقی "در خانه مردم لیگوفسکی ، واقع در 63 خط Tambovskaya ، در لبه های بیرونی پتروگراد ، در نزدیکی کارخانه های متعدد و کارخانه های صنعتی. هر شب آنجا موسیقی را صدا می کرد ، کورتیتی در مرحله موقت کارخانه صنعتی ظاهر می شد. پیش از پس زمینه ای از آسمان آبی و مزارع غلات بی پایان ، کورتیتی ، که لباسی فرسوده و داسی به همراه داشت ، شروع به خواندن آهنگی دلخراش از درد و رنج ، درد و رنج کرد که چنان چشمگیر و قدرتمند بود که قلب همه کارگران را لمس می کرد در آن شب در مخاطب. در طول جنگ جهانی اول ، کورتیتی در حین تحصیل ، با انجمن هنرهای زیبا به گشت و گذار در پتروگراد پرداخت و در مدارس ، سالن های شنود ، بیمارستان های نظامی و کارخانه ها حضور یافت. در این مدت ، خانواده اوتین پر از درام و آشفتگی شد. آقای اوتین مدتهای طولانی را در خارج از خانه سپری می کرد و هر زمان که برمی گشت ، کورتی او را با سالاتی آزار می داد. این بحث ها سرانجام با طلاق به اوج خود رسید ، خصوصاً که اوتین برای انجام این کار از سوی خانواده خود دائماً تحت فشار بود.
از سال 1915 تا 1917 ، کورتی از شوهر سابق خود و تنها فرزند باقیمانده خود جدا شد ، رابطه را با بوریس تیتز آغاز کرد و احتمالاً در 20 سالگی با وی در آپارتمان او زندگی کرد. بله Liniya 9 ، جایی که او با ارائه درس های پیانو و ساخت موسیقی از زندگی خود حمایت کرد.
در اوایل سال 1916 ، انجمن هنرهای زیبا کنسرتی را با حضور ماکسیم گورکی برگزار کرد که علی رغم حضور پلیس مخفی ، یک سخنرانی پرشور و تبلیغاتی را در مدرسه Tenishev برگزار کرد. گورکی (نویسنده ، نمایشنامه نویس و ویراستار) موفق مالی ، گورکی (متولد الکسی پیشکوف در 1868) بخاطر مخالفت علنی با تزار ، افشای کنترل مطبوعات توسط دولت تزاری ، مورد توجه قرار گرفت و بارها دستگیر و حتی تبعید شد. وی از درخواست های لیبرال به دولت برای حقوق شهروندی و اصلاحات اجتماعی حمایت كرد. وی از سال 1902 دوست شخصی لنین بود و با بسیاری از انقلابیون آشنا بود. شهرت وی به عنوان صدای ادبی از لایه های پایین جامعه روسیه و طرفدار پرشور حمل و نقل اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی افزایش یافت. گورکی همچنین عشق پرشوری به تئاتر داشت. یکی از آرزوهای او از دهه 1890 توسعه شبکه ای از تئاترهای استانی برای دهقانان به امید اصلاح دنیای تئاتر روسیه بود. در سال 1904 ، او توانست تئاتر در زادگاه خود نیژنی نوگورود افتتاح کند ، اما متأسفانه ، دولت هر نمایشنامه ای را که پیشنهاد می داد ، سانسور می کرد و گورکی پروژه را کنار گذاشت. در 31 دسامبر سال 1913 ، پس از صد سالگی رومانف ، گورکی پس از هشت سال زندگی در تبعید در ایتالیا مجاز به بازگشت به خانه خود به روسیه شد. در مارس 1914 ، او در سن پترزبورگ زندگی می کرد و به عنوان سردبیر روزنامه های زیرزمینی بلشویک Zvezda و Pravda کار می کرد. پس از کنسرت ، بورنین کورتتی را به گورکی معرفی کرد ، وی به او اعتراف کرد که علی رغم بی مهری نسبت به سرگرمی های زن ، وی بزرگترین طرفدار او بود ، و اظهار داشت که آهنگ های محلی سیاه پوست او مبارزات پرولتاریا را تسخیر می کند. گورکی و کورتی با یکدیگر دوست صمیمی شدند و او ممکن است در آپارتمان پتروگراد در خیابان 23 کرونورسکی که در آن نوشیدنی ، رقص ، قمار و خواندن مکرر رمان های پورنوگرافی قرن 18 وجود داشت ، میهمان مکرر بوده است (مارکی دو ساد بسیار محبوب بود). در طول این شب ها در خانه گورکی ، کورتیتی با ناشران ، دانشگاهیان ، انقلابیون ، خواننده بزرگ فیودور شالیاپین و حتی خود لنین در آمیخته بود.
اوکراین (1917–1921)
در در مارس 1917 ، در جریان انقلاب فوریه ، مطالعات کورتیتی ناگهان قطع شد و او در فکر بازگشت به آمریکا فکر کرد. جنگ و انقلاب به طور ناگهانی به اهمیت روسیه در مدار تئاتر قاره پایان داد. تورهای گسترده دشوار شد و بسیاری از موسسات شروع به تعطیلی کردند. اکثریت قریب به اتفاق جامعه آفریقایی-آمریکایی در روسیه برای درخواست گذرنامه به سفارت آمریکا و کنسولگری مسکو می روند تا از دریای سیاه به ترکیه و رومانی بروند و یا در سفر خود به قطارهای ترانس سیبری به سمت منچوری و ژاپن بروند. به آمریکا با این حال ، نامه هایی که از دوستانی مانند اولی بورگوئین و آیدا فورساین که به خانه خود به آمریکا بازگشته بودند ، دریافت کرد ، وی توانست از تغییرات در صحنه سرگرمی آمریکا مطلع شود. اکثر م Blackسسات سیاهپوستان فقط زنان سیاه پوست روشن می خواستند ، کاباره های هارلم به زنان اجازه می دادند که در میان میزها رقص لرزان انجام دهند و در حالی که جاز در پس زمینه صدا می کند با تماشاگران مخلوط می شوند. چنین فعالیت هایی در کاباره ها و سالن های موسیقی روسیه اتفاق نمی افتاد. اکثر مجریان موفق Negro که از اروپا به آمریکا بازگشتند ، ناگهان بی پول شدند و به کارهای داخلی روی آوردند.
در طول انقلاب ، بوریس دوباره به جنوب اوکراین نقل مکان کرد و یک سمت تدریس را در هنرستان موسیقی جدید خارکوف پذیرفت. اندکی بعد کورتی به دنبال او آمد. شش ماه بعد ، در سپتامبر 1917 ، پس از سالها خواستگاری و امتناع از چهار پیشنهاد قبلی ازدواج ، سرانجام کورتی و بوریس ازدواج کردند. او تمایلی به پیگیری این ازدواج نداشت ، زیرا آرزو داشت که یک مدرسه آوازی کودکان در آمریکا راه اندازی کند. با این حال ، بوریس او را از ترس گسترده ایالات متحده از بلشویسم ، آنارشیسم و کمونیسم آگاه کرد. روزنامه های آمریکایی مرتباً در مورد محاکمه های گسترده و دستگیری ها گزارش می دادند ، همچنین بوریس به او یادآوری کرد که راه اندازی یک تأسیس بزرگ در ایالات متحده برای یک زن سیاهپوست دشوار است. کورتی همچنین به او گفت که چطور ازدواج اولش از هم پاشید ، با این حال بوریس قول داد که همه مردان یکسان نیستند. او به هیچ کس اجازه نمی داد در زندگی خصوصی آنها دخالت کند و به او یادآوری می کند که او را دوست دارد بدون توجه به رنگ پوست او ، روح انسان به رنگ پوست بستگی ندارد. خوشبختانه خانواده و دوستانش به سرعت همسر جدید او را پذیرفتند.
از 1917 تا 1921 ، کورتیتی در کاباره Grotezk Kharkov (17 Ekaterinoslavskaya) ، تئاتر دفتریاران مونتاژ و در باغ باغ Kommerchesky (21 Rymarskaya) با ارکستر انجمن فیلارمونیک میخائیل بیچتر اجرا کرد. او همچنین در مهمانی های خصوصی به ویژه در 66 Chernyshevskiy Prospekt ، جایی که معمار ولادیمیر پوکروسکی غالباً در آپارتمان خود شب های موسیقی برگزار می کرد ، به اجرای برنامه پرداخت. پس از خواندن چند ترانه ، او در میان سایر موسیقی دانان درگیر می شود و در مورد اختلافات در مورد توسعه صحنه هنری اوکراین گوش می دهد. او به زودی با هنرمندان R.M. Savin ، M.A. Sharonov ، معمار M.F. پوکورنی ، ویلیون سل ، E. Belousov و آهنگساز K.K. گورسکی همانطور که جنگ داخلی روسیه در جریان بود ، از اواخر سال 1919 تا 1920 ، کورتیتی و بوریس همچنین با "تیپ کنسرت جبهه جنوب غربی" تورهایی را برگزار کردند که اجراهای موسیقی را در تئاترها ، کتابخانه ها ، کلوپ های شبانه ، معادن ، کارخانه ها ، بیمارستان ها و سرخ ترتیب داد. اردوگاه های نظامی ارتش در سراسر اوکراین.
حرفه شوروی و معرفی موسیقی جاز (1921–1931)
در اواخر سال 1921 ، با قحطی بزرگ در سراسر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، این زوج دوباره نقل مکان کردند. به پایتخت شوروی از مسکو. این زوج در Poluektov Pereulok 7 اقامت داشتند ، در آنجا آشپزخانه مشترکی با خانواده دوشن تقسیم کردند. خانواده به ویژه ایگور هفت ساله از شنیدن صدای صدای کورتیتی در سراسر آپارتمان لذت می بردند. غالباً کورتیتی از ایگور دوشن جوان نگهداری می کند ، که علی رغم عدم توانایی خواندن به زبان روسی ، کتابهایش را از کتابخانه آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ارمغان می آورد. بنابراین ، در عوض ، او را در آغوش خود گهواره می گرفت و او را تکان می داد تا بخواند و آواز "Sleep My Boy" ("Spi، moy mal'chik" - I. Dunaevsky & amp؛ Lebedev-Kumach) بخوابد. از سال 1921-1923 که کورتی قادر به گشت و گذار نبود ، از سال 1921 تا 1923 تصمیم گرفت تحصیلات خود را در استودیوی اپرا کنسرواتوار چایکوفسکی ادامه دهد ، که زیر نظر میخائیل میخائیلوویچ ایپولیتوف-ایوانف اداره می شد. او روزهای خود را در زیر آموزش وارورا میخائیلوونا زارودنا و نادژدا ایگناتیوونا کالنین-گاندولفی گذراند. در اواخر سال 1923 ، اندکی پس از فارغ التحصیلی ، استودیوی اپرا Ippolitov-Ivanov تولید قابل توجهی از "Aida" وردی را اجرا کرد ، کورتیتی نقش اصلی را بازی کرد. تماشاگران احساس كردند كه نقش او همان واقعيت خود كورتتي را مي پذيرد - يك اسير مصري ، يك برده سياه پوست ، كه به نام عشق قيد بردگي را انداخت.
در 3 آوريل 1924 ، كورتي در بولشوي معروف بدنام مسكو دبيوت كرد افتتاح تئاتر با یک تعامل قابل توجه سه روزه ، اجرای چندین آریا به همراه تعداد کلاسیک متعددی که توسط آهنگسازان مشهور روسی نوشته شده است. نیمه دوم برنامه در وهله اول شامل Negro Spirituals بود که با صدای دراماتیک و غنایی او خوانده شده است. این اجرای مهم ، اولین اجرای وی در روسیه از قبل از انقلاب ، با شور و شوق بسیار و استقبال بی نظیر مردم روبرو شد. با این موفقیت ، او امیدوار بود که به عنوان یک خواننده اپرا به اجرا ادامه دهد ، اما متأسفانه منتقدان موسیقی روسیه احساس کردند که او به عنوان یک هنرمند کنسرت مناسب تر است. وی پس از اجرای نهایی در Bolshoi ، با عقد قرارداد برای دو کنسرت و رشته های نامزدی در سراسر استانها به لنینگراد عزیمت کرد. در ماه نوامبر ، از حضور در اوکراین به خانه بازگشت ، او به طور گسترده ای برای W.E.B. du Bois ، که از پیروزی او در Bolshoi شنیده بود و برنامه های خود را برای سفر به اتحاد جماهیر شوروی (شوروی) بیان کرد. کورتیتی از دو بوئیس خواست که موسیقی نت محبوب آمریکایی خود را که به سختی در اتحاد جماهیر شوروی به دست می آید برای او بفرستد و همچنین او را برای تأمین هزینه ها به دلیل عدم توانایی ارسال پول از مسکو با مادرش در تماس قرار دهد.
<در آوریل 1925 ، این زوج در حال اجرا در Tver ، در نزدیکی روستای Vysh-Gorodishche ، جایی که بوریس متولد شد و املاک قدیمی Titz از زمان انقلاب در حال خراب شدن بود. در اکتبر ، کورتیتی و پیانیست E. Lutsky با ارکستر فیلارمونیک دولتی برای سراسر قفقاز شمالی و اوکراین قرارداد 20 کنسرت با برنامه ای متشکل از آهنگسازان روسی مانند اسپندیاروف ، واسیلنکو ، گلازونوف ، گنسین و همچنین شامل ترکیباتی از Afro امضا کردند. -آهنگسازان آمریکایی مانند جو ، کوک و دیگران. این اولین سفر گسترده وی در سراسر اتحاد جماهیر شوروی تحت انجمن انجمن فیلارمونیک دولتی بود. این گروه در 7 دسامبر در روستوف آن دون افتتاح شد و از طریق ملیتوپل ، کراسنودار ، سیمفروپل و یوپاتوریا عبور کرد. نامه هایی که برای دوستانش به خانه فرستاده شد ، کورتیتی اشاره کرد که چقدر دوست دارد سفر به دریا را دوست داشته باشد ، اگرچه در طول نامزدی در Evpatoria او از گرفتگی شهر شکایت داشت و پیدا کردن هر چیز مناسب برای نوشیدن غیرممکن بود. وی همچنین از احساس ناراحتی خود از کار با ارکستر فیلارمونیک اشاره کرد زیرا احساس می کرد از اجراهایش بهره ای نمی برد و احساس می کرد که از استعدادهای او به عنوان یک هنرمند کنسرت قدردانی نمی کنند.در اواخر فوریه 1926 ، فرانک ویترز (به نام فرانک داگلاس ویترز ؛ 1952-1880) و گروه موسیقی جاز کینگ (با حضور سیدنی بچ) وارد مسکو شدند ، و در آنجا با افتتاح در سینما مالایا دیمیتروا گرداب موفقیت کسب کردند . این سینمای معروف که "کاخ صفحه نقره ای" شناخته می شود ، هر هفته فیلم های جدید هالیوود را برای تماشای مخاطبان در آنجا باز می کرد و هنگامی که پادشاهان جاز در 22 فوریه در آنجا افتتاح شدند ، سینما قبل از به صدا درآمدن اولین نت بسته شد و زوجین به راهروها رفتند. برای رقصیدن چارلستون. وقتی کورتیتی و ارکستر فیلارمونیک از تور اوکراین بازگشتند ، پادشاهان جاز در تالار نویسندگان و کنسرواتوار مسکو ظاهر می شدند. ارکستر فیلارمونیک به سرعت یک تور اوکراینی یک ماهه را برای پادشاهان جاز ترتیب داد و کورتیتی را به عنوان مجری اصلی آنها به او داد و به او فرصت داد تا از موفقیت جاز در اتحاد جماهیر شوروی بهره ببرد. در ماه مه ، قبل از بازگشت پادشاهان جاز به آلمان ، این گروه یک هفته در خارکوف ، دو هفته موفق در کیف و یک هفته آخر در اودسا در تئاتر لتنم بازی کردند. در ماه جولای ، کورتیتی یک هفته در لنینگراد در باغ های تفریحی مشغول به کار بود و در ماه سپتامبر برای نامزدی در Ekaterinoslav به اوکراین بازگشت. سال بسیار جالب توجهی به پایان رسید ، زیرا او در کنسرت موسیقی یهودی که در سالن کوچک کنسرواتوار چایکوفسکی برگزار می شد ، حضور داشت و در آنجا مهارت خود را در اجرای آهنگ های سنتی به زبان ییدیش نشان داد.
در طول تابستان 1927 ، کورتی اولین بار در ژوئیه روی صحنه در شهر باکو ، جایی که او تبلیغ شد به عنوان زنی که جاز را به آذربایجان وارد کرد ، علی رغم اینکه روزنامه ها در هنگام حضور در آنجا هیچ شماره جاز را در کارنامه خود نشان نمی دهند ، اگرچه او تعدادی را به زبان آذری اجرا کرد. در 11 دسامبر ، در تالار بزرگ فیلارمونیک لنینگراد ، کورتیتی "اولین گروه موسیقی جاز" را به رهبری لئوپولد تپلیتسکی همراهی کرد و متشکل از حدود 15 نفر بود (2 ویولن ، باندو ، پیانوی بزرگ ، توبا ، شیپور ، کلارینت ، ساکسیفون ، ترومبون و البته مجموعه ای عالی از سازهای کوبه ای). کورتیتی ، کاملاً بلند ، سرسبز ، و با لباس ابریشمی سبز و سبز و کاملاً هماهنگ با پوست قهوه ای طلایی اش ، به زبان انگلیسی با صدای قوی و نسبتاً کم از لحنی بسیار زیبا آواز خواند. کنسرت برای آن زمان غیرمعمول بود. سالن به معنای واقعی کلمه از بین مردم می ترکید ، به سختی بلیط های ورودی را می گرفت ، تمام وقت در گالری ایستاده بود ، و در امتداد محیط سالن قدم می زد.
از سال 1928–1931 ، پس از ضبط چندین آهنگ در مسکو ، کورتیتی یک تور گسترده شوروی را آغاز کرد و در اوکراین ، بلاروس ، استونی ، لتونی ، لیتوانی ، ترکمنستان ، ازبکستان ، قزاقستان ، تاجیکستان ، گرجستان و در اعماق سیبری ظاهر شد. اگرچه او گاهاً جاز اجرا می کرد ، اما معمولاً به اجرای کارهای عاشقانه روسی یا روحانیت سیاه بازمی گشت. در 29 ژانویه 1929 ، او سال اجرای برنامه را در باشگاه کارل مارکس در مینسک ، درست کنار مرز منتهی به خارج از اتحاد جماهیر شوروی به لهستان ، آغاز کرد. چهار ماه بعد ، پس از گشت و گذار طولانی در جمهوری سوسیالیستی شوروی ترکمنستان و سایر کشورهای آسیای میانه ، وی به غرب اوکراین بازگشت و در 7 مه در وینیتسیا ظاهر شد. اوایل ژوئیه ، کورتی و بوریس اجازه خروج از اتحاد جماهیر شوروی را برای چهار تور ماهانه لتونی او قرار بود 18 سال از آخرین نامزدی خود در یورمالا در شهر تفریحی لتونی اجرا کند. این شهر برای مقامات شوروی و اعضای عالی اتحادیه به یک مقصد محبوب گردشگری تبدیل شده بود. در محله ادینبورگ پوسترها و روزنامه ها اولین کورتیتی را در 11 ژوئیه در سامر تئاتر تبلیغ کردند ، جایی که او در کنار گئورگس ولژکس و ارکستر Orpheans خود برای جشنواره دریایی ادینبورگ برای یک هفته موفق اجرا کرد. ماه بعد ، در 12 آگوست ، کورتیتی و بوریس با هم روی صحنه در Palladium Kino ریگا ظاهر شدند ، جایی که او آریاهای ایتالیایی زیبا ، چندین آهنگ محلی آلمانی و روسی را اجرا کرد و برنامه را با آهنگ های محلی Negro (که شامل معنویات Negro ، Jazz و بلوز) او همچنین بعداً در شب با رادیو لتونی ظاهر شد و به مناطق دیگر این کشور کوچک رسید. پس از یک ماه فعالیت گزارش نشده ، کورتیتی تور خود را از سر گرفت و در شهرهای ساحلی جلگاوا و وینداو (ونتسپیلس فعلی) ظاهر شد و قبل از بازگشت به خانه در مسکو در اوایل نوامبر برای نامزدی در موزه پلی تکنیک.
از ژوئن 1930 - در فوریه 1931 ، او در سراسر اوکراین ، مناطق ولگای روسیه ظاهر شد و از کوههای اورال به 9 ماه سیبری عبور کرد. در دسامبر 1930 ، کورتیتی در لنینگراد بود و در یک بازنگری جاز ، "شب بزرگ سیاه" با ارکستر سیمون کاگان ، اجرا می کرد. این آخرین اجرای جاز او بود زیرا ژانر موسیقی دو ماه قبل توسط دولت شوروی ممنوع شده بود.
هنرپیشه و هنرمند ضبط شوروی (1932-1938)
در اوایل سال 1932 ، خانواده تیتز به 15 نفر از ساولوسکی پرلوک نقل مکان کردند ، جایی که آنها در آپارتمان شماره 11 ، دو اتاق کوچک مبهم در طبقه سوم در بخش غربی مسکو در نزدیکی میدان کروپوتکینسکایا زندگی می کردند. در این مدت ، کورتیتی آهنگ های مختلفی را با برچسب Muztrest ضبط کرد ، از جمله آثار معنوی ، "بعضی اوقات من مثل یک کودک بی مادر احساس می کنم" و "دیوید کوچک با چنگ شما بازی می کند." در 26 ژوئن ، اما هریس ، کورتی Arle Titz ، بازیگر باب راس و مهندس رابرت رابینسون در ایستگاه نیکولایفسکی گرد هم آمدند تا از بیست و دو هنرمند آفریقایی-آمریکایی (از جمله لنگستون هیوز) که از اتحاد جماهیر شوروی برای تولید فیلمی از کارگران سیاهپوست در شرایط دشوار کار در جنوب آمریکا دعوت شده اند ، استقبال کنند. در مورد شعر ولادیمیر مایاکوفسکی در سال 1925 ، "سیاه و سفید" ، که به نژادپرستی و امپریالیسم آمریکا اعتراض داشت. این فیلم با حمایت مالی کمینترن ساخته شد و قرار بود توسط شرکت فیلمسازی روسیه و آلمان Meschrabpom تولید شود.
در فوریه 1933 ، کورتیتی برای اولین بار در ارمنستان شروع به کار کرد. مطبوعات خصوصاً به دلیل اجرای عالی آهنگهای محلی ارمنی ، مطبوعات با اجرای او در خانه فرهنگ ایروان بسیار مورد استقبال قرار گرفتند.
در 29 مارس ، 1934 ، کورتی دهمین سال حضور خود را در صحنه شوروی با یک کنسرت رادیویی در رادیو تئاتر مسکو همراه با بسیاری دیگر از سرگرم کنندگان شوروی جشن گرفت. پخش رادیویی تا فرانسه و نروژ رسید. در طول سال ، او در رادیو-کمینترن مسکو برنامه اجرا می کرد. پس از ترور سرگئی میرونوویچ کیروف ، جانشین استالین ، در اول دسامبر 1934 ، زندگی در اتحاد جماهیر شوروی بسیار تحت ستم قرار گرفت. در 20 دسامبر ، کورتیتی و سلست کول خواننده آفریقایی-آمریکایی ، برای اولین تور شوروی در ایستگاه قطار سفید روسیه از پل روبسون استقبال کردند. ماه بعد ، در 14 ژانویه 1935 ، کورتیتی در یک جشن ضیافت برای Robeson در خانه کینو اجرا کرد. متأسفانه ، او علاقه خاصی به روبسون نداشت و هر وقت ممکن بود از او اجتناب می کرد.
وی از فوریه تا مارس 1935 ، پس از ضبط آهنگ های بیشتر با برچسب ضبط آوریل ، قبل از سفر به استودیوهای Mosfilm در مسکو ، به منطقه Donbass اوکراین و استان تازه ایجاد شده Chelyabinsk روسیه (چلیابینسک و مگنیتوگورسک) رفت و به عنوان ماریون ظاهر شد خدمتکار دیکسون (لیوبوف اورلووا) در آخرین فیلم کمدی ملودراماتیک گریگوری الكساندرف ، "سیرك". با این حال ، ظاهر بدون اعتبار Coretti فقط برای 30 ثانیه است (40: 33–41: 03 و 41: 27–41: 31 مارک). در این مدت ، کورتیتی دوستی نزدیک با ماریان اندرسون برقرار کرد. در اواخر سال 1935 ، او در آلما آتا (آلماتی کنونی) پایتخت قزاقستان ظاهر شد.
اکثریت سال 1936 صرف اجرای یک برنامه در کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو و رادیو مسکو شد ، به جز حضور کوتاه در تابستان تئاتر در کورسک. از سال 1937–1938 ، کورتیتی تور خود را از سر گرفت و در Penza ، Vologda ، Arkhangelsk ، Odessa ، Vladivostok ، Solikamsk ، Astrakhan و اطراف استان Sverdlovsk ظاهر شد.
جنگ بزرگ میهنی و فعالیتهای بعدی (1919–1951)
پس از وقوع جنگ جهانی دوم ، اواخر سالهای 1939–1940 ، کورتی تور شوروی دیگری را برای بیش از 14 ماه در سراسر سیبری آغاز کرد. و خاور دور
از اکتبر تا دسامبر 1941 ، پس از حمله آلمان به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، تور کورتی متوقف شد و او به عنوان یک پرستار در بیمارستان نظامی شماره 5012 مسکو (بیمارستان NI. Pirogova فعلی) داوطلب شد. در 5 دسامبر ، ارتش سرخ تمام توان خود را در مواضع آلمان آورد و باعث شد عجله ورماخت عقب نشینی کند. این مقدمه بسیاری از پیروزیهای ارتش سرخ بود. علی رغم جنگ ، در 7 دسامبر ، در تئاتر مالی ، انجمن تورهای اتحادیه یک دوره کنسرت از موسیقی انگلیسی و آمریکایی & amp؛ آهنگ ها. هنرمند ارجمند اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، ف. پترووا آوازهای "گاوچران از تگزاس" و "ماتروسکایا" را خواند. به دنبال آن اجرای موفقیت آمیز کورتیتی ، معرفی موسکووی ها به کارهای آوازی آهنگسازان انگلیسی پورسل ، بالفی ، کوئلتر و آهنگسازان آمریکایی جانسون و لارنس انجام شد. برای باقی مانده دسامبر ، بوریس و کورتی تور استان ایوانوو را گشتند.
در اوایل سال 1942 ، زوجین به تور خود ادامه دادند و در استان گورکی ، جمهوری سوسیالیست خودمختار تاتار و استان کیروف ظاهر شدند تا اینکه بوریس تدریس خود را در مسکو از سر گرفت. از سال 1943 تا 1945 ، کورتی با ارکستر فیلارمونیک شوروی ، به ویژه در آرخانگلسک ، نووسیبیرسک و مورمانسک ، به گشت و گذار در پایگاه های نظامی و بیمارستان ها ادامه داد.
او در ماه مه 1945 به مسکو بازگشت و در "ناخدا پانزده ساله " واسیلی ام. ژوراولف ظاهر شد ، که فیلمبرداری را در استودیوهای گورکی سایوزدت فیلم آغاز کرد. میخائیل آستانگف ، اوسیپ عبدالوف ، الكساندر خویلیا ، پاول سوخانوف ، وسولود لاریونوف ، النا ایزمایلووا ، سرگئی تسنین ، ویكتور كولاكف ، ایوان بوبروف ، ویلند رود و كورتیتی همه از هنرمندان برجسته بودند و علی رغم بودجه اندك و بیشتر بازیگران دائماً مشغول با سایر درگیری ها پیش بینی می شد این فیلم بزرگترین موفقیت سال باشد. اندکی پس از روز پیروزی ، جایی که اولین صحنه ها بین کورتیتی و آزاریک مسرر شش ساله بود ، فیلمبرداری از اواسط ماه مه از سر گرفته شد. زیر چراغهای کورکننده ، آزاریک جوان زیر پتوی سنگین خوابیده و در حالی که کورتی ، در نقش پرستار بچه سیاه به نام نان ، لالایی روسی می خواند. برای کل گروه فیلمبرداری ، کورتیتی مانند یک پریمونا رفتار شد ، حتی کارگردان از نزدیک شدن به او ترسید. علی رغم اینکه در پس زمینه در طول فیلم دیده می شد ، او فقط یک صحنه صحبت داشت. در تاریخ 6 ژوئن ، در بین فیلمبرداری ، بوریس و کورتی با مدال "برای کار شجاعانه در جنگ بزرگ میهنی 1941-1945" تزئین شدند. در 14 ژوئیه ، بازیگران به جورجیا سفر کردند تا به مدت هفت ماه از صحنه های آفریقایی در ساحل دریای سیاه فیلمبرداری کنند. دو سوم این فیلم در بلوار پریمورسکی در باتومی و در مجاورت شهر ، تسیهیس-دزیری و آدژاریس-تسخالی فیلمبرداری شده است. در ساحل دهکده آفریقایی "Kazonde ساخته شده است ، همانطور که در صفحه نمایش ، طبیعت Transcaucasia یک توهم کامل از طبیعت آفریقایی ایجاد کرد. در حالی که در باتومی بود ، از آنجا که تنها صحنه او قبلاً فیلمبرداری شده بود ، کورتیتی وقت خود را با Azarik مشغول کرد ، و جدول ضعیف خود را بهبود بخشید پس از ده ماه فیلمبرداری از 15 کیلومتر فیلم ، سرانجام "ناخدای پانزده ساله در 18 مارس 1946 آزاد شد و بلافاصله قلب کودکان و بزرگسالان را تسخیر کرد در سرتاسر اتحاد جماهیر شوروی.
در سال 1947 ، پس از چهل سال کار شدید و مداوم ، نیروهای آرل-تیتز تضعیف شدند ، روزنامه ها گزارش دادند که صدای او فرسوده شد و زیبایی و صداقت قبلی خود را از دست داد هرچند ممکن است سرانجام صنعت موسیقی اتحاد جماهیر شوروی تصمیم به نگهداری پریمونای سیاه محبوب خود داشته باشد. دلیل این امر این است که چرا پس از جنگ ، او دیگر در اخبار شوروی نامی برده نمی شد ، زیرا او تا زمان مرگ در مسکو آرام زندگی می کرد در سال 195 1. پس از مرگ و سوزاندن کوریتی هنریچوونا آرل-تیتز در 14 دسامبر 1951 ، بوریس بوریسوویچ با درخواست دفن موقت کباب با خاکستر همسرش در کنار او به خواهرزاده واروا میخائیلوونا زارودنایا ، ورا نیکولاونا روی آورد. دوست نزدیک ، آهنگساز Ippolitov-Ivanov. کورتی آرل تیتز در 15 دسامبر 1951 در قبرستان نوودویوی در مقبره خانوادگی میخائیل ایپولیتوف-ایوانف و همسرش وارورا میخائیلوونا زارودنایا به خاک سپرده شد. در سالهای بعد ، بوریس بوریسوویچ فرصت نکرد تا بقایای کورتی را دفن کند و پس از مرگ او (در سال 1963) به جای او در کنار او به خاک سپرده شد.