لازارو کاردناس مکزیک
Lázaro Cárdenas
Lázaro Cárdenas del Río (تلفظ اسپانیایی محلی: (گوش دهید) ؛ 21 مه 1895 - 19 اکتبر 1970) ژنرال ارتش مشروطه خواه در زمان انقلاب مکزیک و یک دولتمرد بود که وی بین سالهای 1934 و 1940 به عنوان رئیس جمهور مکزیک خدمت کرد. وی بیشتر به خاطر ملی شدن صنعت نفت در سال 1938 و ایجاد شرکت Pemex ، شرکت دولتی نفت مشهور است. او همچنین اصلاحات ارضی را در مکزیک احیا کرد ، املاک بزرگ زمین را مصادره کرد و زمین را به دارندگان کوچک در دارایی های جمعی توزیع کرد (ejidos).
اگرچه او از ایالت سونورا نبود که ژنرالانش در سیاست مکزیک در این کشور سلطه داشتند دهه 1920 ، کاردناس به ژنرال سونوران و رئیس جمهور سابق پلوتارکو الیاس کالس وفادار بود (1924–28). کالس در پی ترور ژنرال سونوران آلوارو اوبرگن ، که به عنوان رئیس جمهور (24-2920) خدمت کرد و در 1928 رئیس جمهور منتخب بود ، حزب انقلاب ملی (PNR) را تأسیس کرد. کاردناس کاندیدای انتخابی کالس در سال 1934 برای شرکت در انتخابات بود برای ریاست جمهوری در حالی که کالس عنوان رئیس جمهور را در اختیار نداشت ، وی همچنان قدرت پشت ریاست جمهوری را حفظ کرده بود و انتظار داشت که این نقش را هنگام روی کار آمدن کاردناس حفظ کند. با این حال ، کاردناس وی را از لحاظ سیاسی مانور داد و سرانجام رئیس جمهور پیشین را به تبعید واداشت ، و مشروعیت و قدرت کاردناس را در مدت زمان باقی مانده خود بر کار تأسیس کرد. در سال 1938 ، كاردناس ساختار حزب تأسیس شده توسط كالس را دگرگون كرد و با ایجاد نمایندگی بخشی از دهقانان از طریق لیگ های دهقانان ، كارگران اتحادیه ، حرفه ای ها و ارتش مكزیك Partido de la Revolución Mexicana (PRM) را ایجاد كرد. . ادغام ارتش توسط Cárdenas در ساختار حزب ، اقدامی آگاهانه برای کاهش قدرت ارتش و جلوگیری از مداخله سنتی آنها در سیاست از طریق کودتا بود. يك دستاورد مهم سياسي كاردناس تسليم كامل قدرت در دسامبر 1940 به جانشين منتخب خود ، مانوئل آويلا كاماچو بود كه ميانه روي سياسي و بدون سابقه نظامي برجسته بود.
كاردناس به عنوان "بزرگترين" مورد احترام قرار گرفته است. رادیکال سازنده انقلاب مکزیک ، "برای احیای آرمانهای آن ، اما او همچنین به عنوان" پوپولیست اقتدارگرا "مورد انتقاد قرار گرفته است. طبق نظرسنجی ها و تحلیلگران متعدد ، کاردناس محبوب ترین رئیس جمهور مکزیک در قرن 20 است.
مطالب
- 1 اوایل زندگی و شغل
- 1.1 شغل نظامی
- 1.2 خدمت تحت رئیس جمهور کالس
- 1.3 فرماندار میچوآکان ، 1928–1932
- 1.3.1 اصلاحات ارضی
- 1.3.2 ترویج گردشگری ، هنر و فرهنگ بومی
- 2 انتخابات ریاست جمهوری سال 1934
- 2.1 برنامه شش ساله و ریاست جمهوری مبارزات انتخاباتی
- 3 ریاست جمهوری ، 1934–1940
- 3.1 کابینه
- 3.2 سبک ریاست جمهوری
- 3.3 سیاست ها در دفتر
- 3.4 اصلاحات ارضی و دهقانان
- 3.5 کار
- 3.6 آموزش
- 3.7 بومی گرایی
- 3.8 زنان حق رأی
- 3.9 Partido de la Revolución Mexicana
- 3.10 مصادره نفت 1938
- 3.11 جنگ داخلی اسپانیا و پناهندگان در مکزیک
- 3.12 روابط با آمریکای لاتین
- 3.13 سایر اقدامات ریاست جمهوری
- 3.14 Saturnino Cedillo ناموفق تکامل ، 1938–1939
- 3.15 مخالفت سیاسی دیگر با کاردناس
- 3.16 انتخابات ریاست جمهوری سال 1940
- 4 بعد از ریاست جمهوری
- 5 افتخار
- 6 میراث
- 7 همچنین مراجعه کنید
- 8 منابع
- 9 مطالعه بیشتر
- 9.1 به انگلیسی
- 9.2 به اسپانیایی
- 10 پیوندهای خارجی
- 1.1 شغل نظامی
- 1.2 خدمات تحت رئیس جمهور Calles
- 1.3 فرماندار میچوآكان ، 1928–1932
- 1.3.1 اصلاحات ارضی
- 1.3.2 ارتقا of گردشگری ، هنر و فرهنگ بومی
- 1.3.1 اصلاحات ارضی
- 1.3.2 ارتقا گردشگری ، هنر ، و فرهنگ بومی
- 2.1 برنامه شش ساله و کارزار ریاست جمهوری
- 3.1 کابینه
- 3.2 ریاست جمهوری سبک
- 3.3 سیاست های اداری
- 3.4 اصلاحات ارضی و دهقانان
- 3.5 کار
- 3.6 آموزش
- 3.7 Indigenismo
- 3.8 حق رأی دادن زنان
- 3.9 Partido de la Revolución Mexicana
- 3.10 19 38 مصادره نفت
- 3.11 جنگ داخلی اسپانیا و پناهندگان در مکزیک
- 3.12 روابط با آمریکای لاتین
- 3.13 سایر اقدامات ریاست جمهوری
- 3.14 ناموفق شورش Saturnino Cedillo ، 1938–1939
- 3.15 مخالفت سیاسی دیگر با Cárdenas
- 3.16 انتخابات ریاست جمهوری سال 1940
- 9.1 به انگلیسی
- 9.2 به زبان اسپانیایی
اوایل زندگی و حرفه
لازارو کاردناس دل ریو در 21 مه 1895 ، یکی از هشت فرزند در خانواده ای از طبقه متوسط در روستای جیکویلپان ، میچوآکان ، جایی که پدرش یک سالن بیلیارد داشت ، متولد شد. پس از مرگ پدر ، کاردناس از 16 سالگی خانواده اش (از جمله مادر و هفت خواهر و برادر کوچک تر) را تأمین می کرد. وی در سن 18 سالگی به عنوان باجگیر ، شیطان چاپگر و زندانبان کار می کرد. اگرچه در یازده سالگی مدرسه را ترک کرد ، اما از هر فرصتی برای آموزش و مطالعه گسترده در طول زندگی خود ، به ویژه آثار تاریخی استفاده کرد.
شغل نظامی
بعد از سرنگونی ویكتورینو هوئرتا ، رئیس جمهور فرانسیسكو مادرو ، رئیس جمهور فرانسیسكو مادرو ، رئیس جمهور در فوریه 1913 ، به عنوان معلم جذب ارتش شد. میكوآكان از اقدام انقلابی كه مادرو را به ریاست جمهوری مکزیك آورده بود فاصله داشت ، اما پس از كودتای هورتا و ترور مادرو ، كاردناس به گروهی از زاپاتیستاها پیوست ، اما نیروهای هورتا این گروه را پراکنده کردند ، جایی که کاردناس به عنوان کاپیتان و مدیر پرداخت خدمت می کرد. از آنجا که نیروهای انقلابی سازمانهای داوطلبانه بودند ، موقعیت رهبری او به مهارتهای وی و مدیر اصلی بودن وی به این تصور می رسد که در امور مالی صادق خواهد بود. هر دو ویژگی او را در کار بعدی خود دنبال کردند. او از نیروهای فدرال در میچوآكان فرار كرد و به شمال منتقل شد و در آنجا ابتدا با Álvaro Obregón ، سپس پانچو ویلا خدمت می كرد ، و پس از 1915 هنگامی كه ویا توسط Obregón به Plutarco Elías Calles كه در خدمت رهبر مشروطه خواه ونوستانیو كارانزا بود ، شکست خورد. اگرچه کاردناس اهل ایالت میچوآکان در جنوب بود ، اما تجربیات اصلی وی در انقلاب با شمالیان مشروطه خواه بود که جناح آنها پیروز شد. به طور خاص ، وی تحت فرماندهی كالس خدمت می كرد ، كه او را مامور عملیات نظامی علیه سرخپوستان یاكوی و علیه زاپاتیستاس در میكوآكان و جالیسكو كرد و در این مدت به عنوان فرماندهی به یك فرمانده میدانی رسید و سپس در سال 1920 پس از سرنگونی كاررانزا توسط ژنرال های شمالی ، كاردناس کاردناس در 25 سالگی به درجه سرتیپ اعطا شد. تحت ریاست کوتاه مدت آدولفو دو لا هوارتا به عنوان سرپرست موقت ایالت زادگاه خود میچوآکان منصوب شد.
خدمات تحت رئیس جمهور Calles
<کاردناس یک محافظ سیاسی کالس بود ، اما مربی ایدئولوژیک وی ژنرال انقلابی فرانسیسکو جی موگیکا بود ، یک سوسیالیست سکولار بسیار ضد روحانی. پرزیدنت کالس ، کاردناس را به عنوان رئیس عملیات نظامی در Huasteca ، یک منطقه تولید کننده نفت در سواحل خلیج فارس منصوب کرد. کاردناس عملکرد شرکتهای نفتی خارجی را از نزدیک دید. در Huasteca ، شرکت های نفتی ایالات متحده نفت استخراج می کردند ، از مالیات بدهی به دولت مکزیک اجتناب می کردند و با منطقه به عنوان "قلمرو فتح شده" رفتار می کردند. Múgica نیز به Huasteca اعزام شد و او و Cárdenas با هم صمیمی شدند. ماگیکا در زمان حضور در Huasteca به کاردناس گفت که "سوسیالیسم آموزه مناسب برای حل منازعات در مکزیک است."فرماندار میچوآکان ، 1928–1932
کاردناس به عنوان فرماندار ایالت زادگاه خود میچوآکان در سال 1928 منصوب شد ، که پس از آن درگیری سیاسی بین دولت و کلیسا پیچیده شد ، معروف به کریستیادا مربی ایدئولوژیک وی ، موگیکا ، قبلاً به عنوان فرماندار ایالت خدمت کرده بود و سعی کرده بود از طریق قوانین ، با قدرت کلیسای کاتولیک روم مقابله کند. وی گروه هایی را برای حمایت از مواضع خود بسیج کرد و "نیروهای شوک سیاسی" متشکل از معلمان مدارس دولتی و اعضای یک اتحادیه منحصر به فرد کشاورزی را تشکیل داد ، و با شعار "اتحادیه ،" اتحادیه انقلابی میخوآکانا دل تراباو را تشکیل داد. زمین ، کار. " بودجه این سازمان توسط دولت ایالتی تأمین شد ، اگرچه به عنوان مخارج رسمی ذکر نشده است. این سازمان به قدرتمندترین سازمانی تبدیل شد که نماینده کارگران و دهقانان بود. بسیج حمایت از کارگران و دهقانان و کنترل سازمانی که آنها به آن تعلق داشتند الگویی برای کاردناس به عنوان رئیس جمهور شد.
به عنوان فرماندار ، کاردناس همچنین توزیع زمین را در اولویت قرار داد در زمانی که رئیس جمهور کالس از برنامه ناامید شد . او مصادره مصادره کرد و دارایی های اجیدو را ایجاد کرد که به طور جمعی تحت کنترل دولت بودند. Ejiditarios ، اعضای ejido ، در زمین های جداگانه کار می کردند اما عنوان آن را به عنوان مالکیت خصوصی در اختیار نداشتند. مخالفت با این برنامه از طرف صاحبان املاک (هاندادوس) ، روحانیون و در بعضی موارد کشاورزان مستأجر انجام شد ، اما کاردناس به برنامه اصلاحات ارضی در ایالت خود ادامه داد.
کاردناس در طی چهار سال فرمانداری خود ، توزیع مجدد متوسط زمین در سطح ایالت را آغاز کرد ، رشد تشکل های دهقانی و کارگری را تشویق کرد و در دوره ای که دولت فدرال آن را نادیده گرفت ، آموزش را بهبود بخشید. کاردناس اطمینان داد که معلمان به موقع حقوق می گیرند ، شخصاً مدارس را بازرسی می کنند و صد مدرسه روستایی جدید افتتاح می کنند. کاردناس به دلیل سبک مردمی حاکمیت خود ، تصمیمات مهم سیاسی را بر اساس اطلاعات مستقیم دریافت شده از مردم به جای مشاوره معتمدان خود اتخاذ می کرد.
در زمان مسئولیت خود به عنوان فرماندار ، کاردناس سعی در ایجاد صلح در ایالت ، جمعیت خود را با تقسیم جنگ جاری کریسترو متحد کنید ، و میچوآکان ، به ویژه شهر تاریخی پاتسکوآرو را به یک مقصد توریستی تبدیل کنید. هنگامی که وی رئیس جمهور مکزیک بود ، وی همچنان به اختصاص بودجه دولت به این پروژه ادامه داد. کاردناس هنگامی که فرماندار این ایالت شد ، خانه ای در پاتسکوارو ساخت و نام آن را "La Quinta Eréndira" ، به نام شاهزاده خانم پورپچا ، که به دلیل مقاومت در برابر تسخیر اسپانیا به عنوان اولین قهرمان ضد استعماری مکزیک شناخته شده و چهره متضاد مالینچه نامگذاری کرد. ، مترجم فرهنگی کورتس. ارندیرا در زمان کاردناس به یک شخصیت تاریخی محبوب تبدیل شد. وی در ملک خود نقاشی های دیواری برای این خانه سفارش داد ، که اکنون گم شده اند ، اما از منابع تاریخی مشخص شده است که آنها دارای مضامین بومی بودند ، به ویژه ظهور و سقوط امپراتوری پوره پچا در زمان تسخیر اسپانیا. نقاشی های دیواری و متون "روایت های تاریخی ملی مناسب را به منظور جایگزینی افسانه های ملی و قرار دادن بنیان های ایده آل مکزیک در میچوآکان" فراهم می کند. رئیس حزب از میان ژنرالهای انقلابی ، کاردناس "صادق ، توانا ، ضد روحانی و زیرکانه سیاسی" قلمداد می شد ، او از یک کشور فقیر و حاشیه ای مکزیک آمده بود ، اما با مهارتهای نظامی خود در میدان جنگ به شهرت سیاسی رسیده بود اما مهمتر از همه جنبه صحیح انشعابات قاطع از سال 1913. هنگامی که وی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری در سال 1934 انتخاب شد ، هیچ کس انتظار نداشت که او جز وفاداری به کالس ، "جفه ماکسیمو" و قدرت پشت ریاست جمهوری از سال 1929 باشد.
به عنوان نامزد PNR ، انتخابات کاردناس یک نتیجه گیری قبلی بود. از نظر سیاسی غیرممکن بود که حامی وی ، کالس ، دوباره به عنوان رئیس جمهور خدمت کند ، اما وی پس از ریاست جمهوری خود (28-1924) از طریق دولت های "دست نشانده" در دوره ای به نام ماکسیماتو به مکزیک خود ادامه داد پس از منصب شدن دو نفر از افراد منتخب وی ، PNR در سال 1932 از حمایت از گزینه اول وی ، مانوئل پرز تروینیو جلوگیری کرد. در عوض آنها کاردناس را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری انتخاب کردند. کالس موافقت کرد و معتقد بود که همانطور که پیشینیان خود را کنترل کرده بود می تواند کاردناس را کنترل کند. کاردناس نه تنها برای دو دهه با کالس ارتباط داشت ، بلکه با حمایت کالس از نظر سیاسی رونق یافته بود. همانطور که انتظار می رفت ، کاردناس به راحتی پیروز شد و به طور رسمی بیش از 98 درصد آرا را به دست آورد.
برنامه شش ساله و کارزار ریاست جمهوری
کاردناس در برنامه شش ساله اصلاحات سیاسی و اجتماعی شرکت کرد که حزب تحت هدایت کالس تهیه شده بود. چنین برنامه ای چند ساله پس از برنامه پنج ساله اتحاد جماهیر شوروی که به تازگی تکمیل شده است ، شکل گرفت. برنامه شش ساله (برای دوره ریاست جمهوری 40-1934) یک طرح پیشنهادی از شرکت کنندگان مختلف بود ، اما نیروی محرکه آن Calles بود ، که در ماه مه 1933 سخنرانی کرد و گفت: "انقلاب مکزیک در بیشتر اهداف مهم خود شکست خورده بود "، و اینکه طرحی برای اجرای اهداف خود لازم است. رئیس جمهور موقت ابلاردو ال رودریگز تصویب کابینه خود را برای این طرح در سال 1933 دریافت نکرد ، بنابراین اقدام بعدی کالز ارائه آن به صورت پیش نویس به کنوانسیون حزب بود. "به جای یک طرح اصلی ، برنامه شش ساله یک دفترچه فروش بود" ، و "یک سر و صدا ناامید کننده" پر از سازش و تناقض ، و همچنین آرمان های آرمانشهرانه. اما جهت برنامه به سمت اصلاحات مجدد بود.
این طرح خواستار
- نابودی اقتصاد حاشیه و ایجاد یک سیستم جمعی از
اجیدوس (سرزمین های مشترک) تحت کنترل دولت ؛ - مدارس سکولار مدرن و از بین بردن نفوذ کلیسای کاتولیک. و
- تعاونی های کارگری برای مقابله با افراط در سرمایه داری صنعتی.
کاردناس با اطمینان از حمایت کالهای قدرتمند و پیروزی ریاست جمهوری ، از این فرصت استفاده کرد و به جای اینکه در مکزیکو سیتی بماند ، در بسیاری از مناطق مکزیک فعالانه کارزار انتخاباتی را آغاز کرد. مبارزات انتخاباتی 25000 کیلومتری وی چندین کار را به انجام رساند ، از جمله تماس مستقیم با مناطق و حوزه های انتخاباتی که قبلاً نامزد ریاست جمهوری را ندیده بودند و بنابراین کاردناس را به عنوان یک پایگاه شخصی قدرت ساخت. این کارزار همچنین به وی امکان داد آنچه را که وی از عناصر مهم برنامه شش ساله می داند ، برای مصرف عمومی اصلاح و بیان کند. در مسیر مبارزات انتخاباتی ، او بیشتر مانند شخصی که قبلاً در سمت خود بود عمل می کرد تا یک نامزد ، و اختلافات بین گروه ها را حل و فصل می کرد. او با کارگران مکزیکی و همچنین دهقانان تماس گرفت و به آنها قول اصلاحات ارضی را داد. کاردناس قول مدارس و فرصت های آموزشی آمریندیان را داد و آنها را ترغیب کرد تا با کارگران در برابر اقدامات استثماری همراه شوند.
ریاست جمهوری ، 1934–1940 برای اولین بار در این دفتر اعضای خانواده کالس ، پسر بزرگ او رودولفو در دبیرخانه ارتباطات و کارهای عمومی (1935 تا 1934) حضور داشتند. آرون سائنز گارزا ، برادر همسر پسر دوم کالس ، پلوتارکو جونیور ("آکو") ، به عنوان مدیر مکزیکوسیتی (35-1359) منصوب شد ، یک سمت در سطح کابینه. دیگران با وفاداری به کالس ، توماس گاریدو کانابال رادیکال در دبیرخانه کشاورزی و توسعه (1934 تا 35) بودند. مارکسیست نارسیسو باسول پست وزیر دارایی و اعتبار عمومی را بر عهده داشت (1934–35). امیلیو پورتس گیل ، که به دنبال ترور اوبرگون رئیس جمهور موقت مکزیک بود اما در سال 1929 به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری PNR انتخاب نشده بود ، سمت وزیر خارجه را بر عهده داشت (1934 تا 35). کاردناس ، هم رزم و مربی خود فرانسیسکو خوزه موگیکا را به عنوان وزیر اقتصاد ملی انتخاب کرد (1934–35). همانطور که کاردناس شروع به ترسیم مسیر خود کرد و از نظر سیاسی با کالس فراتر رفت ، وی در سال 1935 افراد خود را جایگزین وفاداران کالس کرد. حقوق ریاست جمهوری خود را به نصف کاهش دهد. وی به عنوان اولین متصرف محل اقامت رسمی ریاست جمهوری لس پینوس درآمد. وی اقامتگاه قبلی خود را داشت ، قلعه ای آشکار Chapultepec ، که به موزه ملی تاریخ تبدیل شد. در اقدامی که منافع مالی افراد تحت حمایت کالس او را تحت تأثیر قرار داد ، کاردناس قمارخانه ها و فاحشه خانه های آنها را تعطیل کرد ، جایی که "Callistas های برجسته سود خود را از رشوه خواری و فعالیت های صنعتی سرمایه گذاری کرده بودند".
Cárdenas از آن استفاده نمی کرد. ماشینهای زرهی یا محافظانی برای محافظت از خودش. وی در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1934 ، بیشتر مناطق روستایی را با اتومبیل و اسب طی کرد و تنها رافائل م.پدراخو ، یک راننده و یک دستیار اردو همراه بود. ترس از او باعث احترام گسترده نسبت به كاردناس ، كه شجاعت و رهبری خود را به عنوان یك ژنرال انقلابی نشان داده بود. آزار و اذیت کالس از کلیسای کاتولیک در مکزیک. وی در سال 1936 همزمان با تثبیت قدرت در جایگاه خود ، كالس را بركنار و او را تبعید كرد و به اصطلاح ماكسیماتو پایان داد و كالس قدرت پشت ریاست جمهوری را داشت. کاردناس کالس و بیست نفر از همکاران فاسدش را دستگیر و به ایالات متحده تبعید کرد. اکثر مردم مکزیک به شدت از این اقدامات حمایت می کردند.
اساسی ترین اصلاحات کاردناس در بخش های کارگری کشاورزی و صنعتی بود ، با سال های اولیه ریاست جمهوری او (38-1934) رادیکال ترین و ماندگارترین سیاست ها این دو بخش در جایی بود که قبل از ریاست جمهوری کاردناس از همه بیشتر بسیج بود ، بنابراین تلاقی منافع دهقانان و کارگران در تلاش برای اصلاح و توانمند سازی با رئیس جمهوری بود که دلسوز آرزوهای آنها بود و اهمیت حمایت آنها از دولت مکزیک و کاردناس را درک می کرد. حزب غالب. وی همچنین اصلاحات آموزشی ، به ویژه آموزش سوسیالیستی و حذف مدارس دینی را اجرا کرد.
اصلاحات ارضی و دهقانان
در دوره ریاست جمهوری کاردناس ، دولت اصلاحات ارضی را "گسترده" انجام داد. سریع و از برخی جهات ابتکاری ". او توزیع مجدد قبایل بزرگ تجاری ، حدود 180،000 کیلومتر مربع زمین به دهقانان را انجام داد. وی با اختیارات ماده 27 قانون اساسی مکزیک ، مجموعه های کشاورزی ، یا ejidos را ایجاد کرد که در اوایل قرن بیستم مکزیک یک شکل غیرمعمول مالکیت اراضی بود. دو منطقه برجسته خلع ید برای اصلاحات ارضی Cárdenas در منطقه تولید پنبه در شمال مکزیک ، معروف به لا لاگونا و در یوکاتان بود ، جایی که اقتصاد تحت سلطه تولید موجود بود. مناطق دیگری که اصلاحات ارضی چشمگیری را شاهد بودند ، باخا کالیفرنیا و سونورا در شمال مکزیک ، ایالت محل تولد وی میچوآکان و چیاپاس در جنوب مکزیک بود.
در سال 1937 ، كاردناس از آندرس مولینا انریكز ، پدر روشنفكر اصل 27 قانون اساسی 1917 دعوت كرد تا وی را برای اجرای اصلاحات ارضی به یوكاتان همراهی كند ، حتی اگر مولینا انریكز حامی بزرگ سیستم ejido جمعی نبود. اگرچه به دلیل بیماری نتوانست به آنجا برود ، اما از اقدام کاردناس علیه لوئیس کابرا دفاع کرد ، وی اظهار داشت که بانک اجیدال که کاردناس هنگام شروع مجدد توزیع گسترده زمین خود تأسیس کرد ، در واقع باعث شد که دولت مکزیک مالک جدید آیین نامه باشد. از نظر مولینا انریكز ، مزارع یوكاتكان وجود یك "میراث شیطانی" و "گودال های جهنم" برای مایاها بود. به عنوان یک حامی مادام العمر اصلاحات ارضی ، حمایت مولینا انریکز از "جنگ صلیبی با شکوه" کاردناس مهم بود.
کاردناس می دانست که حمایت دهقانان مهم است و به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری در سال 1933 ، به یک سازمان دهقانان خودمختار رسید. ، Liga Nacional Campesina (لیگ ملی دهقان) و قول داد که آن را در ساختار حزب ادغام کند. لیگ بر سر این سوال اختلاف پیدا کرد ، اما یک عنصر در Partido Nacional Revolucionario ادغام شد. کاردناس پایگاه لیگ دهقانان را در سال 1938 به کنفدراسیون ملی کمپسیینا (CNC) گسترش داد. کاردناس "بر این باور بود که دهقانان سازمان یافته نمایانگر یک نیروی سیاسی قادر به مقابله با نخبگان صاحب زمین مستقر و همچنین تأمین بلوک مهم رای گیری برای کشور جدید مکزیک هستند." دانشمندان در مورد قصد کاردناس برای CNC اختلاف نظر دارند ، برخی آن را یک سازمان خودمختار می دانند که از دهقانان در مورد تصرف زمین ، پروژه های روستایی و منافع سیاسی دهقانان دفاع می کند ، در حالی که دیگران CNC را در رابطه با مشتری و مشتری با دولت می دانند ، محدود کردن استقلال آن CNC با ایده "وحدت دهقانان" ایجاد شد و توسط دولت کنترل می شد. حقوق دهقانان به رسمیت شناخته شد ، اما دهقانان باید متحدان مسئول رژیم سیاسی باشند. کنفدراسیون رادیکال کارگران مکزیک (CTM) و حزب کمونیست مکزیک (PCM) به دنبال سازمان دهی دهقانان بودند ، اما کاردناس از آنجا که مسئول اصلاحات ارضی بود ، حق دولت را برای این کار اعلام کرد و هشدار داد که تلاش آنها برای سازمان دهی دهقانان کاشت اختلاف نظر.
کاردناس با ایجاد شبه نظامیان یا ذخیره های روستایی ، که تا سال 1940 حدود 60،000 دهقان را مسلح کردند ، که تحت کنترل ارتش بودند ، نقش دولت را بیشتر تقویت کرد. دهقانان مسلح به ارتقا stability ثبات سیاسی در برابر افراد قدرتمند منطقه کمک کردند. آنها می توانند اطمینان حاصل کنند که اصلاحات ارضی دولت انجام شده است. ذخایر دهقانی می توانند از گیرندگان اصلاحات در برابر صاحبان املاك محافظت كرده و اعتصابات روستایی را كه تهدید كنترل دولت است ، بشكنند.
اصلاحات ارضی به روشی وصله ای و با نتایج نابرابر صورت گرفت. طی سالها ، بسیاری از مناطق در برابر سرکوب و "جنگ ارضی با شدت کم" ، بسیج دهقانی را تجربه کرده بودند. جنبش دهقانی در مورلوس قبل از انقلاب مکزیک بسیج شده بود و با رهبری امیلیانو زاپاتا موفق به خاموش شدن سیستم حاشیه در آن ایالت شد. در اصلاحات ارشد Cárdenas ، با رژیم انقلابی تلفیقی و مشکلات کشاورزی هنوز حل نشده ، رئیس جمهور با استفاده از agraristas های بسیج ، که اکنون دولت را به مسئله خود توجه می کنند ، محاکمه کرد. اصلاحات ارضی ، به استثنای برخی موارد مانند یوكاتان ، در مناطقی از بسیج قبلی صورت گرفت. دهقانان خود به دنبال اصلاحات ارضی بودند و در حدی که انجام شد ، آنها عوامل انتگرال بودند و نه فقط گیرنده های بزرگ از بالا به پایین. با این حال ، دهقانان تحت کنترل دولت ملی بودند و هیچ مجری برای تشکیل سازمان مستقل یا تشکیل اتحاد با کارگران شهری مکزیک نبودند.
کار
بخش اصلی دیگر اصلاحات کار صنعتی بود. ماده 123 قانون اساسی 1917 به طریقی بی سابقه و با تضمین حقوق کارگران مانند روز هشت ساعته و حق اعتصاب به کارگران قدرت بخشیده بود ، اما به صورت جامع تر ، ماده 123 نشان داد که دولت مکزیک در کنار کار است. . با روی کار آمدن کاردناس ، اتحادیه CROM لوئیس مورونز ، یک سازمان کارگری از قبل وجود داشت. مورونز مجبور شد از پست کابینه خود در دولت کالس خارج شود و CROM از قدرت و نفوذ کاسته شود ، با انحرافات عمده اتحادیه های مکزیکوسیتی ، که یکی از آنها توسط ویسنته لومباردو تولدانو ، سوسیالیست رهبری می شد. کاردناس کنفدراسیون "خالص" کارگران مکزیکی تولدنانو را تبلیغ کرد ، که به کنفدراسیون کارگران مکزیک یا CTM تبدیل شد. اتحاد CTM با کاردناس تاکتیکی و مشروط بود ، زیرا منافع آنها توسط کاردناس ارسال می شد ، اما توسط او کنترل نمی شد. همانند بخش کشاورزی با دهقانان بسیج ، کارگران بسیج و سازمان یافته مدتهاست که برای منافع خود دست به تحریک و جنگ زده اند. اصل 123 قانون اساسی نتیجه ملموس مشارکت آنها در انقلاب مکزیک از طرف مشروطه خواهان بود. در حقیقت ، کارگران سازمان یافته توسط Casa del Obrero Mundial ، یک سازمان رادیکال کارگری ، در گردانهای سرخ علیه انقلابیون دهقان به رهبری امیلیانو زاپاتا جنگیدند. لومباردو تولدنانو و CTM از تبعید کالس از کاردناس پشتیبانی کردند و در همان ضربه کاردناس همچنین رهبر بی اعتبار سازمان CROM ، لوئیس ناپلئون مورونز را تبعید کرد. "اداره کارگران". گسترده ترین ملیت وی مربوط به صنعت نفت در سال 1938 بود.
آموزش
در دوره Calles Maximato ، سیاست های آموزشی مکزیک با معرفی جنسیت در جهت کاهش تأثیر فرهنگی کلیسای کاتولیک بود. آموزش و ایدئولوژی چپ از طریق آموزش سوسیالیستی ، و عموماً با هدف ایجاد فرهنگ مدنی ملی. کاردناس به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ، تحت حمایت کالس ضد روحانی شدید ، طرفدار چنین سیاست هایی بود. مخالفت با آموزش سوسیالیستی توسط کلیسای کاتولیک به عنوان یک نهاد و کاتولیک های روستایی در سنگرهایی مانند میچوآکان ، جالیسکو و دورانگو احیای مخالفت دهقانان مسلح ، که بعضاً به عنوان کریستیادای دوم شناخته می شود ، مشاهده شد. میزان مخالفت ها قابل توجه بود و کاردناس ترجیح داد از اجرای سیاست های آموزشی بنیادین عقب نشینی کند ، به ویژه هنگامی که درگیر تضعیف قدرت کالس بود. کاردناس هنگامی که از سیاست های ضد مسیحی فاصله گرفت از حمایت کلیسای کاتولیک برخوردار شد.
یکی دیگر از مهمترین موارد آموزش عالی در مکزیک ، زمانی بود که کاردناس اقدام به تأسیس Instituto Politécnico Nacional (IPN) کرد. دانشگاه فنی در مکزیکو سیتی ، در پی مصادره نفت در سال 1938. IPN توسط مهندسان قطار و دانشمندان ایجاد شده است.
بومی گرایی
Cárdenas اداره جدید امور بومی را در سطح کابینه ایجاد کرد ( Departamento de Asuntos Indígenas ) در 1936 ، با حضور Graciano Sánchez ، رهبر
در گزارش رسمی دولت 1940 در مورد دولت کاردناس آمده است که "مشکل بومی یکی از جدی ترین مسئله ای که دولت انقلابی مجبور به مقابله با آن شده است. " هدف این بخش بررسی مشکلات اساسی درمورد شرایط بومی مکزیک ، به ویژه اقتصادی و اجتماعی بود ، و سپس اقداماتی را به قدرت اجرایی برای اقدام هماهنگ برای پیشبرد و مدیریت اقداماتی که به نفع مراکز جمعیت های بومی است ، پیشنهاد می کند. بر اساس سرشماری ملی سال 1930 ، بیشتر مردم بومی در وراکروز ، اوخاکا ، چیاپاس و یوکاتان پیدا شدند. در سالهای 1936 و 1937 ، این اداره تقریباً 100 کارمند و بودجه ای بالغ بر 750 هزار دلار پزو داشت ، اما مانند سایر جنبه های رژیم کاردناس ، سال 1938 افزایش قابل توجهی در پرسنل و بودجه داشت. 350 کارمند در سال 1938 با بودجه 2.77 میلیون دلار پزو و در سال 1939 ، نقطه اوج در بودجه وزارت ، 850 کارمند با بودجه 3.75 میلیون دلار پزو وجود دارد. در سال 1940 ، بودجه با 650 کارمند 3 میلیون دلار پزو سرپا ماند.
عملکرد این بخش در درجه اول اقتصادی و آموزشی بود. به طور خاص وظیفه دفاع از روستاها و جوامع بومی ، دارندگان اجیدوس (ejidatarios ) و شهروندان بومی را از آزار و اذیت و سو abuse استفاده که می تواند توسط هر نوع مرجعی انجام شود ، انجام داد. از مقامات اجیدو ( comisariados ejidales ) و تعاونی های کشاورزی دفاع کرد. اهدافی که دپارتمان برای رسیدن به آنها تلاش کرد در درجه اول اقتصادی و آموزشی بود و در مرحله دوم اقدامات فرهنگی بود. اقدامات اجتماعی و بهداشت عمومی / بهداشت از نظر اقدام برای این بخش از اهمیت کمتری برخوردار بودند.
این بخش مجموعه ای از کنگره های ملی بومی را ترویج می کند ، گروه های مختلف بومی را گرد هم می آورد تا به عنوان بومی گرد هم جمع شوند و درباره مسائل مشترک بحث کنند. هدف دولت از انجام این کار این بود که آنها با هماهنگی به سمت "آزادی یکپارچه" حرکت کنند ( liberación انتگرال ) ، با توجه به حقوق آنها که هدف اصلی آنها را احترام می گذارد ، جمع کردن افراد بومی در جمعیت بزرگتر و ملی در مبنایی برابر در ابتدا در سالهای 1936 و 1937 یک کنفرانس سالانه برگزار می شد. کنفرانس اول تقریباً 300 پوبلو به دست آورد ، در حالی که دومی تنها 75. در سال 1938 ، دو کنفرانس با 950 پوبلو برگزار شد. دو سال آخر Cárdenas sexenio هر سال دو کنگره برگزار می شد ، اما حضور هر کدام در حدود 200 pueblos کمتر بود. دولت تلاش کرد تا مشارکت فعال مردم بومی را مشارکت دهد ، زیرا می دید که چنین تعاملی رمز موفقیت است ، اما سقوط در دو سال گذشته نشان دهنده کاهش تحرک است. این بخش 12 کتاب ویرایش شده با انتشار 350 و همچنین 170 مورد ضبط شده با نوار به زبانهای بومی را منتشر کرد.
در فوریه 1940 ، این بخش یک بخش پزشکی / بهداشتی جداگانه با 4 کلینیک در Chihuahua و یکی در سونورا ، اما بیشترین تعداد مربوط به مرکز مکزیک جنوبی بود.
در سال 1940 ، اولین کنگره بین المللی هندوستانستا در پاتسکوارو ، میچوآکان برگزار شد و کاردناس برای شرکت کنندگان سخنرانی عمومی کرد.
رأی دادن به زنان
كاردناس برای پاسخ دادن به فشارهای فعالان زن و جو سیاسی كه بر برابری شهروندان تأكید می كرد ، به حق رأی دادن در مکزیك فشار آورد. مکزیک در آمریکای لاتین تنها در حق رای دادن به زنان تنها نبود ، اما در سال 1932 ، برزیل و اروگوئه رأی دادن به زنان را گسترش داده بودند و اکوادور نیز این کار را انجام داده بود. زنان سهم بسزایی در انقلاب مکزیک داشته اند ، اما در مرحله پس از انقلاب هیچ دستاوردی نداشته اند. زنانی که به عضویت کنفدراسیون ملی دهقانان ( Confederación Nacional Campesina ) یا کنفدراسیون کارگران مکزیک (
بسیاری از نمایندگان کنگره و سناتورهای PNR سخنرانی های حمایتی برای اصلاحیه داشتند ، اما مخالفت هایی وجود داشت. ساماندهی قریب الوقوع کاردناس در حزب ، که در سال 1938 انجام شد ، عاملی در تغییر برخی مخالفان به طرفداران بود. در پایان ، به اتفاق آرا تصویب شد و برای تصویب به ایالات ارسال شد. علی رغم سخنرانی ها و تصویب ها ، مخالفان با جلوگیری از انتشار اخطار تغییر در مقام Diario از یک روزنه برای جلوگیری از اجرای اصلاحیه استفاده کردند. افراد مشکوک به حق رأی زنان مشکوک بودند که زنان کاتولیک محافظه کار دستورالعمل های مربوط به رأی دادن از کشیش ها را بگیرند و بنابراین دستاوردهای مترقی انقلاب را تضعیف کنند. زنان محافظه کار کاتولیک در طی درگیری کلیسا و دولت در اواخر دهه 1920 ، شورش کریسترو ، کمک های مادی به ارتش های کریسترو و حتی تشکیل یک جامعه مخفی ، تیپ های زنانه سنت ژوان آرک ، بسیج شده بودند.
نگرانی در مورد توصیه های زنان مکزیکی از کشیش ها در مورد رای دادن ، در مثال جمهوری چپ گرای اسپانیا در دهه 1930 بنیادی داشت. در واقع بسیاری از زنان اسپانیایی از موضع کلیسای کاتولیک حمایت می کردند که مخالف سیاست های ضد مسیحی جمهوری بود. جنگ داخلی اسپانیا (1936–1939) برای مکزیک یک داستان هشدار دهنده بود ، شکست یک رژیم چپ پس از کودتای نظامی.
کاردناس قادر به غلبه بر مخالفت با حق رأی زنان نبود ، اگرچه او شخصاً به این قانون متعهد بود علت. زنان در مکزیک رای نیاوردند ، تا زمانی که دولت مکزیک سیاست های اقتصادی دوستانه تری را برای تجارت دنبال می کرد و یک کلیسای کاتولیک در مکزیک وجود داشت.
Partido de la Revolución Mexicana
Partido de la Revolución Mexicana (PRM) پس از انحلال حزب در سال 1929 توسط Calles ، Partido Nacional Revolucionario (PNR) ، در 30 مارس 1938 به وجود آمد. PRM کاردناس در سال 1946 مجدداً به عنوان حزب انقلابی نهادی دوباره سازماندهی شد. کالس در پی ترور رئیس جمهور منتخب اوبرگون ، PNR را تأسیس کرد تا راهی برای رهبران انقلابی برای حفظ نظم و قدرت ایجاد کند. کالس نمی توانست دوباره به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود ، اما از طریق حزب تازه ایجاد شده قدرت را در اختیار داشت. این حزب که اغلب "حزب رسمی" خوانده می شود ، "بعنوان یک کارتل برای کنترل ماشینها و منافع سیاسی محلی ایجاد شده است."
هنگامی که کاردناس به عنوان نامزد PNR در 1934 نامزد شد ، کالس انتظار داشت که همچنان ادامه داشته باشد قدرت واقعی در مکزیک. کاردناس ممکن است یکی از روسای جمهور کوتاه مدت و ناتوان سالهای 1929–1934 باشد ، اما در عوض وی یک پایگاه بزرگ و بسیج از کارگران صنعتی و دهقانان ایجاد کرد و کالس را در سال 1935 مجبور به تبعید کرد. PNR و ایجاد یک حزب جدید با یک نوع سازمان کاملا متفاوت.
PRM در چهار بخش ، کارگران صنعتی ، دهقانان ، یک بخش طبقه متوسط (که عمدتا از کارگران دولت تشکیل شده است) و ارتش سازمان یافته بود. . این سازمان احیای شرکت خصوصی بود ، اساساً سازمان توسط املاک یا گروههای ذینفع. هر بخش از حزب یک سازمان موازی داشت ، به طوری که بخش کار از کنفدراسیون کارگران مکزیک (CTM) ، بخش دهقانان توسط کنفدراسیون ملی کمپسینوس (CNC) تشکیل می شد. و بخش طبقه متوسط توسط فدراسیون اتحادیه های کارگران در خدمت به دولت (FSTSE) ، ایجاد شده در سال 1938. ارتش فدرال قدیمی در انقلاب نابود شده بود و ارتش پس از انقلاب به طور فزاینده ای از مجموعه ای از سربازان قدیمی تبدیل شده بود مبارزان انقلابی برای نظامی که طبق سلسله مراتب و کنترل سنتی تر سازمان یافته باشد. ارتش در بیشتر آمریکای لاتین در دوره پس از استقلال خود را به عنوان داور قدرت قلمداد می کرد و با زور یا تهدید به زور در سیاست مداخله می کرد. در دوره پس از انقلاب ، روسای جمهور مکزیک ، از جمله کاردناس ، ژنرال های سابق ارتش انقلابی بودند. مهار قدرت ارتش توسط الوارو اوبرگون و کالس تحریک شد ، اما تهدید به شورش و تضعیف دولت همچنان ادامه داشت ، همانطور که شورش کریسترو در اواخر دهه 1920 نشان داد ، به رهبری یک ژنرال انقلابی سابق ، انریکه گوروستیتا. کاردناس با ساختن بخشی از حزب رسمی با هدف تضعیف توانایی ارتش برای سلطه بر سیاست. اگرچه برخی از منتقدان ادغام ارتش در این حزب را زیر سوال بردند ، اما كاردناس آن را راهی برای تأیید كنترل غیرنظامی می دانست. از او نقل شده است که می گوید: "ما ارتش را وارد سیاست نکردیم. این ارتش قبلاً آنجا بود. در واقع اوضاع مسلط بود و ما خوب عمل کردیم که صدای آن را به یک چهار نفر کاهش دهیم." کاردناس قبلاً کارگران و دهقانان را برای خنثی کردن "سلطه نظامیان بر سیاست" بسیج کرده بود.
این گروهها اغلب منافع مختلفی داشتند ، اما به جای ایجاد یک سیستم کثرت گرایانه که گروهها در آن رقابت می کردند ، رئیس جمهور به عنوان داور منافع. بنابراین ، تشکیل گروههای مختلف منافع با نمایندگی رسمی در حزب به آنها امکان دسترسی به شرکتهای بزرگ را از طریق دولت می دهد ، اما توانایی آنها برای اقدام مستقل را نیز محدود می کند زیرا آنها وابسته به سیستم جدید بودند.
الگوی شرکت گرایی اغلب با فاشیسم همراه است ، که ظهور آن در آلمان و ایتالیا در دهه 1930 همزمان با ریاست جمهوری کاردناس بود. کاردناس با قاطعیت با فاشیسم مخالف بود ، اما PRM را ایجاد کرد و دولت مکزیک را بر اساس خطوط استبدادی سازمان داد. این ساماندهی را می توان میراث ماندگار ریاست جمهوری کاردناس دانست. اگرچه PRM در سال 1946 به حزب انقلابی نهادی تغییر یافت ، اما ساختار اصلی حفظ شد. محاسبه کاردناس مبنی بر اینکه ارتش با پیوستن به PRM قدرت آن را تضعیف می کند اساساً صحیح بود ، زیرا به عنوان بخش جداگانه ای از حزب ناپدید شد ، اما در بخش "محبوب" جذب شد.
مصادره نفت 1938
کاردناس در مقام فرماندهی نظامی در آنجا با صنعت نفت درهواستکا معامله داشت. مسائل جاری با شرکتهای خارجی و سازمان کارگران نفت مکزیک به طور فزاینده ای متشنج می شود. در اوایل ریاست جمهوری خود ، وی اعلام کرد که توافق قبلی بین شرکت ها و دولت "با اصل اساسی ماده 27 قانون اساسی سازگار نیست". در سال 1936 ، اتحادیه 18000 عضو کارگران نفت شرکت های نفتی را مجبور به امضای اولین قرارداد مذاکره جمعی کرد. اتحادیه 26 میلیون پزو طلب کرد ، شرکت ها 12 میلیون پزو پیشنهاد دادند. با دادن نیرو بیشتر به خواسته های کارگران مکزیکی ، کاردناس اداره ملی نفت را ایجاد کرد و شورای آشتی و داوری دولت صلاحیت رسیدگی به اختلاف دستمزد را گرفت. شورا از مطالبات کارگران حمایت کرد و شرکتها از پرداخت آن خودداری کردند. برای اعمال نیرو بیشتر در موقعیت دولت ، امتیازات نفتی متعلق به پورفیراتو را لغو کرد. این حرکت در تاریخ نفت خارجی در مکزیک بی سابقه بود. مدیریت و کارگران ماهر سطح بالا همه خارجی بودند ، بنابراین شرکت ها فکر می کردند که ملی شدن اقدامی عجولانه برای مکزیک است. این شرکتها از تصمیم دولت در مورد مجبور کردن شرکتها به پرداخت دستمزد به دادگاه عالی مکزیک که در تاریخ 1 مارس 1938 علیه آنها رای صادر کرد ، تجدید نظر کردند. کاردناس آماده اقدام بود. کاردناس رفیق قدیمی خود Francisco J. Múgica را موظف به نوشتن اعلامیه در مورد خلع ید به ملت کرد. در 18 مارس 1938 ، کاردناس ذخایر نفت مکزیک را ملی کرد و تجهیزات شرکت های نفتی خارجی در مکزیک را مصادره کرد. این اعلامیه الهام گرفته از رژه شش ساعته خود به خودی در مکزیکوسیتی بود. به دنبال آن یک کمپین ملی جمع آوری پول برای جبران خسارت شرکتهای خصوصی انجام شد.
قانون ملی سازی برای جبران خسارت دارایی های مصادره شده پیش بینی شده بود ، اما اقدام کاردناس خشم جامعه تجارت بین الملل و دولت های غربی ، به ویژه انگلستان. دولت مکزیک بیشتر نگران کمبود تخصص فنی در داخل کشور برای اداره پالایشگاه ها بود. قبل از عزیمت ، شرکت های نفتی اطمینان داشتند که هیچ چیز با ارزشی را پشت سر نمی گذارند ، امیدوارند که کاردناس را مجبور به پذیرفتن شرایط خود کنند. - سطح ملی شدن تا سال 1942 ، پس از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم. ایالات متحده مشاوران فنی خود را به مکزیک فرستاد تا اطمینان حاصل شود تولید می تواند از تلاش جنگ متفقین حمایت کند.
در سال 1938 ، انگلیس روابط دیپلماتیک خود را با دولت کاردناس قطع کرد و نفت و سایر کالاهای مکزیک را تحریم کرد. یک دادگاه بین المللی حکم ملی شدن مکزیک را صادر کرد. با شروع جنگ جهانی دوم ، نفت به کالایی بسیار مورد توجه تبدیل شد. شرکتی که کاردناس تأسیس کرد ، Petróleos Mexicanos (یا Pemex) ، بعداً به عنوان الگویی برای سایر کشورها عمل می کرد که به دنبال کنترل بیشتر بر منابع نفت و گاز طبیعی خود بودند. در اوایل قرن 21 ، علیرغم تضعیف امور مالی ، درآمد این کشور همچنان مهمترین منبع درآمد کشور بود. کاردناس موسسه ملی تکنیک ملی را به منظور اطمینان از آموزش و آموزش افراد برای اداره صنعت نفت تاسیس کرد.
جنگ داخلی اسپانیا و پناهندگان در مکزیک
کاردناس از دولت جمهوری اسپانیا حمایت کرد علیه نیروهای ژنرال راست گرای فرانسیسکو فرانکو در طول جنگ داخلی اسپانیا. آلمان و ایتالیا از فرانکو پشتیبانی کردند. حمایت مکزیک از دولت جمهوری خواه "از طریق فروش اسلحه به ارتش جمهوری خواه ، تعهد خرید اسلحه از اشخاص ثالث ، حمایت از جمهوری در لیگ ملل ، تأمین غذا ، سرپناه و آموزش کودکان بی سرپرست در طول جنگ داخلی اسپانیا" بود. اگرچه تلاش های مکزیک در جنگ داخلی اسپانیا برای نجات جمهوری اسپانیا کافی نبود ، اما مکان تبعید حدود 20،000-40،000 پناهنده اسپانیایی را فراهم کرد. در میان کسانی که به مکزیک رسیدند ، روشنفکران برجسته ای بودند که اثری ماندگار در زندگی فرهنگی مکزیک برجای گذاشتند. طیف وسیعی از پناهندگان را می توان از تجزیه و تحلیل 4559 مسافر وارد شده به مکزیک در سال 1939 با کشتی سینایا ، ایپانما و مکسیک مشاهده کرد. بزرگترین گروهها تکنسینها و کارگران واجد شرایط (32٪) ، کشاورزان و دامداران (20٪) به همراه متخصصان ، تکنسینها ، کارگران ، دانشجویان و بازرگانان بازرگانان بودند که 43٪ از کل را تشکیل می دادند. Casa de España که با حمایت دولت مکزیک در اوایل دهه 1930 تأسیس شد ، سازمانی بود که پناهگاهی امن برای روشنفکران و هنرمندان وفادار اسپانیایی فراهم می کرد. با حمایت دولت کاردناس در اکتبر 1940 در سال 1940 به مlegسسه نخبه آموزش عالی مکزیک تبدیل به Colegio de México شد.
در سال 1936 ، کاردناس اجازه داد که لئون تروتسکی تبعید شده روسی در مکزیک مستقر شود ، به گفته وی برای مقابله با اتهامات استالینیست بودن کاردناس. کاردناس به اندازه ای که لئون تروتسکی و سایر سوسیالیست ها آرزو می کنند چپ نیست ، اما تروتسکی دولت خود را تنها دولت صادق در جهان توصیف کرد.
روابط با آمریکای لاتین
بیشترین مکزیک روابط مهم با کشورهای خارجی در دوره ریاست جمهوری کاردناس ایالات متحده بود ، اما کاردناس تلاش کرد تا بر تلاشهای رسمی رسمی دیپلماتیک در کوبا ، شیلی ، کلمبیا و پرو ، به ویژه در حوزه فرهنگی ، بر سایر ملت های آمریکای لاتین تأثیر بگذارد. مکزیک هنرمندان ، مهندسان و ورزشکاران را به عنوان تلاش خوب اراده کرد. هیچ کشوری در آمریکای لاتین از سیاست های بنیادی کاردناس در بخش های کشاورزی ، آموزش و پرورش ، یا ملی گرایی اقتصادی تقلید نکرد.
سایر اقدامات ریاست جمهوری
بانک توسعه ، Nacional Financiera در دوره ریاست وی تأسیس شد. اگرچه در آن دوره فعالیت چندانی نداشت ، اما در دوران معجزه مکزیکی پس از جنگ جهانی دوم ، این بانک ابزاری مهم در پروژه های صنعتی سازی دولت بود.
کاردناس با برنامه مترقی خود در ساخت جاده ها و مدارس و ارتقا education تحصیلات ، تأیید كنگره برای اختصاص بودجه دو برابر بیشتر از پیشینیان خود به آموزش و پرورش روستایی ، كاردناس به مجازات اعدام پایان داد (در مکزیك ، معمولاً به صورت یك گروه اخراج). مجازات اعدام از همان زمان در مکزیک ممنوع است. کنترل جمهوری توسط کاردناس و سلف PRI (Partido Revolucionario Institucional) Partido de la Revolución Mexicana بدون خونریزی گسترده به طور موثری نشان دهنده پایان شورش هایی بود که با انقلاب مکزیک 1910 آغاز شد. علیرغم سیاست آموزش سوسیالیستی کاردناس ، وی همچنین در طول دولت خود روابط خود را با کلیسای کاتولیک روم بهبود بخشید.
شورش Saturnino Cedillo شکست خورده ، 1938-1939
آخرین شورش نظامی در مکزیک بود از Saturnino Cedillo ، كوديلو منطقه اي و ژنرال انقلابي سابق كه پايگاه قدرت در ايالت San Luis Potosí بود. سدیلو از طرفداران Calles بود و در تشکیل Partido Nacional Revolucionario شرکت کرده بود. او یک "شخصیت پارادایمی" بود ، به عنوان یک رهبر قدرتمند در منطقه خود عمل می کرد و میان دولت فدرال و پایگاه قدرت محلی خود میانجیگری می کرد. وی به عنوان یک کارگزار قدرت با مهارت های نظامی و سیاسی نشان داده شده ، استقلال زیادی در سن لوئیس پوتوسی داشت و یک دوره را به عنوان فرماندار (32 - 1927) خدمت کرد ، اما پس از آن مدل Maximato از Calles قدرت پشت فرمانداری بود. سديلو از كاردناس در جنگ قدرت با كالس حمايت كرد. با این حال ، روابط بین سدیلو و کاردناس به ویژه با تثبیت سیستم سیاسی جدید کاردناس و تضعیف قدرت خودمختار کاسیک های محلی ، روابط اوضاع متشنج شد. مخالفت بال با کاردناس. گروه های پیرامون او شامل "پیراهن های طلا" فاشیستی بودند ، که به عنوان نیرویی قادر به بیرون راندن کاردناس دیده می شود. سدیلو در سال 1938 علیه کاردناس به شورش برخاست ، اما دولت فدرال برتری نظامی آشکاری داشت و قیام را در هم کوبید. در سال 1939 ، سدیلو ، اعضای خانواده اش و تعدادی از طرفدارانش کشته شدند ، سدیلو در حالی که مخفی شده بود توسط پیروانی خیانت کرد. او "آخرین پیراهن بزرگ نظامی انقلاب مکزیک بود که ارتش نیمه خصوصی خود را حفظ کرد" و "بنیاد سلطنتی خود را در کمپسینو" ساخت. پیروزی کاردناس بر سدیلو نشان دهنده قدرت و تحکیم دولت تازه سازمان یافته مکزیک بود ، اما همچنین یک درگیری بین دو ژنرال انقلابی سابق در حوزه سیاسی بود.
دیگر مخالفت سیاسی با کاردناس
آنجا مخالفت سازمان یافته تر و ایدئولوژیکی با کاردناس بود. گروههای سیاسی راستگرا با سیاستهای کاردناس مخالفت کردند ، از جمله اتحادیه ملی سینارشیست (UNS) ، یک جنبش مردمی ، طرفدار کاتولیک ، شبه فاشیست که در سال 1937 تأسیس شد ، با "الحاد" و جمع گرایی وی مخالفت کرد. محافظه کاران کاتولیک و طرفدار تجارت در سال 1939 حزب اقدام ملی (PAN) را تأسیس کردند که در سالهای بعد به حزب اصلی مخالف تبدیل شد و در سال 2000 به مقام ریاست جمهوری دست یافت.
انتخابات ریاست جمهوری 1940
در انتخابات 1940 ، كاردناس ، با امید به جلوگیری از یك قیام دیگر یا حتی "یك ضد انقلاب آشكار در سراسر جمهوری" توسط مخالفان سیاست های چپ وی ، نامزد انتخاب حزب دموکراتیک ملی مانوئل اویلا کاماچو ، محافظه کار میانه رو را تأیید کرد. اوبرگونیستا فرانسیسکو موگیکا می توانست وارث ایدئولوژیک کاردناس باشد و او در انقلاب ، رهبر جناح چپ که با موفقیت زبان اصلی را در قانون اساسی سال 1917 با تضمین حقوق ، نقش مهمی را ایفا کرد ، نقش مهمی داشت. زایمان موگیکا از سال 1926 که این دو در وراکروز کار می کردند کاردناس را شخصاً می شناخت. موگیکا در کابینه کاردناس به عنوان دبیر اقتصاد ملی و به عنوان دبیر وزارت ارتباطات و کارهای عمومی خدمت کرده بود. در این مواضع ، موگیکا مطمئن شد که دولت فدرال اهداف اجتماعی را دنبال می کند. موگیکا "وجدان اجتماعی کاردنیسو" در نظر گرفته شد. موگیکا پست کابینه خود را استعفا داد تا به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1940 نامزد شود.
با این حال ، سیستم سیاسی یکی از رقابت های آزاد بین نامزدها نبود ، اگرچه قوانین PRM به یک کنوانسیون آزاد برای انتخاب نامزد نیاز داشت. کاردناس این قانون نانوشته را ایجاد کرد که رئیس جمهور جانشین خود را انتخاب کرد. کاردناس مانوئل اویلا کاماچو ناشناخته سیاسی را که بسیار مرکزتر از موگیکا بود ، به عنوان کاندیدای رسمی حزب دموکراتیک انتخاب کرد. او "بیشتر از این که به عنوان یک رهبر آشتی دهنده شناخته شود" و بعدا به عنوان "سرباز ناشناخته" مورد تمسخر قرار گرفت. موگیکا کناره گیری کرد ، زیرا متوجه شد جاه طلبی های شخصی وی برآورده نمی شود و به سمت های دیگر دولت ادامه داد. کاردناس ممکن است امیدوار باشد که اویلا کاماچو برخی از سیاست های مترقی خود را نجات دهد و در مقایسه با حریف محافظه کار خود ، ژنرال خوان آندرو آلمازان ، یک نامزد سازش باشد. گفته می شود کاردناس با تضمین احترام به منافع آنها ، حمایت CTM و CNC را از اویلا کاماچو تأمین کرده است.
مبارزات انتخاباتی و انتخابات با حوادث خشونت آمیز همراه بود. در روز انتخابات ، احزاب مخالف تعداد زیادی از مراکز رای گیری را ربودند و هر یک "نتایج انتخابات" خود را صادر کردند. خود کاردناس در روز انتخابات قادر به رأی دادن نبود زیرا محل رأی گیری برای جلوگیری از رای دادن طرفداران آلمازان زود بسته شد. از آنجا که دولت روند انتخابات را کنترل می کرد ، نتایج رسمی اولیا کاماچو را برنده اعلام کرد. آلمازان با گریه و تقلب ، تهدید به قیام کرد و سعی در ایجاد دولت و کنگره موازی داشت. اویلا کاماچو نیروهای آلمازان را در هم شکسته و در دسامبر 1940 منصب خود را به دست گرفت. در مراسم تحلیف وی معاون منتخب رئیس جمهور ایالات متحده هنری آ. والاس ، که توسط ایالات متحده به عنوان "نماینده ویژه ای با درجه سفیر فوق العاده و تام الاختیار" برای مکزیک منصوب شد ، نشان می دهد که ایالات متحده قانونی بودن نتایج انتخابات را به رسمیت شناخته است. آلمازان همچنین در مراسم تحلیف آویلا کاماچو شرکت کرد.
بسیار متعجب مکزیکی ها بود که انتظار داشتند کاردناس از کالس الگوبرداری کند و همچنان در پس ریاست جمهوری قدرت باقی بماند - خصوصاً از آنجایی که به نظر نمی رسید اولیا کاماچو مهارت های رهبری عمده ای داشته باشد. در زمانی که درگیری در اروپا و آشفتگی های داخلی مشهود بود - وی سابقه مهم ترک ریاست جمهوری و اختیارات آن را به جانشین خود داد.
پس از ریاست جمهوری
پس از وی دوره ریاست جمهوری که 1 دسامبر 1940 به پایان رسید ، کاردناس به عنوان وزیر جنگ مکزیک 1942–1945 ، زمانی که مکزیک یک شرکت کننده کاملاً در جنگ جهانی دوم بود ، خدمت می کرد ، این امر باعث اطمینان ملی گرایان مکزیکی در مورد اتحاد نزدیک با ایالات متحده شد.
<گفته شده است كه كاردناس تنها رئیس جمهور مرتبط با حزب انقلابی نهادی (PRI) بود كه از دفتر برای ثروتمند كردن خود استفاده نمی كرد. وی در خانه ای متوسط در كنار دریاچه پاتسكوارو ، میكوآكان بازنشسته شد و بقیه عمر خود را با نظارت بر پروژه های آبیاری و ترویج كلینیك های پزشكی و آموزش رایگان برای فقیران كشور كار كرد. وی همچنین به صحبت درباره موضوعات سیاسی بین المللی و طرفداری از دموکراسی بیشتر و حقوق بشر در آمریکای لاتین و جاهای دیگر ادامه داد. به عنوان مثال ، وی یکی از شرکت کنندگان در دادگاه راسل برای تحقیق در مورد جنایات جنگی در ویتنام بود. اگرچه کاردناس نقشی را که کالز به عنوان قدرت پشت سر ریاست جمهوری داشت ، ایفا نکرد ، اما کاردناس بر PRI و در سیاست مکزیک تأثیر گذاشت. وی در سال 1952 با کاندیداتوری میگل آلمان والدس برای ریاست جمهوری مخالفت کرد ، با جنگ ویتنام مخالفت کرد و با سیاست ایالات متحده در قبال کوبا پس از انقلاب کوبا 1959 مخالفت کرد.کاردناس از تغییر جهت روسای جمهور مکزیک راضی نبود ، از دوره ریاست جمهوری میگوئل آلمان (1942-1952). در زمان ریاست جمهوری آدولفو لوپز ماتئوس (1958-1964) ، کاردناس از بازنشستگی خارج شد و رئیس جمهور را به سمت مواضع چپ فشار داد. با پیروزی انقلاب کوبا در ژانویه 1959 ، کاردناس در میان افراد دیگر در آمریکای لاتین که امید به انقلاب جوان را دیدند. مکزیک توسط حزبی اداره می شد که میراث انقلاب مکزیک را ادعا می کرد اما از آرمان های انقلابی دور شده بود. کاردناس در ژوئیه 1959 به کوبا رفت و با کاسترو در یک تجمع عظیم که رهبر پیشین چریک خود را به عنوان نخست وزیر کوبا اعلام کرد ، بود. کاردناس با این امید که بتواند آرمانهای انقلاب مکزیک ، با اصلاحات ارضی ، حمایت از کشاورزی و گسترش آموزش و خدمات بهداشتی به مکزیکی ها ، احیا شود ، به مکزیک بازگشت. وی همچنین مستقیماً از لوپز ماتئوس خواستار آزادی رهبران اتحادیه زندانی شد. لوپز ماتئوس با کاردناس که صریحاً و ضمنی او را سرزنش می کرد ، به طور فزاینده ای خصمانه شد. وی به کاردناس گفت: "آنها می گویند کمونیست ها در اطراف شما یک شبکه خطرناک می بافند." فشار بر لوپز ماتئوس تأثیرگذار بود و وی شروع به اجرای اصلاحات در زمین ، آموزش و پرورش و ایجاد برنامه های اجتماعی کرد که از کسانی که تحت کاردناس بودند تقلید کرد. کاردناس چالش علنی خود در برابر سیاست های PRI را کنار کشید و از جانشین تعیین شده لوپز ماتئوس در سال 1964 ، گوستاوو دیاز ارداز ، وزیر کشور خود حمایت کرد.
در سال 1968 ، كاردناس پیش بینی نمی كرد كه اقدامات سختگیرانه دیاز ارداز در آستانه بازیهای المپیك سیتی انجام شود. در آن تابستان جنبش مکزیکی 1968 ظهور کرد ، که طی تابستان و اوایل پاییز 1968 دهها هزار دانشجو و هوادار طبقه متوسط را بسیج کرد. این جنبش در 2 اکتبر 1968 با کشتار خونین Tlatelolco به پایان رسید. یکی از دوستان قدیمی کاردناس ، هبرتو کاستیلو مارتینز ، استاد مهندسی مکانیک در دانشگاه ملی ، به طور فعال در این جنبش شرکت می کرد و توسط پلیس مخفی دیاز ارداز پیگیری می شد. کاردناس جلسه ای را در محل اقامت خود در بخش پولانکو در مکزیکو سیتی با کاستیلو و برخی از رهبران دانشجویی برگزار کرد. کاردناس به طور فزاینده ای نگران تأثیر جنبش بر صلح سیاسی بود که توسط حزب ساخته شده بود. علی رغم اینکه دانشگاه ملی مرکز این جنبش است ، کاردناس فکر نمی کرد که دولت استقلال دانشگاه را نقض کرده و پردیس دانشگاه را به دست بگیرد. این اتفاق افتاد ، در حالی که تانک ها در 18 سپتامبر به داخل دانشگاه نورد کردند. کاستیلو یک فرار هولناک داشت. در ماه اکتبر ، نیروهای دولتی به سمت معترضین به میدان سه فرهنگ در Tlatelolco شلیک کردند. گفته می شود که آمالیا ، همسر کاردناس گفت: "و من معتقدم که ژنرال نیز کمی اشک ریخت."
کاردناس در 19 اکتبر 1970 در سن 75 سالگی بر اثر سرطان ریه درگذشت. وی در بنای یادبود انقلاب در مکزیکوسیتی ، مکان آخر استراحت خود با ونوستانیو کاررانزا ، پانچو ویلا و پلوتارکو الیاس کالس. پسر كاردناس ، Cuauhtémoc Cárdenas و نوه او Lázaro Cárdenas Batel از سیاستمداران برجسته مكزیكی بوده اند. در مکزیک ، از جمله لازارو کاردناس ، میچوآکان ، شهرداری لازارو کاردناس ، کوینتانا رو ، لازارو کاردناس ، جالیسکو و سایر جوامع کوچکتر. یک پروژه بزرگ سد سازی در رودخانه نازاز که به نام وی در سال 1946 افتتاح شده است. خیابانهای زیادی نیز به نام وی انتخاب شده اند ، از جمله
در سال 1955 ، جایزه صلح استالین به لازارو کاردناس اهدا شد که بعداً به عنوان لنین به عنوان بخشی از استالین زدایی.
میراث
سوسیالیست ها به رئیس جمهور کاردناس و دولت او به دلیل گسترش توزیع زمین به دهقانان ، ایجاد برنامه های رفاهی جدید برای فقرا و ملی کردن صنایع راه آهن و نفت ، از جمله شرکت نفتی که کاردناس تاسیس کرد ، Petróleos Mexicanos. در اواخر دوره ریاست جمهوری او ، صاحبان زمین ناراضی و سرمایه داران خارجی شروع به به چالش کشیدن برنامه ها و قدرت او کردند. انتخاب وی به عنوان همکار نزدیک وی مانوئل آویلا کاماچو به جای کاندیدایی با سابقه برجسته به عنوان رهبر انقلابی ، برای بسیاری ناخوشایند بود و موجب شورش احتمالی نظامی شد.
حزبی که کاردناس تأسیس کرد ، Partido de la Revolución Mexicana (PRM) ، ساختار اصلی نمایندگی بخشی از گروه های مهم را ایجاد کرد ، ساختاری که توسط جانشین آن در سال 1946 ، PRI حفظ شد. PRI قدرت خود را تا سال 2000 ادامه داد. برخی از این موارد را کلاهبرداری و زورگویی در انتخابات می دانند. این میراث باعث شد پسرش ، Cuauhtémoc Cárdenas ، حزب انقلاب دموکراتیک (PRD) را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 1988 تشکیل دهد. از آن سال ، PRD به یکی از سه حزب مهم در مکزیک تبدیل شده است ، و از حمایت طبقه کارگر برخوردار شده است که قبلاً از PRI برخوردار بوده است.
در "عهد سیاسی" وی ، نوشته شده در سال قبل از مرگ وی پس از مرگ منتشر شد ، وی اذعان كرد كه رژیم وی نتوانسته است تغییراتی در توزیع قدرت سیاسی و فساد ایجاد كند كه مبنای ریاست جمهوری و انقلاب او بود. وی ابراز ناراحتی از این واقعیت کرد که برخی افراد و گروهها خود را به ضرر اکثریت عمدتا فقیر ثروتمند می کنند. در یک مداحی درباره کاردناس گفته شد که "او بزرگترین شخصیت تولید شده توسط انقلاب بود ... انقلابی معتبر که آرزو داشت به عظمت کشورش ، نه بزرگنمایی شخصی."
رامون مگسیسی ، رئیس جمهور فیلیپین الگوی دولت مردم مدار خود را بر اساس اصولی که وی در زندگی نامه کاردناس نوشته ویلیام کامرون تاونسند پیدا کرده است.