تارسوس ترکیه
تارسوس ، مرسین
تارسوس / ˈtɑːrsəs / (هیتی: تارسا ؛ یونانی: Ταρσός Tarsós ؛ ارمنی: Տարσον تارسون ؛ به عربی: طَرَسُوس Ṭarsūs ) شهری تاریخی در جنوب مرکزی ترکیه و در 20 کیلومتری زمین از مدیترانه است. بخشی از کلانشهر آدانا-مرسین است ، چهارمین کلانشهر بزرگ ترکیه با 3 میلیون نفر جمعیت. تارسوس یک منطقه اداری در بخش شرقی استان مرسین تشکیل می دهد و در هسته اصلی منطقه چوکورووا واقع شده است.
با وجود سابقه بیش از 6000 سال ، تارسوس مدتهاست که یک ایستگاه مهم برای تجار و یک مرکز اصلی است. نقطه بسیاری از تمدن ها در زمان امپراتوری روم ، تارسوس مرکز استان کیلیکیا بود. این صحنه اولین ملاقات مارک آنتونی و کلئوپاترا و محل تولد پولس رسول بود.
مطالب
- 1 جغرافیا
- 2 ریشه شناسی
- 3 تاریخچه
- 3.1 باستان
- 3.1.1 بنیاد و پیش از تاریخ
- 3.1.2 اوایل باستان ، یونان و ایران
- 3.1.3 دوره رومی
- 3.2 مسیحیت و دوران بیزانس
- 3.2.1 اسقف عالی
- 3.2.2 اسقف های مسکونی
- 3.3 قرون وسطی
- 3.4 دوره عثمانی و مدرن
- 3.1 باستان
- 4 آشپزی
- 5 اقتصادی
- 6 ورزش
- 7 دیدنی اصلی
- 8 نفر از اهالی برجسته
- 9 گالری <لی > 10 همچنین مراجعه کنید
- 11 منابع
- 12 پیوندهای خارجی
- 3.1 باستان
- 3.1.1 بنیاد و ماقبل تاریخ
- 3.1.2 اوایل دوران باستان ، یونان و ایران
- 3.1.3 دوره رومی
- 3.2 مسیحیت و دوران بیزانس
- 3.2.1 اسقف نشین
- 3.2.2 اسقف های مسکونی
- 3.3 قرون وسطی
- 3.4 دوره عثمانی و مدرن
- 3.1.1 بنیاد و پیش از تاریخ
- 3.1.2 اوایل دوران باستان ، یونان و ایران
- 3.1.3 دوره رومی
- 3.2.1 اسقف اعظم
- 3.2.2 اسقف های مسکونی
جغرافیا
تارسوس واقع در دهانه رودخانه بردان (سیدنوس در دوران باستان) که به دریای مدیترانه می ریزد ، نقطه اتصال زمینی و دریایی است که دشت کیلیکیان (امروزه Çukurova نامیده می شود) ، آناتولی مرکزی و دریای مدیترانه. آب و هوا به طور معمول منطقه مدیترانه است ، تابستانهای بسیار گرم و زمستانهای سرد و مرطوبی دارد.
تارسوس سابقه تجارت طولانی دارد و امروزه همچنان یک مرکز تجاری است و تجارت محصولات حاصلخیز Çukurova را انجام می دهد جلگه؛ همچنین تارسوس یک مرکز صنعتی پالایش و فرآوری پر رونق است که مقداری برای صادرات تولید می کند. صنایع شامل ماشین آلات کشاورزی ، قطعات یدکی ، منسوجات ، فرآوری میوه ، آجر سازی و سرامیک است.
کشاورزی منبع مهم درآمد است: نیمی از زمین در این منطقه زمین های کشاورزی است (1050 کیلومتر مربع) و بیشتر باقی مانده جنگل و باغ است. زمین های کشاورزی بیشتر با تجهیزات به روز آبیاری ، بارور و مدیریت می شوند.
تارسوس همچنین یکی از مشهورترین و مهمترین دبیرستان های ترکیه را دارد که کالج آمریکایی تارسوس است که به عنوان TAC نیز شناخته می شود. .
ریشه شناسی
نام باستانی تارسوس است که از تارسا گرفته شده است ، نام اصلی که توسط هیتی ها که از قدیمی ترین مهاجران بودند به این شهر داده شد. در دوره تاریخی منطقه. این احتمالاً از خدای طوفان تارونز گرفته شده است. تارسوس اولین بار در سوابق تاریخی در متون اکدی عصر نئورآشوری با عنوان
سودا می نویسد که طبق افسانه ها این شهر پس از جنگ با ایسوریان و کلیکیان توسط پرسیوس تاسیس شد. یک سخنور به او گفت که در مکانی پیدا کند که در آن پس از پیروزی ، تخت (ταρσός) پای او هنگامی که از اسب خود پیاده می شود ، زمین را لمس می کند.
تاریخ
باستان
با کاوش در تپه گوزلوکوله مشخص می شود که توسعه ماقبل تاریخ تارسوس به دوره نوسنگی می رسد و از دوران کالکولیتیک و اوایل مفرغ شکستنی ادامه دارد.
این شهرک در محل عبور از چندین مسیر تجاری مهم واقع شده بود ، آناتولی را به سوریه و فراتر از آن متصل می کرد. از آنجا که ویرانه ها توسط شهر مدرن پوشانده شده اند ، باستان شناسی به سختی شهر باستانی را لمس کرده است. واقع در یک بندر مهم در یک شبکه تجارت دریایی بازرگان که از هزاره سوم و قبل از آن مدیترانه شرقی و فراتر از آن را دربرگرفته است ، از همان زمان های اولیه این شهر یک گرداب مهم از تبادل فرهنگی بود با آثاری از نفوذ آن از شواهد یونانی پیش از هومری به جلو . در دوران هلنیستی این مرکز مبادله ای بین سنتهای نئو-افلاطونی ، گنوسی و رمز و راز بود. این شهر ممکن است ریشه آناتولی یا سامی داشته باشد. این اولین بار به عنوان Tarsisi در سوابق جدید آشوریان در مورد لشکرکشی های Esarhaddon و همچنین چندین بار در سوابق Shalmaneser I و Senacherib ذکر شده است ، این شهر اخیراً شهر را بازسازی می کند. یک افسانه یونانی آن را با خاطره پادشاه آشور سارداناپالوس (آشورانیپال) که هنوز در Dunuk-Tach نگهداری می شود ، بنام "مقبره سارداناپالوس" ، بنای یادبودی با منشا ناشناخته ، پیوند می دهد.
استفانوس از بیزانس به نقل از Athenodorus از تارسوس در مورد افسانه دیگری:
آنچیال ، دختر یاپتوس ، آنچیال (شهری در نزدیکی تارسوس) را بنیان نهاد: پسرش سیدنوس بود ، که نام خود را به رودخانه در تارسوس داد: پسر سیدنوس پارتنیوس بود ، از این شهر پارتنیا نامیده می شد: بعداً این نام به تارسوس تغییر یافت.
بیشتر این افسانه بنیانگذاری تارسوس ، در دوران رومی ظاهر شد و هیچ یک قابل اعتماد نیست. جغرافیدان استرابون اظهار داشت که تارسوس توسط افرادی از آرگوس تأسیس شد که در این ساحل اکتشاف می کردند. در افسانه دیگری آمده است که بلروفون از اسب بالدار پگاسوس افتاد و در اینجا فرود آمد و به پایش آسیب زد و بدین ترتیب این شهر tar-sos نامگذاری شد ( کف پا ). از دیگر نامزدهای بنیانگذاری افسانه ای این شهر می توان به قهرمان پرزئوس و تریپتولوموس ، پسر ایزدبانوی زمین دیمتر اشاره کرد ، بدون شک زیرا حومه اطراف تارسوس زمین کشاورزی بسیار خوبی است. بعداً سکه تارسوس به دلیل داستان دیگری که قهرمان در اینجا توسط خدای محلی ساندون زندانی شد ، تصویر هرکول را به همراه داشت. تارسوس به عنوان شناسایی احتمالی ترشیش کتاب مقدس پیشنهاد شده است ، جایی که یونس نبی می خواست فرار کند ، اما تارتسوس در اسپانیا احتمال بیشتری برای این امر دارد. (به ادامه مطلب مراجعه کنید)
در زمان های تاریخی ، این شهر ابتدا توسط هیتی ها اداره می شد و پس از آن آشور و سپس امپراتوری پارس اداره می شدند. تارسوس به عنوان شهر اصلی کیلیکیا ، از 400 سال قبل از میلاد مسیح به بعد محل ساتراپی فارسی بود. در حقیقت ، گزنفون ثبت می کند که در سال 401 قبل از میلاد ، هنگامی که کوروش جوان به سمت بابل لشکر کشید ، این شهر توسط پادشاه سینسیس به نام پادشاه ایرانی اداره می شد.
در این دوره خدای حامی شهر ساندون بود ، که یک اثر بزرگ تاریخی حداقل در قرن 3 میلادی در تارسوس وجود داشته است. سکه ها ساندون را نشان می داد که بر روی شیر بالدار و شاخ ایستاده است و اکنون احتمال می رود که شیر مقدس مارک بر روی ستون در میدان سن مارکو در ونیز در اصل یک شیر شکسته بالدار از چنین بنای تاریخی در تارسوس باشد.
اسکندر بزرگ در سال 333 قبل از میلاد با ارتش خود عبور کرد و تقریباً پس از حمام در سیدنوس در اینجا مرگ خود را ملاقات کرد. در این زمان تارسوس عمدتاً تحت تأثیر زبان و فرهنگ یونانی قرار داشت و به عنوان بخشی از امپراتوری سلوکیان هرچه بیشتر هلنیزه می شد. استرابون با فیلسوفان ، شاعران و زبان شناسان سطح فرهنگی تارسوس را در این دوره ستایش می کند. مدارس تارسوس با مدارس آتن و اسکندریه رقابت می کرد. 2 Maccabees (4:30) شورش خود را در حدود 171 پیش از میلاد علیه آنتیوخوس چهارم Epiphanes ، که شهر را به آنتیوکیا در Cydnus تغییر نام داده بود ، ثبت می کند. این نام به دلیل سردرگمی شهرهای زیادی به نام انطاکیه دوام نیاورد. در این زمان كتابخانه تارس 200000 كتاب از جمله مجموعه عظیمی از آثار علمی را در خود جای داده بود.
در 67 سال قبل از میلاد ، پومپی پس از درهم كوبیدن دزدان دریایی كلیكی ، تارسوس را به روم تحمیل كرد و به پایتخت روم تبدیل شد. استان کیلیکیا. برای چاپلوسی جولیوس سزار ، مدتی نام جولیوپولیس را گرفت. همچنین در اینجا بود که کلئوپاترا و مارک آنتونی با یکدیگر ملاقات کردند و صحنه جشنهای جشنی بود که آنها در هنگام ساخت ناوگان خود (41 قبل از میلاد) برگزار کردند. در نمایشنامه 1606 ویلیام شکسپیر آنتونی و کلئوپاترا (قانون 5 ، صحنه 2) ، بعد از مرگ آنتونی ، کلئوپاترا می گوید که برای دیدار با آنتونی به سیدنوس می رود ، یعنی برای دیدار با او در زندگی پس از مرگ خودکشی می کند ؛ " برو / بهترین لباسهای من: من دوباره برای سیدنوس هستم ، / برای دیدار با مارك آنتونی "
در دوره روم ، این شهر همچنین یک مرکز فکری مهم بود ، آکادمی خود یکی از شاگردان برجسته آن ، Athenodorus Cananites ، فیلسوف ، مربی اولین امپراطور روم ، آگوستوس بود ، واقعیتی که حمایت مداوم شاهنشاهی را برای شهر تضمین می کند.
وقتی استان کیلیکیا تقسیم شد ، تارسوس به عنوان کلانشهر مدنی و مذهبی Cilicia Prima باقی ماند و شهری بزرگ با کاخ ها ، بازارها ، جاده ها و پل ها ، حمام ها ، چشمه ها و کارخانه های آب ، یک سالن ورزشی در کرانه های Cydnus بود ، و یک استادیوم تارسوس بعداً توسط آدانا در نزدیكی گرفت ، اما به عنوان بندر و كارخانه کشتی مهم باقی ماند. چندین امپراطور روم در اینجا مورد آزار و اذیت قرار گرفتند: مارکوس کلادیوس تاکیتوس ، ماکسیمینوس دوم و جولیان مرتد ، که قصد داشتند در صورت بازگشت از لشکر کشی پارسیان ، پایتخت خود را از آنتیوک به اینجا منتقل کنند.
مسیحیت و دوران بیزانس
تارسوس شهری بود که طبق اعمال رسولان ، "شاول تارسوس" در آنجا متولد شد ، اما در اورشلیم "بزرگ شد". پولس یک شهروند رومی بود (اعمال 21:39 ؛ اعمال 22: 25-29) "از تارسوس در کیلیکیا ، شهروند هیچ شهر عادی". شاول پس از مواجهه با مسیح ، پولس رسول شد (اعمال 9: 11 ؛ 21:39 ؛ 22: 3) ، و پس از تغییر دین خود به اینجا بازگشت (اعمال 9: 30). پس از حدود هشت سال ، بارناباس او را از تارسوس برای کمک به کار در انطاکیه سوریه بازیابی کرد (اعمال 11:25).
در حال حاضر احتمالاً یک جامعه مسیحی وجود داشت ، اگرچه اولین اسقف ثبت شده ، هلنوس ، فقط از قرن 3 قدمت دارد. به دلیل اهمیت تارس ، بسیاری از شهدا در آنجا به قتل رسیدند ، از جمله مقدس پلاژیا از تارسوس ، مقدس بونیفاسه از تارسوس ، مقدس مارینوس از تارسوس ، سنت دیومدس ، سنت کویریکوس و سنت ژولیتا.
شهر با این حال ، تا زمان جولیان مرتد (حدود 361–363) ، که گفته می شود قصد دارد آن را پایتخت خود کند ، تا حد زیادی بت پرست باقی مانده است. پس از مرگ وی در جریان مبارزات خود علیه ایران ساسانی ، وی را در کنار دیوارهای شهر ، مقابل مقبره قبلی تترارخ ماکسیمینوس دایا دفن کردند. امپراتور ژوستینین اول (در حدود 527–565) کارهای عمومی را در این شهر آغاز کرد و مسیر رودخانه سیدنوس را تغییر داد و پل را بازسازی کرد. در اواخر سلطنت او ، این شهر از شورش های جناح آبی هیپودروم رنج می برد.
یک غار در تارسوس یکی از مکانهایی است که گفته می شود محل افسانه هفت خواب است ، رایج به مسیحیت و اسلام.
اولین اسقف ثبت شده تارسوس ، هلنوس ، در ارتباط با اختلاف در مورد پاول ساموساتا ، چندین بار به انطاکیه رفت. لو کوئین از بیست و دو نفر از اسقف های خود نام می برد ، که تعداد زیادی از آنها افسانه ای هستند. از قرن 6 ، کلانشهرهای تارسوس دارای هفت اسقف اعصاب بود (chos d'Orient ، X ، 145).
اسقف اعظم یونان ، که مجدداً در قرن دهم ذکر شد (Échos d'Orient ، X ، 98) ، تا به امروز وجود داشته است ، به عنوان بخشی از پدرسالار ارتدکس یونان در انطاکیه. سنت نرسس لامبرون برجسته ترین نماینده آن در قرن 12 بود.
تارسوس در لیست تیتراژهای کلیسای کاتولیک به عنوان یک کلانشهر هر دو کلیسای کاتولیک لاتین ، مارونیت و ملکیت موجود است.
- لوپوس ، حاضر در شورای آنسیرا در سال 314 ؛
- تئودوروس ، در شورای نیقیه در سال 325 ؛
- هلادیوس ، در افسس محکوم شد ، و در سال 433 به پاپ متوسل شد ؛
- دیودوروس ، معلم تئودور ماپسوستی و در نتیجه یکی از پدران نسطوریان.
- نیکلاس تارسوس ، که حدود 525 تبعید شد .
- کینون ، اسقف Tarsus fl 560. پیرو بدعت آتاناسیوس ، نوه امپراطور تئودورا
- Abaibuus fl.847
- جان فل. 979 (اسقف یعقوبی)
- آتاناسیوس اول. 936 (اسقف یعقوبی)
- آتاناسیوس fl.1141 (اسقف یعقوبی)
- آتاناسیوس دوم fl.1264 (اسقف یعقوبی)
قرون وسطی
به دنبال فتح شام توسط مسلمانان در دهه 630 ، این شهر ابتدا با نیروهای خلافت راشدین تماس گرفت. زمان اولین تصرف این شهر توسط اعراب مشخص نیست ، اما روشن است که این شهر و منطقه وسیعتر کیلیکیا ، تا اوایل قرن 8 برای چندین دهه بین بیزانس و خلافت جدید همچنان مورد اختلاف بود. طبق منابع مسلمان ، هراكلیوس امپراتور بیزانس (در حدود 610–641) در خلال عقب نشینی خود ، عمداً مردم را عقب كشیده و منطقه را بین انطاكیه و تارس ویران كرد و سرزمین هیچ كسی را بین دو امپراتوری خالی ساخت.
فقط اوایل دوره عباسی بود که تارسوس ، که در آن زمان ویرانه بود ، بار دیگر اشغال و دوباره مورد استفاده قرار گرفت ، این بار به عنوان یک نقطه قوت پیشرفته در منطقه مستحکم al -Awʿim ، از تارسوس در شمال شرقی تا مالاتیا و به عنوان مرکز اجتماعات لشکرکشی ها علیه امپراتوری بیزانس امتداد دارد. اولین تلاش توسط الحسن بن قحطبه الطائی در 9/778 انجام شد ، اما ظاهراً بی نتیجه ماند و تا سال 787/8 توسط ابو سلیم فرج به دستور خلیفه هارون آل این شهر به طور کامل بازسازی نشد. -رشید (r. 786–809). به 3000 خراسانی و 2000 سوری (هر یک هزار نفر از انطاکیه و الماسیسا) در شهر قلعه جدید خانه و زمین داده شد. ظاهراً اندکی پس از آن ، در بعضی از اوایل قرن ، تارسوس توسط بیزانس بهبود یافت. این شهر احتمالاً در طول جنگ داخلی عباسیان چهارمین فیتنا در دستان بیزانس باقی مانده بود ، اما تا سال 830 ، هنگامی که خلیفه آل مأمون (833-833) شروع به جنگ های تهاجمی علیه بیزانس کرد ، از شهر به عنوان یک پایگاه.
از این پس و تا زمان تسخیر مجدد روم شرقی در قرن دهم ، تارسوس یکی از مراکز اصلی جنگ مقدس ( جهاد ) علیه بیزانس بود که شامل حملات سالانه بود ( ṣawāʿif ) هنگامی که برفهای کوه ذوب شده و امکان عبور وجود دارد ، از طریق دروازه های کیلیکیان به سرزمین های بیزانس وارد شوید. اینها توسط پادگان های محلی نصب شده و با مالیات نه تنها در منطقه مرزی al-ʿAwāṣim بلکه با یارانه های سخاوتمندانه دولت خلیفه و تعداد زیادی از رزمندگان داوطلب ایمان نگهداری می شدند ( مجاهدون یا غازی ها)). تارسوس تا زمان 9/878 تحت کنترل مستقیم عباسیان باقی ماند ، زمانی که منطقه مرزی کیلیکیان و گسترده تر آن به حاکم خودمختار مصر احمد بن تولون اعطا شد. یازامان الخادم ، فرماندار محلی ، از 882 به بعد شهر را به بیعت مستقیم با بغداد بازگرداند ، اما در سال 890 مجبور شد بار دیگر تولونیدها را به رسمیت بشناسد. تصرف منطقه ای مرزی توسط تولونید تا زمان مرگ خماراوه ، وارث ابن تولون در سال 896 ، پس از که خلیفه معتمد (r. 892–902) دوباره کنترل مستقیم را تأیید کرد. این منطقه برای چهار دهه آینده تحت حکومت عباسیان باقی ماند. پس از مدت کوتاهی که منطقه مرزی تحت کنترل اخشید بود ، در سال 946/7 ، تارسوس فرمانروایی امیر حمدانی سیف الدوله حلب را که به استاد جدید شمال سوریه و مرزهای بیزانس تبدیل شده بود ، شناخت. وی در مواجهه با بیزانس در حال احیاگری برای مدتی توانست روند آب و هوایی را متوقف کند ، اما در سال 965 ، امپراتور بیزانس نیکیفوروس دوم پوکاس (ق. 963–969) شهر را تصرف کرد و به این ترتیب حکومت مسلمانان در آنجا پایان یافت. در طول این دوره ، فرمانداران تارسوس همچنین یک ضرابخانه فعال در شهر کار می کردند.
شرایط تسلیم شهر اجازه می داد هر مسلمان که مایل است با هر چه از دارایی خود حمل کند آنجا را ترک کند. به گفته المقدسی ، بسیاری از کسانی که رفتند سرانجام در بانیاس مستقر شدند. اکثر کسانی که در آن جا مانده بودند مسیحی شدند و مسجد جامع محلی یا خراب شد یا به اصطبل تبدیل شد. این شهر تا سال 1085 تحت حکومت بیزانس باقی ماند. پس از آن بین صلیبیان لاتین ، بیزانس (1137–1172) ، ترکهای سلجوقی و ارمنیان پادشاهی ارمنی کیلیکیا (پادشاهی ارمنستان کوچک) اختلاف نظر یافت. این شهر به مدت 118 سال ، بین سالهای 1080 و 1198 ، پایتخت ارامنه كلیكیای ارمنی بود. این آخرین بار به طور قطعی تا سال 1359 ، كه توسط رمضانیان به همراه مملوكان تسخیر شد ، استاد شدند. سرانجام ، این منطقه توسط سلیم اول در سال 1516 تحت کنترل امپراتوری عثمانی قرار گرفت.
در قرون وسطی تارسوس در سراسر خاورمیانه مشهور بود. تعدادی از نویسندگان عرب آن را به عنوان شهری زیبا و خوب دفاع کردند که دیواره های آن در دو لایه با پنج دروازه و کارهای خاکی در خارج قرار دارد ، و توسط زمین های کشاورزی غنی احاطه شده است ، و توسط رودخانه و دریاچه سیراب می شود. مسافر Evliya Çelebi تا سال 1671 "شهری در دشت ، ساعتی از دریا ، احاطه شده توسط دیوارهای محکم به ارتفاع دو طبقه ، از هر طرف خالدار ، با سه محله مجزا در داخل دیوارها" را ثبت می کند.
دوره عثمانی و مدرن
تحت حکومت عثمانی ، در ابتدا بخشی از ایالت حلب را تشکیل می داد. پس از فتح قبرس توسط عثمانی در سال 1571 ، این مرکز مقر sanjak (زیر استان) در Eyalet قبرس شد ، قبل از اینکه در سال 1608 به sanjak آدانا به عنوان kaza (منطقه).
با وجود دفاع عالی ، تارسوس در سال 1832 توسط مملوكان ابراهیم پاشا مصری ، فرزند محمد علی ، از عثمانی اسیر شد و به مدت 8 سال در دست مصریان ماند ، كه در دشت اطراف آن پنبه كشی كردند . پس از بازگشت عثمانی ها ، این پنبه رشد قابل توجهی در اقتصاد منطقه ایجاد کرد ، به دلیل افزایش تقاضای جهانی برای محصول در طی کمبودهای ناشی از جنگ داخلی ایالات متحده. جاده جدیدی به بندر مرسین احداث شد و شهر تارسوس رشد و شکوفایی یافت. هنوز هم امروزه بسیاری از خانه های بزرگ شهر یادآور ثروت تولید شده در این دوره هستند. با این حال ، پس از 3000 سال بندر بودن ، در اواخر قرن نوزدهم غفلت باعث شد كه تارسوس دیگر به دریا دسترسی نداشته باشد و دلتا به باتلاق تبدیل شود. در این مرحله تارسوس یک شهر معمولی عثمانی بود که دارای جوامع ترک مسلمان ، یونانی مسیحی و ارمنی بود. در تاسیس جمهوری ترکیه در دهه 1920 باتلاق تخلیه شد و رودخانه بردان سد شد تا اولین نیروگاه برق آبی ترکیه را بسازد. آبیاری ، جاده سازی و راه آهن با ایجاد کارخانه های جدید ، به ویژه تولید منسوجات ، اقتصاد تارسوس را زنده کرد.
آشپزی
غذاهای محلی شامل: مرغ سوخاری ؛ حمص؛ شالگام (شلغم ترشی) تانتونی (ساندویچ گوشت کبابی) ؛ پیتزاهای ریز (لاهماکون) به نام "fındık lahmacun" و cezerye (شیرینی ساخته شده از هویج).
اقتصاد
از سال 1920 ، تارسوس پنبه تولید می کرد و دارای دو کارخانه چرخش پنبه با بیش از 26000 اسپیند بود.
ورزش
تارسوس دارای دو استادیوم فوتبال ، استادیوم تارسوس سیتی و استادیوم بورهانتین کوکاماز و یک عرصه ، تارسوس آرنا است. باشگاه فوتبال محلی تارسوس ایدمان یوردو است.
دیدنی های اصلی
تارسوس مکان های باستانی متعددی است که بسیاری از آنها به مرمت و تحقیق نیاز دارند. مسافران طی سالهای متمادی به خوبی این موارد را توصیف کرده اند. به عنوان مثال مجله Blackwood's (ادینبورگ) در 1890 ، و HV Morton در گام های سنت پل در 1936.
بهترین شناخته شده عبارتند از:
- دروازه کلئوپاترا - در غرب شهر ، تنها دروازه باستانی شهر که هنوز در آن ایستاده است ، جایی که آنتونی و کلئوپاترا در سال 41 قبل از میلاد وارد شهر شدند ، اگرچه "مرمت" این ساختار شامل پوشاندن قسمت زیادی از آن با سنگ جدید براق است ( قبل از انجام کار تصویر دروازه را ببینید).
- پل رومی یوستینیان بر روی رودخانه بردان. در شرایط خوبی باقی مانده است.
- موزه تارسوس ، حاوی بسیاری از سکه های باستانی و یک بازوی مومیایی شده قطع شده است.
- جاده رومی در شمال تارسوس
- جاده باستانی یکی دیگر از جاده های رومی در تارسوس.
- Kızlar Kalesi ، ویرانه ای از قلعه قرون وسطایی.
مکان های مذهبی و زیارتی شامل:
- The St. کلیسای پل و چاه (اکنون موزه است ، اما گاهی اوقات خدمات مسیحی در آنجا انجام می شود).
- گفته می شود این مسجد محل دفن حضرت دانیال است.
- باستان داستان پگاسوس ، اسب بالدار ، نیز مربوط به تارسوس است. به دلیل خدمات وفادار پگاسوس به زئوس ، پگاسوس با صورت فلکی مفتخر شد. در آخرین روز از زندگی خود ، زئوس او را به صورت فلکی تبدیل کرد ، سپس یک پر واحد بر روی زمین در نزدیکی شهر تارسوس افتاد.
از دوران ترک عبارتند از:
- مسجد جامع تارسوس ، کرککاشیک بدستن و مسجد بلال هابشی
- حمامهای قدیمی ؛ گفته می شود که لکه های قهوه ای تیره بر روی دیوارهای مرمر سفید لکه های خون شاه مران ، پادشاه افسانه ای مار است که در کمین حمام کشته شد. (نگاه کنید به شامران همام)
- کالج آمریکایی تارسوس؛ در دوره عثمانی تاسیس شد و امروز نیز فعال است.
- "نصرت (نصرت)" مین باری که برای دفاع از تنگه ها قبل از نبرد گالیپولی در ترسوس احیا می شد ؛ این بخشی از یک پارک یادبود برای کسانی است که در جنگ از دست داده اند.
مکان های زیبایی طبیعی عبارتند از:
- آبشار تارسوس ؛ از زمان ساخت سد بردان ، آب رودخانه تارسوس برای آبیاری در کانال ها توزیع شده است ، با این نتیجه که اکنون می توان این آبشار را فقط در فصول بارندگی بسیار شدید مشاهده کرد.
- جنگل Karabucak ، یک منطقه پیک نیک محبوب در چند کیلومتری جنوب مرکز شهر
ساکنان قابل توجه
- مارک آنتونی
- سیسرو ، معاون رئیس جمهور رومی کیلیکیا ( 51-50 قبل از میلاد)
- کلئوپاترا
- پولس رسول (شاول تارسوس) ، رسول مسیحی ، مبلغ ، شهید و مقدس ، در اینجا متولد شد و بعداً برای مدتی کوتاه بازگشت زندگی.
- آنتی پاتر ، فیلسوف رواقی
- خلیفه آل مأمون در نزدیکی تارسوس درگذشت کالج آمریکایی
- روزنامه نگار Oral Çalışlar در تارسوس متولد شد.
- کریسیپوس ، فیلسوف رواقی
- هاگن تارس ، سخنور و فیلسوف از تارسوس ، سخنور
- زنو از تارس ، فیلسوف
- لوکمان پزشک
- مقدسین سیریکوس و ژولیتا
- سنت نرسس لامبرون ، اسقف اعظم تارسوس در پادشاهی ارمنی کیلیکیا
- سنت تئودور تارسوس ، اسقف اعظم کانتربری. یکی از تعدادی از شهرهایی که ادعا می شود محل دفن بلال بن رباح ، اولین م firstذن یا اذان کننده در اسلام است.
گالری
Casemate از ابراهیم پاشا
جاده رومی
آبشار بردان
کالج آمریکایی تارسوس ، ساختمان استیکلر
مجسمه شاهمران (اسطوره شناسی)
خرابه های ماکام-دانیال مسجد
مسجد قدیمی از کلیسا تبدیل شده
بازار Kırkkaşık
Casemate از ابراهیم پاشا
جاده رومی
آبشار بردان
کالج آمریکایی تارسوس ، ساختمان استیکلر
مجسمه شاهمران (اساطیر) / p>
خرابه های مسجد Makam-ı Danyal
مسجد قدیمی از کلیسا تبدیل شده
بازار Kırkkaşık