وارن ایالات متحده
وارن جی هاردینگ
وارن گامالیل هاردینگ (2 نوامبر 1865 - 2 آگوست 1923) بیست و نهمین رئیس جمهور ایالات متحده از 1921 تا زمان مرگ در 1923 بود وی از اعضای حزب جمهوری خواه بود و یکی از محبوب ترین روسای جمهور آمریکا تا آن زمان بود. پس از مرگ وی ، رسوایی های زیادی از جمله گنبد قوری ، همانند رابطه خارج از ازدواج وی با نان بریتون ، بر سر زبان ها افتاد. هاردینگ تمام زندگی خود را در روستاهای اوهایو زندگی می کرد ، مگر در مواردی که خدمات سیاسی او را به جای دیگری منتقل می کرد. او در جوانی ستاره ماریون را خریداری کرد و آن را در یک روزنامه موفق ساخت. وی از سال 1900 تا 1904 در سنای ایالتی اوهایو خدمت کرد و سپس به مدت دو سال به عنوان ستوان فرماندار مشغول به کار شد. وی در سال 1910 برای فرمانداری شکست خورد ، اما در سال 1914 به عضویت سنای ایالات متحده انتخاب شد. وی در سال 1920 برای کاندیداتوری جمهوری خواهان کاندیدا شد و تا بعد از شروع کنوانسیون یک شوت از راه دور محسوب می شد. نامزدهای اصلی نتوانستند اکثریت لازم را کسب کنند و کنوانسیون به بن بست رسید. حمایت هاردینگ به تدریج افزایش یافت تا جایی که وی در دهمین رأی گیری نامزد شد. او یک لشکرکشی ایوان جلویی را انجام داد ، در بیشتر موارد در ماریون باقی ماند و اجازه داد مردم به نزد او بیایند و با موضوع بازگشت به حالت عادی دوره قبل از جنگ جهانی اول دوید. وی با پیروزی گسترده ای بر دموکرات جیمز ام کاکس و اوژین دبس نامزد حزب سوسیالیست که در آن زمان زندانی بود ، پیروز شد و اولین سناتور مستقر شد که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
هاردینگ تعدادی از چهره های مشهور را به کابینه خود منصوب کرد ، از جمله اندرو ملون در خزانه داری ، هربرت هوور در وزارت بازرگانی و چارلز ایوانز هیوز در وزارت امور خارجه. یک موفقیت بزرگ در سیاست خارجی با کنفرانس دریایی واشنگتن در سالهای 1921–1922 بدست آمد که در آن قدرتهای بزرگ نیروی دریایی جهان بر سر برنامه محدودیت های دریایی که یک دهه به طول انجامید توافق کردند. هاردینگ زندانیان سیاسی را که به جرم مخالفت با جنگ جهانی اول دستگیر شده بودند ، آزاد کرد ، اعضای کابینه وی آلبرت بی فال (وزیر کشور) و هری داگورتی (دادستان کل) بعداً به جرم فساد اداری محاکمه شدند. فال محکوم شد هرچند داگرتی محکوم نبود. این رسوایی ها و رسوایی های دیگر به شدت به اعتبار پس از مرگ هاردینگ لطمه زدند. او به طور کلی به عنوان یکی از بدترین روسای جمهور شناخته می شود. هاردینگ هنگام سفر در غرب در سانفرانسیسکو بر اثر حمله قلبی درگذشت و معاون رئیس جمهور کالوین کولیج جانشین وی شد.
مطالب
- 1 اوایل زندگی و حرفه li> 1.1 دوران کودکی و تحصیلات
- 1.2 ویرایشگر
- 1.3 شروع در سیاست
- 2.1 سناتور ایالتی
- 2.2 رهبر ایالتی اوهایو
- 2.3 سناتور ایالات متحده
- 2.3.1 انتخابات سال 1914
- 2.3. 2 سناتور خردسال
- 3.1 مبارزات مقدماتی
- کنوانسیون 3.2
- 3.3 مبارزات انتخاباتی عمومی
- 4.1 تحلیف و انتصابات
- 4.2 سیاست خارجی
- 4.2.1 روابط اروپا و خاتمه رسمی جنگ
- 4.2.2 خلع سلاح
- 4.2.3 آمریکای لاتین
- 4.3 سیاست داخلی
- 4.3.1 رکود اقتصادی و بهبودی پس از جنگ
- 4.3.2 کاهش مالیات ملون
- 4.3.3 پذیرش فناوری های جدید
- 4.3.4 تجارت و کار
- 4.3.5 حقوق مدنی و مهاجرت
- 4.3.6 دبیرها و زندانیان سیاسی
- 4.3.7 قرارهای قضایی
- 4.4 عقب ماندگی سیاسی و تور غربی
- 6.1 گنبد قوری
- 6.2 وزارت دادگستری
- 6.3 اداره جانبازان
- 1.1 دوران کودکی و آموزش
- 1.2 ویرایشگر
- 1.3 شروع در سیاست
- 2.1 دولت سناتور
- 2.2 رهبر ایالت اوهایو
- 2.3 سناتور آمریکایی
- 2.3.1 انتخابات سال 1914
- 2.3.2 سناتور خردسال
- 2.3.1 انتخابات سال 1914
- 2.3.2 سناتور خردسال
- 3.1 مبارزات اولیه
- 3.2 کنوانسیون
- 3.3 مبارزات انتخاباتی عمومی
- 4.1 تحلیف و انتصابات
- 4.2 خارجی po licy
- 4.2.1 روابط اروپا و خاتمه رسمی جنگ
- 4.2.2 خلع سلاح
- 4.2.3 آمریکای لاتین
- 4.3 سیاست داخلی
- 4.3.1 رکود اقتصادی و بهبودی پس از جنگ
- 4.3.2 کاهش مالیات ملون
- 4.3.3 پذیرش فناوری های جدید
- 4.3.4 تجارت و کار
- 4.3.5 حقوق مدنی و مهاجرت
- 4.3.6 دبیرها و زندانیان سیاسی
- 4.3.7 انتصابات قضایی
- 4.4 عقب ماندگی سیاسی و تور غرب
- 4.2.1 روابط اروپا و پایان رسمی جنگ
- 4.2.2 خلع سلاح
- 4.2.3 آمریکای لاتین
- 4.3.1 رکود اقتصادی و بهبودی پس از جنگ
- 4.3.2 ملون کاهش مالیات
- 4.3.3 پذیرش فناوری های جدید
- 4.3.4 تجارت و کار
- 4.3.5 حقوق مدنی و مهاجرت
- 4.3 .6 دبیرها و زندانیان سیاسی
- 4.3.7 قرارهای قضایی
- 6.1 گنبد قوری
- 6.2 وزارت دادگستری
- 6.3 اداره جانبازان
E زندگی و زندگی شغلی
دوران کودکی و تحصیلات
وارن هاردینگ در 2 نوامبر 1865 در بلومینگ گروو ، اوهایو متولد شد. وی از همان کودکی با نام مستعار "وینی" بزرگترین فرزند از میان هشت فرزند متولد جورج تریون هاردینگ (1843–1928 ؛ معمولاً به نام ترایون) و فیبی الیزابت (خواننده دیکرسون) هاردینگ (1843–1910) بود. فیبی دایه ای با مجوز دولتی بود. تریون در نزدیکی Mount Gilead ، اوهایو مشغول کشاورزی و آموزش بود. از طریق کارآموزی ، تحصیل و یک سال تحصیل در رشته پزشکی ، تریون پزشک شد و یک عمل کوچک را آغاز کرد. برخی از اجداد مادر هاردینگ هلندی بودند ، از جمله خانواده معروف ون کرک. هاردینگ همچنین نیاكانی از انگلستان ، ولز و اسكاتلند داشته است.
توسط یک مخالف سیاسی در Blooming Grove شایعه شد که یکی از مادربزرگهای بزرگ هاردینگ آفریقایی آمریکایی است. پدربزرگ بزرگش آموس هاردینگ ادعا کرد که یک سارق که توسط خانواده گرفتار شده بود ، شایعه را در تلاش برای اخاذی یا انتقام آغاز کرد. در سال 2015 ، آزمایش ژنتیکی فرزندان هاردینگ ، با بیش از 95٪ احتمال دقت ، مشخص کرد که وی در چهار نسل فاقد اجداد آفریقایی در صحرای صحرای جنوبی است.
در سال 1870 ، خانواده هاردینگ ، که لغو قانون بودند ، به کالدونیا ، اوهایو نقل مکان کرد ، جایی که ترایون روزنامه ارگوس را خریداری کرد ، یک روزنامه هفتگی محلی. در آرگوس ، هاردینگ ، از 11 سالگی ، اصول تجارت روزنامه را آموخت. در اواخر سال 1879 ، در سن 14 سالگی ، هاردینگ در آلما مادر پدر خود - کالج مرکزی اوهیو در ایبریا - ثبت نام کرد و در آنجا دانش آموز زبردستی را اثبات کرد. او و یکی از دوستانش در سال آخر حضور در اوهایو مرکزی ، روزنامه کوچکی به نام تماشاگر ایبریا منتشر کردند و قصد داشتند هم از کالج و هم از شهر درخواست تجدید نظر کنند. در طول سال آخر خود ، خانواده هاردینگ به ماریون ، اوهایو ، در حدود 6 مایلی (9.7 کیلومتری) کالدونیا نقل مکان کردند و هنگامی که وی در سال 1882 فارغ التحصیل شد ، در آنجا به آنها پیوست.
سردبیر
در دوران جوانی هاردینگ ، اکثر مردم هنوز در مزارع و شهرهای کوچک زندگی می کردند. او بیشتر زندگی خود را در ماریون ، شهری کوچک در روستای اوهایو می گذراند و از نزدیک با آن ارتباط برقرار می کند. هنگامی که هاردینگ به مقام عالی رسید ، او عشق خود را به ماریون و روش زندگی آن روشن کرد ، و از بسیاری از جوانان ماریونیتی که ترک کرده بودند و از موفقیت دیگری برخوردار بودند گفت ، در حالی که پیشنهاد کرد این مرد ، زمانی "افتخار مدرسه" بود ، عقب مانده بود و به یک سرایدار تبدیل شد ، "خوشبخت ترین یکی از بسیاری" بود.
پس از فارغ التحصیلی ، هاردینگ به عنوان یک معلم و به عنوان یک مرد بیمه حضور داشت ، و یک تلاش کوتاه برای تحصیل در رشته حقوق را انجام داد. وی سپس 300 دلار (معادل 8،232 دلار در سال 2019) با مشارکت دیگران برای خرید روزنامه ای با شکست روبرو کرد ، "ستاره ماریون" ، ضعیف ترین مقاله در سه شهر در حال رشد ، و تنها روزنامه روزانه است. هاردینگ 18 ساله برای شرکت در کنوانسیون ملی جمهوری خواه در سال 1884 از گذرگاه راه آهن همراه با این مقاله استفاده کرد ، جایی که او با روزنامه نگاران مشهور سرگرمی کرد و از نامزد ریاست جمهوری ، جیمز جی بلین ، وزیر امور خارجه سابق حمایت کرد. هاردینگ از شیکاگو بازگشت و متوجه شد که کلاهبردار مقاله را پس گرفته است. در طول مبارزات انتخاباتی ، هاردینگ برای ماریون آینه دموکراتیک کار می کرد و از اینکه مجبور بود از نامزد انتخابات ریاست جمهوری دموکرات ، گروور کلیولند ، فرماندار نیویورک ، پیروز انتخابات ، تمجید کند ، آزرده خاطر شد. پس از آن ، روزنامه نگار تازه کار با کمک مالی پدرش ، مقاله را بازخرید کرد.
در طی سالهای بعدی دهه 1880 ، هاردینگ ستاره را ساخت. شهر ماریون تمایل به رأی دادن به جمهوری خواهان داشت (مانند اوهایو) اما شهرستان ماریون دموکرات بود. بر این اساس ، هاردینگ موضع سردبیری معتدل را اتخاذ کرد ، و روزانه Star را غیرحزبی اعلام کرد و یک نسخه هفتگی را که معتدل جمهوری خواه بود ، منتشر کرد. این سیاست تبلیغات را به خود جلب کرد و هفته نامه جمهوری خواهان شهر را از فعالیت خارج کرد. طبق گفته زندگی نامه نویس وی ، اندرو سینکلر:
موفقیت هاردینگ با ستاره مطمئناً در مدل هوراسیو الجر بود. او با هیچ چیز شروع به کار نکرد و با کار کردن ، عقب انداختن ، بلوف زدن ، بازپرداخت پول ، وام گرفتن دستمزد ، لاف زدن و دستکاری ، پارچه ای در حال مرگ را به یک روزنامه قدرتمند در شهر کوچک تبدیل کرد. بیشتر موفقیت های او مربوط به خوش تیپی ، خوش برخوردی ، اشتیاق و پشتکار او بود ، اما خوش شانس بود. همانطور که ماکیاولی یک بار اشاره کرد ، زیرکی یک انسان را بسیار دور خواهد برد ، اما او نمی تواند بدون خوش شانسی این کار را انجام دهد.
جمعیت ماریون از 4000 نفر در سال 1880 به دو برابر در سال 1890 افزایش یافت ، در سال 1900 به 12000 نفر افزایش یافت. رشد به ستاره کمک کرد و هاردینگ با خرید سهام در بسیاری از شرکتهای محلی تمام تلاش خود را برای ارتقا شهر انجام داد. اگرچه چند مورد از این اتفاقات بد رخ داد ، اما او به طور کلی به عنوان یک سرمایه گذار موفق بود و در سال 1923 املاک 850،000 دلاری (معادل 12.75 میلیون دلار در سال 2019) را ترک کرد. به گفته جان دین ، زندگینامه نویس هاردینگ و مشاور سابق کاخ سفید ، "تأثیر مدنی هاردینگ از یک فعال بود که از صفحه سرمقاله خود برای حفظ موثر بینی خود - و صدای تحریک آمیز در تمام مشاغل عمومی شهر استفاده می کرد". تا به امروز ، هاردینگ تنها رئیس جمهور ایالات متحده است که تجربه روزنامه نگاری تمام وقت را داشته است. وی به حامی پرشور فرماندار جوزف بی. فروکر ، جمهوری خواه تبدیل شد.
هاردینگ ابتدا با فلورانس کلینگ ، پنج سال بزرگتر از او ، به عنوان دختر یک بانکدار و توسعه دهنده محلی آشنا شد. آموس کلینگ مردی بود که به راه خود عادت کرده بود ، اما هاردینگ در مقاله بی وقفه به او حمله کرد. آموس فلورانس را در همه امور خود دخیل می کرد و او را از زمانی که می توانست راه برود به سر کار می برد. فلورانس به همان سختی پدرش پس از بازگشت از کالج موسیقی با او درگیر شد. بعد از اینکه او با پیت دوولف فرار کرد و بدون deWolfe به ماریون بازگشت ، اما با نوزادی به نام مارشال ، آموس موافقت کرد که پسر را بزرگ کند ، اما از فلورانس که به عنوان معلم پیانو امرار معاش می کرد حمایت نمی کرد. یکی از دانش آموزان او خیریه خواهر هاردینگ بود. تا سال 1886 ، فلورانس کلینگ طلاق گرفت و او و هاردینگ خواستگاری کردند ، اما چه کسی چه کسی را تعقیب نمی کند ، بستگی به این دارد که چه کسی بعداً داستان عاشقانه خود را تعریف کرد.
آتش بس بین کلینگ ها خنثی شد در مسابقه جوانه زدن. آموس معتقد بود که هاردینگ ها خون آمریکایی آفریقایی تبار دارند ، و همچنین از مواضع سرمقاله هاردینگ آزرده خاطر شد. وی شروع به پخش شایعات مربوط به میراث سیاه پوستی هاردینگ کرد و بازرگانان محلی را به تحریم منافع تجاری هاردینگ تشویق کرد. وقتی هاردینگ فهمید کلینگ چه کاری انجام می دهد ، به کلینگ هشدار داد: "اگر او دست از کار نکشد ، قیر را از آن مرد کوچک خواهد کوبید".
هاردینگ ها در 8 ژوئیه 1891 ، در خانه جدید آنها در خیابان Mount Vernon Avenue در Marion ، که آنها با هم به سبک Queen Anne طراحی کرده بودند. از این ازدواج فرزندی حاصل نشد. هاردینگ با محبت همسرش "دوشس" را برای شخصیتی در سریال "نیویورک سان" صدا می کرد که بسیار مراقب "دوک" و پول آنها بود.
<فلورانس هاردینگ عمیقا درگیر کار حرفه ای شوهرش شد ، هم در ستاره و چه بعد از اینکه وی وارد سیاست شد. او با عزم و اراده پدر و احساس تجاری خود ، از طریق مدیریت دقیق بخش مدیریت تیراژ روزنامه ، به تبدیل Star به یک شرکت سودآور کمک کرد. وی به دلیل کمک به هاردینگ برای دستیابی به موفقیتهای بیشتر از آنچه که ممکن است به تنهایی داشته باشد ، به او اعتبار داده شده است. برخی اظهار داشتند که او را تا کاخ سفید تحت فشار قرار داده است.شروع سیاست
بلافاصله پس از خرید ستاره ، هاردینگ توجه خود را به Foraker بخشی از نسل جنگ بود که جمهوری خواهان قدیمی اوهایو مانند سناتور جان شرمن را برای کنترل سیاست های ایالت به چالش می کشید. هاردینگ ، که همیشه یک حزب وفادار به حزب بود ، از Foraker در جنگ داخلی پیچیده ای که سیاست جمهوری خواهان اوهایو بود حمایت می کرد. هاردینگ مایل بود دموکرات ها را تحمل کند ، در صورت لزوم یک سیستم دو حزب ، اما فقط کسانی را که حزب جمهوری خواه را برای پیوستن به جنبش های شخص ثالث تقویت می کردند تحقیر می کرد. وی نماینده کنوانسیون ایالتی جمهوری خواهان در سال 1888 بود ، در سن 22 سالگی ، به نمایندگی از شهرستان ماریون ، و در اکثر سالها تا زمان ریاست جمهوری به عنوان نماینده انتخاب می شد.
موفقیت هاردینگ به عنوان سردبیر خسارت زیادی به بار آورد. بر سلامتی او پنج بار بین سالهای 1889 (وقتی 23 ساله بود) و 1901 ، او به دلایلی که سینکلر به عنوان "خستگی ، فشار بیش از حد و بیماریهای عصبی" توصیف کرد ، در بیمارستان نبرد نهر کریک بود. دین این بازدیدها را با وقایع اولیه بیماری قلبی مرتبط می داند که منجر به مرگ هاردینگ در سال 1923 می شود. در طی یک غیبت از چنین کاری در ماریون ، در سال 1894 ، مدیر تجارت ستاره "استعفا داد. جای او را Florence Harding داد. او دستیار عالی شوهرش در ستاره در بخش تجاری شد و نقش خود را حفظ کرد تا اینکه هاردینگز در سال 1915 به واشنگتن نقل مکان کرد. شایستگی او به هاردینگ اجازه می داد برای سخنرانی صحبت کند - استفاده وی از گذرگاه راه آهن رایگان پس از ازدواج او بسیار افزایش یافت. فلورانس هاردینگ اقتصاد سختگیرانه ای را تمرین می کرد و در مورد هاردینگ می نوشت: "او وقتی به حرف های من گوش می دهد خوب است و وقتی که این حرف را نمی زند ضعیف است." برایان ، و صحبت های "پسر سخنور صفحه" را در صحن مجلس نمایندگان گوش داد. هاردینگ در سال 1893 به نمایشگاه کلمبیای شیکاگو سفر کرد. هر دو دیدار بدون انجام فلورانس بود. دموکرات ها به طور کلی دفاتر ماریون کانتی را برنده شدند. وقتی هاردینگ در سال 1895 برای حسابرسی کاندید شد ، شکست خورد ، اما بهتر از حد انتظار عمل کرد. سال بعد ، هاردینگ یکی از سخنرانان بسیاری بود که به عنوان بخشی از مبارزات انتخاباتی نامزد انتخابات ریاست جمهوری جمهوری خواه ، ویلیام مک کینلی ، فرماندار سابق این ایالت ، در سراسر اوهایو صحبت کرد. به گفته دین ، "در حالی که برای مک کینلی کار می کرد از طریق اوهایو شروع به ساختن نام خود کرد".
سیاستمدار در حال ظهور (1897–1919)
سناتور ایالت
هاردینگ آرزو داشت دوباره برای دفتر انتخابی تلاش کند. گرچه او یکی از ستایشگران قدیمی Foraker (توسط سناتور وقت ایالات متحده) بود ، اما در حفظ روابط خوب با جناح حزب به رهبری سناتور دیگر ایالات متحده ، مارک هانا ، مدیر سیاسی مک کینلی و رئیس کمیته ملی جمهوریخواهان (RNC) مراقب بود. . Foraker و Hanna هر دو از هاردینگ برای سنای ایالت در سال 1899 حمایت کردند. وی نامزدی جمهوری خواهان را به دست آورد و به راحتی برای یک دوره دو ساله انتخاب شد.
هاردینگ چهار سال خود را به عنوان یک سناتور ایالت به عنوان یک ناشناخته سیاسی آغاز کرد. او آنها را به عنوان یکی از محبوب ترین چهره ها در حزب جمهوری اوهایو پایان داد. او همیشه آرام به نظر می رسید و تواضع از خود نشان می داد ، ویژگی هایی که او را برای جمهوری خواهان دیگر دوست داشت حتی وقتی از آنها در اوج گیری سیاسی عبور کرد. رهبران قانونگذاری در مورد مشکلات دشوار با وی مشورت کردند. در آن زمان معمول بود كه سناتورهای ایالتی در اوهایو فقط یك دوره خدمت می كردند ، اما هاردینگ در سال 1901 مجدداً نامش را به دست آورد. پس از ترور مك كینلی در سپتامبر (جانشین وی تئودور روزولت ، معاون رئیس جمهور شد) ، بیشتر اشتهای سیاسی موقتاً بود. در اوهایو گم شد. در ماه نوامبر ، هاردینگ یک دوره دوم را به دست آورد ، بیش از دوبرابر اختلاف پیروزی خود با 3563 رأی.
مانند اکثر سیاستمداران زمان خود ، هاردینگ پذیرفت که از حمایت و پیوند برای بازپرداخت لطف های سیاسی استفاده می شود. وی ترتیب داد که خواهرش مری (که از نظر قانونی نابینا بود) به عنوان معلم در مدرسه نابینایان اوهایو منصوب شود ، اگرچه نامزدهای واجد شرایط بیشتری نیز بودند. وی در تجارت دیگری در روزنامه خود پیشنهاد تبلیغ در ازای دریافت کارت راه آهن رایگان برای خود و خانواده اش داد. به گفته سینکلر ، "جای تردید است که هاردینگ هرگز فکر می کرده است که در پذیرفتن پیش شرط های موقعیت یا دفتر کار غیرمنصفانه ای وجود دارد. حمایت و لطف ، پاداش عادی خدمات حزب در روزهای هانا به نظر می رسید."
به زودی پس از انتخاب اولیه هاردینگ به عنوان سناتور ، وی با هری م. داگرتی ملاقات کرد ، که نقش اصلی را در کار سیاسی خود داشت. داگرتی ، کاندیدای دائمی دفتر ، که در اوایل دهه 1890 دو دوره در مجلس نمایندگان ایالتی خدمت می کرد ، به یک مدیر سیاسی و لابی گر در پایتخت ایالت کلمبوس تبدیل شده بود. داگورتی پس از اولین ملاقات و گفتگو با هاردینگ ، اظهار داشت: "جی ، چه رئیس جمهور زیبایی دیده است."
رهبر ایالت اوهایو
در اوایل سال 1903 ، هاردینگ اعلام کرد که به دلیل انصراف نامزد اصلی ، نماینده مجلس ، چارلز دبلیو اف دیک ، به عنوان فرماندار اوهایو کاندید خواهد شد. هانا و جورج كاكس احساس كردند كه هاردینگ به دلیل كار با Foraker قابل انتخاب نیست - با شروع دوره پیش رونده ، مردم شروع به نگاه كمرنگتر به معامله لطف سیاسی و ر bossسایی مانند كاكس كردند. بر این اساس ، آنها میرون تی.هریک ، بانکدار کلیولند ، دوست مک کینلی ، را متقاعد کردند که نامزد شود. هریک همچنین برای گرفتن رای از کاندیدای احتمالی دموکرات ها ، اصلاح کننده شهردار کلیولند ، تام ال جانسون ، در موقعیت بهتری قرار داشت. هاردینگ با کمترین شانس در کاندیداتوری فرمانداری ، به عنوان نامزد فرماندار ستوان انتخاب شد و هر دو و هاردینگ با تحسین نامزد شدند. فوراکر و هانا (که در فوریه 1904 بر اثر بیماری حصبه درگذشت) هر دو برای آنچه که بلیط Four-H لقب گرفت ، تبلیغ کردند. هریک و هاردینگ با حاشیه های طاقت فرسا پیروز شدند.
پس از افتتاح او و هاردینگ ، هریک تصمیمات نادرستی گرفت که حوزه های حیاتی جمهوری خواهان را علیه خود معطوف کرد و با مخالفت با تأسیس دانشکده کشاورزی ، کشاورزان را بیگانه کرد. از طرف دیگر ، به گفته سینکلر ، "هاردینگ کار کمی داشت و او این کار را بسیار خوب انجام داد". مسئولیت وی در ریاست مجلس سنای ایالت به وی اجازه داد تا شبکه رو به رشد روابط سیاسی خود را افزایش دهد. هاردینگ و دیگران تصور می کردند که یک فرمانداری موفق در سال 1905 برگزار می شود ، اما هریک حاضر به کنار ماندن نیست. در اوایل سال 1905 ، هاردینگ اعلام کرد که در صورت پیشنهاد ، نامزدی خود را به عنوان فرماندار قبول می کند ، اما با عصبانیت رهبرانی چون کاکس ، فوراکر و دیک (جایگزین هانا در سنا) ، اعلام کرد که در سال 1905 به دنبال هیچ دفتری نخواهد بود. اما معاون جدید وی ، اندرو ال. هریس ، انتخاب شد و پس از پنج ماه ریاست جمهوری درگذشت جان ام. یکی از مقامات جمهوری خواه به هاردینگ نوشت: "آیا شما متاسف نیستید که دیک به شما اجازه نمی دهد که به عنوان فرماندار ستوان کاندید شوید؟"
علاوه بر كمك به انتخاب يك رئيس جمهور ، رأي دهندگان اوهايو در سال 1908 قانونگذاراني را انتخاب كردند كه در مورد انتخاب مجدد Foraker تصميم مي گرفتند. سناتور با رئیس جمهور روزولت بر سر ماجرای براونزویل درگیر شده بود. اگرچه Foraker شانس کمی برای پیروزی داشت ، اما او به دنبال نامزدی ریاست جمهوری جمهوریخواه در برابر همکار خود در سین سیناتیان ، وزیر جنگ ویلیام هوارد تافت ، که جانشین برگزیده روزولت بود ، بود. در 6 ژانویه 1908 ، ستاره هاردینگ Foraker را تأیید کرد و روزولت را بخاطر تلاش برای از بین بردن حرفه سناتور بخاطر یک وجدان مورد سرزنش قرار داد. در 22 ژانویه ، هاردینگ در ستاره مسیر معکوس خود را اعلام کرد و اعلام کرد که تافت شکست خورده است ، تافت را اعلام کرد. به گفته سینکلر ، تغییر هاردینگ به تافت "این نبود ... زیرا او نور را دید بلکه گرما را احساس کرد". پریدن روی باند واگن تافت باعث شد که هاردینگ از فاجعه حامی خود جان سالم به در ببرد - فوراکر موفق به کسب نامزدی ریاست جمهوری نشد و برای سومین بار به عنوان سناتور شکست خورد. همچنین در نجات شغلی هاردینگ این واقعیت مفید بود که وی محبوبیت بیشتری داشت و برای نیروهای پیشروتر که اکنون حزب جمهوریخواه اوهایو را کنترل می کردند مورد لطف واقع شده بود.
هاردینگ نامزدی حزب جمهوریخواه در سال 1910 را جستجو کرد و به دست آورد. در آن زمان ، حزب بین جناحهای مترقی و محافظه کار عمیقاً تقسیم شده بود و نتوانست دموکراتهای متحد را شکست دهد. او در انتخابات به جادسون هارمون فعلی باخت. هری داگرتی مبارزات انتخاباتی هاردینگ را مدیریت کرد ، اما نامزد شکست خورده شکست را در برابر او تحمل نکرد. علی رغم اختلاف روزافزون بین آنها ، هر دو رئیس جمهور تفت و رئیس جمهور پیشین روزولت برای مبارزات انتخاباتی برای هاردینگ به اوهایو آمدند ، اما مشاجرات آنها باعث شکافتن حزب جمهوری خواه و اطمینان از شکست هاردینگ شد.
اختلاف حزب افزایش یافت و در سال 1912 ، تفت و روزولت رقبای نامزدی جمهوری خواهان بودند. کنوانسیون ملی جمهوریخواهان در سال 1912 با تلخی تقسیم شد. به درخواست تفت ، هاردینگ با معرفی رئیس جمهور سخنرانی کرد ، اما نمایندگان عصبانی پذیرای سخنرانی هاردینگ نبودند. تفت دوباره نامزد شد ، اما طرفداران روزولت حزب را تقویت کردند. هاردینگ به عنوان یک جمهوریخواه وفادار از تفت حمایت کرد. رای جمهوری خواهان بین تفت ، کاندیدای رسمی حزب و روزولت تقسیم شد که تحت برچسب حزب پیشرو شرکت می کرد. این اجازه داد تا نامزد دموکرات ، وودرو ویلسون ، فرماندار نیوجرسی ، انتخاب شود.
ایالات متحده سناتور
نمایندگی کنگره تئودور برتون در سال 1909 به عنوان سناتور به جای Foraker انتخاب شده بود و اعلام کرد که برای انتخابات دوره 1914 به دنبال دوره دوم است. در این زمان ، هفدهمین متمم قانون اساسی ایالات متحده تصویب شده بود و به مردم حق انتخاب سناتورها را می داد و اوهایو انتخابات مقدماتی را برای این دفتر ایجاد کرد. فوراکر و رالف دی کول ، نماینده سابق کنگره نیز وارد انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان شدند. هنگامی که برتون کناره گیری کرد ، Foraker مورد علاقه وی قرار گرفت ، اما جمهوری خواه گارد قدیمی او منسوخ شناخته شد و از هاردینگ خواسته شد که وارد مسابقه شود. داگرتی ادعا کرد اعتبار خود را برای ترغیب هاردینگ برای دویدن بدست آورده است: "من او را مانند لاک پشتی پیدا کردم که خود را بر روی چوب آفتاب می گرفت و او را به داخل آب هل دادم." طبق گفته Randolph Downes ، زندگینامه نویس هاردینگ ، "او مبارزاتی را با چنان شیرینی و سبکی آغاز کرد که می توانست افتخارات فرشتگان را به دست بیاورد. این محاسبه شده است که به جز دموکرات ها کسی را آزرده خاطر نمی کند." اگرچه هاردینگ به Foraker حمله نکرد ، اما طرفداران او چنین عقایدی نداشتند. هاردینگ در انتخابات مقدماتی با 12000 رأی نسبت به Foraker پیروز شد. شعار نوشته شده روی دیوارها و حصارهای اوهایو ، 1914
رقیب عمومی انتخابات هاردینگ ، دادستان کل اوهایو ، تیموتی هوگان ، بود که به دفتر استان رسیده بود. علی رغم تعصب گسترده نسبت به کاتولیک های رومی در مناطق روستایی. در سال 1914 ، شروع جنگ جهانی اول و احتمال وجود یک سناتور کاتولیک از اوهایو ، احساسات بومی گرایی را افزایش داد. برگه های تبلیغاتی با نام هایی چون تهدید و مدافع حاوی هشدارهایی بود مبنی بر اینکه هوگان پیشتاز طرحی به رهبری پاپ بندیکت پانزدهم از طریق شوالیه های کلمب برای کنترل اوهایو بود. هاردینگ در این مورد یا اکثر مسائل به هوگان (دوست قدیمی) حمله نکرد ، اما نفرت ذات دوست را از حریفش تقبیح نکرد.
سبک مبارزات آشتی جویانه هاردینگ به او کمک کرد. یکی از دوستان هاردینگ سخنرانی استند نامزد در جریان مبارزات انتخاباتی پاییز 1914 را "مخلوطی پر سر و صدا و بلند صدا از وطن پرستی ، میهن پرستی و مزخرفات ناب" دانست. دین خاطرنشان می کند: "هاردینگ از سخنان خود به خوبی استفاده كرد ؛ این امر باعث انتخاب وی شد و در این راه دشمنان هرچه كمتری ایجاد شد." هاردینگ با کسب بیش از 100000 رأی در انتخابات ، فرماندار جمهوری خواه ، فرانک بی ویلیس را نیز به پیروزی رساند.
هنگامی که هاردینگ به مجلس سنای ایالات متحده پیوست ، دموکرات ها کنترل هر دو مجلس کنگره را بر عهده داشتند ، و رئیس جمهور آنها ویلسون بود. هاردینگ بعنوان یک سناتور ارشد در اقلیت ، وظایف کمیته بی اهمیتی را دریافت می کرد ، اما این وظایف را با دقت انجام می داد. او یک رای امن ، محافظه کار و جمهوری خواه بود. همانطور که در زمان حضور خود در سنای اوهایو ، هاردینگ مورد استقبال گسترده قرار گرفت.
در مورد دو موضوع ، رأی دادن زنان و ممنوعیت مصرف الکل ، که انتخاب طرف اشتباه به آینده ریاست جمهوری وی در سال 1920 آسیب می رساند ، او با گرفتن موقعیت های ظریف رونق گرفت. وی به عنوان سناتور منتخب اظهار داشت که تا زمانی که اوهایو این کار را نکند نمی تواند از آرا votes زنان حمایت کند. افزایش حمایت از حق رأی در آنجا و در میان جمهوری خواهان سنا به این معنی بود که تا زمان رای گیری کنگره در مورد این موضوع ، هاردینگ یک حامی جدی بود. هاردینگ که نوشید ، در ابتدا به منع مشروبات الکلی رأی داد. وی پس از موفقیت در تغییر آن با تعیین محدودیت زمانی برای تصویب ، که انتظار می رفت آن را بکشد ، به متمم هجدهم که تحریم را تحمیل کرد ، رای داد. پس از تصویب به هر حال ، هاردینگ رأی داد که ویلسون را در لایحه Volstead ، که این اصلاحیه را به اجرا در آورد ، با اطمینان از حمایت از لیگ ضد سالن ، نادیده بگیرد.
هاردینگ ، به عنوان سیاستمداری که مورد احترام جمهوری خواهان و مترقیان است ، از وی خواسته شد که به طور موقت رئیس کنوانسیون ملی جمهوری خواه 1916 باشد و سخنرانی اصلی را ارائه دهد. وی از نمایندگان خواست تا به عنوان یک حزب متحد حضور داشته باشند. در این کنوانسیون دادگستری چارلز ایوانز هیوز نامزد شد. هاردینگ هنگامی که رئیس جمهور پیشین نامزدی مترقی را رد کرد ، به روزولت رسید ، امتناعی که به طور موثر آن حزب را شکست داد. در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 1916 ، علی رغم افزایش وحدت جمهوری خواهان ، هیوز به سختی از ویلسون شکست خورد.
هاردینگ صحبت کرد و به نفع قطعنامه جنگ درخواست شده توسط ویلسون در آوریل 1917 که ایالات متحده را در جهان فرو برد ، رای مثبت داد. جنگ اول. در ماه آگوست ، هاردینگ با دادن قدرت تقریباً استبدادی به ویلسون استدلال كرد و اظهار داشت كه دموكراسی در زمان جنگ جایگاه كمی دارد. هاردینگ به بیشتر قانون جنگ ، از جمله قانون جاسوسی در سال 1917 ، که آزادی های مدنی را محدود می کرد ، رأی داد ، اگرچه او با مالیات بر سود اضافی به عنوان ضد تجارت مخالفت کرد. در ماه مه 1918 ، هاردینگ که اشتیاق کمتری به ویلسون داشت ، با لایحه ای برای گسترش اختیارات رئیس جمهور مخالفت کرد.
در انتخابات میان دوره ای کنگره 1918 ، درست قبل از آتش بس ، جمهوریخواهان به سختی سنا را کنترل کردند. هاردینگ به کمیته روابط خارجی سنا منصوب شد. ویلسون هیچ سناتوری را با خود به کنفرانس صلح پاریس نبرد ، اطمینان داشت که می تواند با توسل به مردم آنچه را که به معاهده ورسای تبدیل شد ، از طریق سنا تحمیل کند. هنگامی که او با یک پیمان واحد صلح و اتحادیه ملل بازگشت ، کشور با اکثریت طرف او بود. بسیاری از سناتورها از ماده X میثاق لیگ که امضاکنندگان متعهد به دفاع از هر کشور عضوی را که مورد حمله قرار گیرد ، خوشم نمی آمدند ، زیرا این اقدام را مجبور به جنگ ایالات متحده بدون موافقت کنگره می دانستند. هاردینگ یکی از 39 سناتوری بود که نامه مخالف لیگ را امضا کرد. هنگامی که ویلسون کمیته روابط خارجی را به کاخ سفید دعوت کرد تا به طور غیررسمی درباره این پیمان بحث کند ، هاردینگ با زحمت از ویلسون در مورد ماده X س questionال کرد. رئیس جمهور از سوالات خود طفره رفت. سنا در سپتامبر 1919 در مورد ورسای بحث و گفتگو کرد و هاردینگ سخنرانی بزرگی علیه آن انجام داد. در آن زمان ، ویلسون هنگام یک تور سخنرانی سکته کرده بود. با یک رئیس جمهور ناتوان در کاخ سفید و حمایت کمتر در این کشور ، این معاهده شکست خورد.
انتخابات ریاست جمهوری سال 1920
مبارزات انتخاباتی
با اکثر ترقی خواهان با پیوستن مجدد به حزب جمهوری خواه ، رهبر سابق آنها ، تئودور روزولت ، به نظر می رسد که برای سومین بار برای کاخ سفید در سال 1920 نامزد شود ، و مورد علاقه قریب به اتفاق برای نامزدی جمهوری خواهان بود. این برنامه ها هنگامی پایان یافت که روزولت ناگهان در 6 ژانویه 1919 درگذشت. تعدادی از نامزدها به سرعت ظهور کردند ، از جمله ژنرال لئونارد وود ، فرماندار ایلینوی ، فرانک لوودن ، سناتور کالیفرنیا هیرام جانسون ، و تعداد زیادی از امکانات نسبتاً جزئی مانند هربرت هوور (معروف به کارهای امدادی جنگ جهانی اول) ، فرماندار ماساچوست ، کالوین کولیج ، و ژنرال جان جی پرشینگ.
هاردینگ ، در حالی که می خواست رئیس جمهور شود ، به همان اندازه انگیزه ورود به مسابقه را به دلیل تمایل به کنترل کنترل سیاست جمهوری خواهان اوهایو ، امکان انتخاب مجدد وی به سنا در سال 1920. از جمله کسانی که به کرسی هاردینگ علاقه مند بودند ، فرماندار سابق ویلیس (وی در سال 1916 توسط جیمز ام. کاکس شکست خورده بود) و سرهنگ ویلیام کوپر پروکتر (رئیس پروکر و گمبل) بود. . در 17 دسامبر 1919 ، هاردینگ اعلامیه ای کم اهمیت درباره نامزدی ریاست جمهوری خود را اعلام کرد. جمهوریخواهان برجسته از وود و جانسون ، هر دو از جناح های مترقی حزب ، بدشان می آمد و Lowden ، که دارای یک رشته مستقل بود ، کمی بهتر قلمداد می شد. هاردینگ برای رهبران "گارد قدیمی" حزب بسیار قابل قبول بود.
داگرتی ، که مدیر مبارزات انتخاباتی هاردینگ شد ، مطمئن بود که هیچ یک از نامزدهای دیگر نمی توانند اکثریت را بدست آورند. استراتژی او این بود كه پس از لك زدن رهبران ، هاردینگ را به گزینه قابل قبولی برای نمایندگان تبدیل كند. داگرتی دفتر مبارزات انتخاباتی هاردینگ را برای رئیس جمهور در واشنگتن تأسیس کرد (که توسط معتمد خود جس اسمیت اداره می شود) و برای مدیریت شبکه ای از دوستان و طرفداران هاردینگ ، از جمله فرانک اسکوبی از تگزاس (کارمند سنای ایالتی اوهایو در سالهای هاردینگ در آنجا) کار کرد. هاردینگ تلاش کرد تا از طریق نامه نگاری بی وقفه حمایت خود را افزایش دهد. به گفته راسل ، علیرغم کار نامزد ، "بدون تلاش های مفیستوفلی داگورتی ، هاردینگ هرگز به عنوان نامزد تصادف نمی کرد." 1920
در سال 1920 فقط 16 ایالت اولیه ریاست جمهوری وجود داشت که مهمترین ایالت هاردینگ اوهایو بود. هاردینگ برای داشتن شانس نامزدی مجبور بود چند وفادار در این کنوانسیون داشته باشد و مبارزات انتخاباتی وود امیدوار بودند که با گرفتن اوهایو ، هاردینگ را از مسابقه خارج کنند. وود در این ایالت کارزار تبلیغاتی می داد و طرفدار او ، پروکتر ، مبالغ زیادی را خرج می کرد. هاردینگ به سبک غیرمخالبی که در سال 1914 اتخاذ کرده بود صحبت می کرد. هاردینگ و داگورتی از جارو 48 نماینده اوهایو اطمینان داشتند که نامزد قبل از انتخابات مقدماتی 27 آوریل اوهایو به ایالت بعدی ایندیانا رفت. هاردینگ اوهایو را تنها با 15000 رأی بیشتر از وود بدست آورد و كمتر از نیمی از كل آرا را به دست آورد و از 39 نماینده فقط 39 رأی به دست آورد. در ایندیانا ، هاردینگ با کسب کمتر از ده درصد آرا ، چهارم شد و نتوانست یک نماینده واحد را بدست آورد. او مایل بود تسلیم شود و داگرسی مقالات انتخاب مجدد خود را برای سنا ثبت کند ، اما فلورانس هاردینگ تلفن را از دست او گرفت ، "وارن هاردینگ ، چه کار می کنی؟ منصرف شوی؟ تا پایان کنوانسیون. فکر کن دوستانتان در اوهایو! " بانوی اول آینده با آگاهی از اینکه داگورتی از خط تلفن خارج شده است ، پاسخ داد: "خوب ، شما برای من به هری داگورتی بگویید که ما تا این که جهنم یخ بزند در این مبارزه هستیم."
بعد از بهبودی از شوک از نتایج ضعیف ، هاردینگ به بوستون سفر کرد ، و در آنجا سخنرانی کرد که به گفته دین ، "در طول مبارزات انتخاباتی و تاریخ 1920 طنین انداز خواهد شد." در آنجا ، وی اظهار داشت كه "نیاز فعلی آمریكا قهرمانی نیست ، بلكه شفابخشی است ؛ نه مشاعره ، بلكه عادی است ؛ نه انقلاب ، بلكه ترمیم." دین خاطرنشان می کند ، "هاردینگ ، بیش از سایر مشتاقان ، نبض ملت را به درستی می خواند."
کنوانسیون
کنوانسیون ملی جمهوری خواهان در 1920 در 8 ژوئن 1920 در کلیسئوم شیکاگو افتتاح شد. ، نمایندگانی را که به سختی تقسیم شده بودند ، جمع آوری کرد ، اخیراً در مورد نتایج تحقیق سنا در مورد هزینه های مبارزات انتخاباتی ، که به تازگی آزاد شده بود. این گزارش نشان داد که وود 1.8 میلیون دلار (معادل 22.97 میلیون دلار در سال 2019) هزینه کرده است و این ادعای جانسون در مورد تلاش وود برای خرید ریاست جمهوری بود. مقداری از 600000 دلار که لوودن خرج کرده بود در جیب دو نماینده کنگره پیچیده بود. جانسون 194000 دلار و هاردینگ 113000 دلار هزینه كرده بود. تصور می شد که جانسون در این زمینه تحقیق می کند و خشم جناحهای Lowden و Wood به هر گونه مصالحه احتمالی در میان افراد پیشرو پایان می دهد. از تقریباً 1000 نماینده ، 27 نفر زن بودند - نوزدهمین متمم قانون اساسی ایالات متحده که رأی زنان را تضمین می کند ، در یک ایالت تصویب قرار داشت و قبل از پایان ماه آگوست تصویب می شد. این کنوانسیون رئیس نداشت ، اکثر نمایندگان بدون مانع به دلخواه خود رأی دادند و با حضور یک دموکرات در کاخ سفید ، رهبران حزب نمی توانستند از حمایت برای راه خود استفاده کنند.
به نظر گزارشگران بعید است هاردینگ معرفی شود به نمایش ضعیف خود در مقدماتی ، و او را به جایی در میان اسب های تاریک فرو برد. هاردینگ ، که مانند سایر نامزدها در شیکاگو نظارت بر مبارزات انتخاباتی خود را داشت ، در نظرسنجی افکار عمومی ، پس از سه نامزد اصلی و همچنین دادگستری هیوز و هربرت هوور ، ششم شد و فقط کمی جلوتر از کولیج بود.
پس از پرداختن به كنگره به سایر امور ، نامزدی ها برای ریاست جمهوری صبح روز جمعه ، 11 ژوئن آغاز شد. هاردینگ از ویلیس خواسته بود نام خود را در نامزدی قرار دهد و فرماندار سابق با سخنرانی محبوب بین نمایندگان ، هر دو به خاطر مردمی بودن و کوتاهی آن در گرمای شدید شیکاگو. گزارشگر مارک سالیوان ، که در آن حضور داشت ، آن را ترکیبی باشکوه از "سخنوری ، اجرای بزرگ اپرا و گراز" خواند. ویلیس ، در حالی که به نرده تریبون خم شده بود ، اعتماد به نفس کرد و گفت: "بگو ، پسران - و دختران نیز - چرا نام وارن هاردینگ را نمی گذارند؟" خنده و تشویق های بعدی احساس گرمی برای هاردینگ ایجاد کرد.
هری م. داگرتی
چهار رأی در بعدازظهر 11 ژوئن گرفته شد و آنها بن بست را نشان دادند. وود با کسب 493 رأی لازم برای نامزدی ، با 314 1⁄2 نزدیکترین کسبه بود. Lowdon 289 ⁄ داشت. بهترین کاری که هاردینگ انجام داده بود 1 ⁄ 65 بود. رئیس Henry Cabot Lodge از ماساچوست ، رهبر اکثریت سنا ، کنوانسیون را در ساعت 7 بعد از ظهر به تعویق انداخت
شب 11 تا 12 ژوئن 1920 ، در تاریخ سیاسی به عنوان شب "پر از دود" مشهور خواهد شد. اتاق " حکایات در آن زمان می گفتند که نامزدی هاردینگ در مذاکراتی به رهبری رئیسان حزب جورج هاروی و سناتور هنری کابوت لوژ در یک "اتاق پر از دود" مرموز در هتل بلک استون شیکاگو تصمیم گرفته شده است. "افسانه می گوید هری م. داگرتی ، مدیر سیاسی هاردینگ مغز متفکر بود. در 11 فوریه 1920 ، مدتها قبل از برگزاری کنگره ، داگرتی پیش بینی کرد:
پیش بینی داگرتی اساساً آنچه رخ داده است را توصیف می کند ، اما مورخان معتقدند که در روایت های کنوانسیون به پیش بینی داگرتی بیش از حد اهمیت داده شده است. اتاق "در واقع سوئیتی است که توسط رئیس ملی ویل اچ هیز اجاره شده بود. به مدت شش ساعت رهبران گزینه های مختلفی از جمله وود ، لاودن و جانسون را در نظر گرفتند. با این حال ، نسبت به همه آنها اعتراض وجود داشت. عناوین روزنامه های صبح روز بعد ادعای دسیسه را مطرح كردند. وسلی م. باگبی ، مورخ ، استدلال می کند ، "گروه های مختلف در واقع در امتداد خطوط جداگانه برای نامزدی کار می کردند - بدون ترکیب و با تماس بسیار کم." gby در می یابد که عامل اصلی در معرفی هاردینگ محبوبیت گسترده وی در میان رتبه ها و پرونده نمایندگان بود.
نمایندگان جمع شده شایعاتی را شنیده بودند که هاردینگ را انتخاب کابینه سناتورها می داند. اگرچه این صحت نداشت ، نمایندگان به آن ایمان آوردند و با رأی دادن به هاردینگ راهی برای نجات یافتند. هنگامی که رأی گیری در صبح روز 12 ژوئن از سر گرفته شد ، هاردینگ در هر چهار رأی بعدی آرا gained را به دست آورد و به 133 ⁄ 2 رسید زیرا دو رکورددار تغییر کمی مشاهده کردند. لود سپس به خشم داگورتی که به تریبون مسابقه داد ، تعطیلات سه ساعته اعلام کرد و با او روبرو شد ، "شما نمی توانید این مرد را از این طریق شکست دهید! حرکت انجام نشد! شما نمی توانید این مرد را شکست دهید!" لوژ و دیگران از وقفه استفاده کردند تا سعی کنند مانع حرکت هاردینگ شوند و رئیس هیئت مدیره RNC هیز را به عنوان نامزد معرفی کنند ، طرحی که هیز از هیچ کاری با آن خودداری کرد. در انتخابات نهم ، پس از تعلیق اولیه ، نمایندگان پس از تفویض برای هاردینگ شکستند ، که با 374 142 رأی موافق ، 249 رأی برای 249 برای وود و 121 1⁄2 برای لودن ، پیش افتاد (جانسون 83 امتیاز داشت). Lowden نمایندگان خود را به هاردینگ آزاد کرد و رای دهم که در ساعت 6 بعدازظهر برگزار شد ، یک تشریفات محض بود و هاردینگ با 672 1⁄5 رأی موافق با 156 رأی برای وود به کار خود پایان داد. نامزدی به اتفاق آرا صورت گرفت. نمایندگان ، قبل از اینکه متحمل هزینه های بیشتری برای هتل شوند ، ناامید از ترک شهر بودند ، سپس به سمت نامزدی معاون ریاست جمهوری پیش رفتند. هاردینگ سناتور اروین لنروت از ویسکانسین را می خواست ، که تمایلی به کاندیداتوری نداشت ، اما قبل از آنکه نام لنروت کناره گیری شود و نامزد دیگری تصمیم بگیرد ، نماینده ای از اورگان فرماندار کولیج را پیشنهاد داد که با صدای غرق تایید نمایندگان روبرو شد. کولیج ، مشهور به نقشی که در شکست اعتصاب پلیس بوستون در سال 1919 داشت ، با کسب دو رأی و کسری بیشتر از هاردینگ به عنوان معاون رئیس جمهور معرفی شد. جیمز مورگان در بوستون گلوب نوشت: "نمایندگان به ماندن در شیكاگو در روز یكشنبه گوش نخواهند داد ... سازندگان رئیس جمهور پیراهن تمیز نداشتند. در چنین مواردی ، رولو ، سرنوشت ملت ها. "
مبارزات انتخاباتی عمومی
بلیط هاردینگ / کولیج به سرعت مورد حمایت روزنامه های جمهوریخواه قرار گرفت ، اما نظرات دیگر اظهار ناامیدی کرد. دنیای نیویورک هاردینگ را کمترین صلاحیت از زمان جیمز بوکانان معرفی کرد و سناتور اوهایو را مردی "ضعیف و متوسط" دانست که "هرگز ایده اولیه ای نداشت". روزنامه های هرست هاردینگ را "پرچمدار خودکامگی جدید سناتورها" خواندند. نیویورک تایمز نامزد جمهوری خواه ریاست جمهوری را "یک سیاستمدار بسیار محترم طبقه دوم اوهایو" توصیف کرد.
کنوانسیون ملی دموکراتیک ، در سایه بازیگران ودرو ویلسون ، که مایل بود برای بار سوم نامزد شود ، در سانفرانسیسکو افتتاح شد. نمایندگان متقاعد شده بودند که سلامتی ویلسون اجازه خدمت به وی را نمی دهد و در جستجوی نامزد دیگری به جای دیگری گشتند. وزیر پیشین خزانه داری ویلیام جی. مک آدو رقیب اصلی بود ، اما او داماد ویلسون بود و تا زمانی که رئیس جمهور خواستار آن بود ، از بررسی نامزدی خودداری می کرد. به هر حال بسیاری از اعضای این کنوانسیون به مک آدو رای دادند و بن بست با دادستان کل A. میچل پالمر به وجود آمد. در چهل و چهارمین رأی گیری ، دموکرات ها فرماندار کاکس را به عنوان معاون وزیر نیرو دریایی فرانکلین دی روزولت به عنوان رئیس جمهور به عنوان رئیس جمهور معرفی کردند. همانطور که کاکس بود ، وقتی در سیاست نبود ، یک صاحب روزنامه و سردبیر بود ، این دو مدیر اوهایو را برای ریاست جمهوری در برابر یکدیگر قرار داد و برخی شکایت داشتند که هیچ گزینه سیاسی واقعی وجود ندارد. کاکس و هاردینگ محافظه کار اقتصادی بودند و در بهترین حالت اکراه نداشتند.
هاردینگ برای انجام یک کارزار ایوان جلو انتخاب شد ، مانند مک کینلی در سال 1896. چند سال قبل ، هاردینگ ایوان جلوی خود را تغییر داده بود تا شبیه مک کینلی باشد. ، که همسایگان او احساس جاه طلبی های ریاست جمهوری داشتند. این نامزد در خانه در ماریون باقی مانده و به هیئت های بازدید کننده آدرس می دهد. در این میان ، کاکس و روزولت ملت را متوقف کردند و صدها سخنرانی کردند. کولیج در شمال شرقی صحبت کرد ، بعداً در جنوب ، و عامل مهمی در انتخابات نبود.
در ماریون ، هاردینگ مبارزات انتخاباتی خود را اداره کرد. او به عنوان یک روزنامه نگار ، با برخورداری از مطبوعاتی که به راحتی با او مطابقت داشت ، به رفاقت و رفاقت افتاد ، و روابط معدودی از روسای جمهور با او برابر بود. مضمون "بازگشت به حالت عادی" او با فضایی که ماریون فراهم کرد ، مکانی منظم که باعث دلتنگی بسیاری از رای دهندگان شد ، کمک کرد. مبارزات انتخابی ایوان جلو اجازه می داد تا هاردینگ از اشتباهات جلوگیری کند ، و هرچه زمان انتخابات کم می شد ، قدرت او بیشتر می شد. سفرهای نامزدهای دموکرات سرانجام باعث شد هاردینگ چندین تور کوتاه سخنرانی انجام دهد ، اما در بیشتر موارد ، او در ماریون ماند. هاردینگ استدلال كرد كه آمریكا به ویلسون دیگری احتیاج ندارد و تقاضای رییس جمهور "نزدیك به حالت عادی" را می كند. مک آدو یک سخنرانی معمولی هاردینگ را چنین توصیف کرد: "ارتشی از جملات پر زرق و برق که در جستجوی ایده بر فراز چشم انداز حرکت می کنند. گاهی اوقات این کلمات پیچ و خم در واقع یک فکر متلاطم را تصرف می کنند و پیروزمندانه آن را تحمل می کنند ، زندانی در میان آنها ، تا زمانی که از بندگی و بیش از آن درگذشت. کار کردن " HL Mencken موافق است ، "این یک رشته اسفنج مرطوب را به من یادآوری می کند ، من را به یاد شستشوی پاره پاره روی خط می اندازد ؛ من را به یاد سوپ لوبیای بیات ، فریادهای دانشگاه و سگهایی می اندازد که احمقانه در شب های بی پایان پارس می کنند. این خیلی بد است که نوعی عظمت به آن می ریزد. خودش را از پرتگاه تاریک بیرون می کشد ... پیش ، و دیوانه وار به بالاترین قله تاش می خزد. غوغا می کند و دست و پا می زند. کچل و خط است. " نیویورک تایمز دیدگاه مثبت تری به سخنان هاردینگ داشت و اظهار داشت که در آنها اکثر مردم می توانند "انعکاسی از افکار نامشخص خود را پیدا کنند"
ویلسون اظهار داشت که انتخابات 1920 یک "همه پرسی بزرگ و جدی" در مورد اتحادیه ملل خواهد بود و مانع کاکس در این زمینه را برای کاکس دشوار می کند - اگرچه روزولت به شدت از لیگ حمایت می کرد ، کاکس شور و اشتیاق کمتری داشت. هاردینگ با مذاکره ویلسون با ورود به لیگ ملل مخالفت کرد ، اما طرفدار "انجمن ملل" بود که بر اساس دادگاه داوری دائمی لاهه بنا شد. این امر به اندازه کافی عمومی بود که رضایت اکثر جمهوری خواهان را جلب می کرد و فقط عده ای حزب را به خاطر این مسئله محکم می کردند. تا ماه اکتبر ، کاکس فهمید که مخالفت گسترده مردم با ماده X وجود دارد و اظهار داشت که ممکن است احتیاط به این معاهده لازم باشد. این تغییر باعث شد که هاردینگ دیگر در این مورد صحبت نکند.
RNC برای تبلیغ هاردینگ ، آلبرت لاسکر ، یک مدیر تبلیغاتی از شیکاگو را استخدام کرد و لاسکر یک کمپین تبلیغاتی گسترده ایجاد کرد که از بسیاری از موارد استاندارد استفاده می کرد. تکنیک های تبلیغات برای اولین بار در یک کارزار ریاست جمهوری. رویکرد لاسکر شامل اخبار و ضبط صدا بود. عکس های بازدیدکنندگان از ماریون با سناتور و خانم هاردینگ گرفته شد و نسخه های آن برای روزنامه های شهرشان ارسال شد. پوسترها ، روزنامه ها و مجلات بیلبورد علاوه بر تصاویر متحرک استفاده می شدند. از بازاریابان تلفنی برای برقراری تماس تلفنی با گفتگوی متن برای تبلیغ هاردینگ استفاده می شد.
در طول مبارزات ، مخالفان شایعات قدیمی را مبنی بر اینکه پدربزرگ بزرگ هاردینگ یک سیاه پوست سیاه پوست در هند غربی است و ممکن است سیاه پوستان دیگری در آنجا پیدا کنند ، منتشر کردند. شجره نامه او. مدیر کمپین هاردینگ این اتهامات را رد کرد. ویلیام استابروک ، استاد کالج ووستر ، شایعات را بر اساس تحقیقات فرضیه خانوادگی منتشر کرد ، اما شاید چیزی بیش از شایعات محلی را منعکس نکند.
تا روز انتخابات ، 2 نوامبر 1920 ، تعداد کمی در پیروزی بلیط جمهوری خواهان تردید داشتند. هاردینگ 60.2 درصد از آرا popular عمومی را کسب کرد که بالاترین درصد از زمان تکامل سیستم دو حزب و 404 رأی انتخاباتی است. کاکس 34 درصد آرا national ملی و 127 رأی انتخاباتی را به خود اختصاص داد. یوجین وی دبس ، سوسیالیست ، از یک زندان فدرال که در آن زندان به جرم مخالفت با جنگ در حال محکومیت بود ، فعالیت کرد و 3 درصد آرا national ملی را به دست آورد. جمهوری خواهان اکثریت خود را در هر مجلس کنگره بسیار افزایش دادند.
رئیس جمهور (1921–1923)
مراسم تحلیف و انتصابات
هاردینگ در 4 مارس سوگند یاد کرد ، 1921 ، در حضور همسر و پدرش. هاردینگ یک مراسم تحلیف کم فشار را بدون رژه مرسوم ترجیح داد و فقط مراسم تحلیف و یک پذیرایی مختصر در کاخ سفید باقی ماند. وی در سخنرانی افتتاحیه خود اظهار داشت: "خطرناکترین تمایل ما انتظار بیش از حد از دولت و درعین حال انجام کارهای ناچیز برای آن است."
پس از انتخابات ، هاردینگ اعلام کرد که ادامه دارد تعطیلات ، و هیچ تصمیمی در مورد قرار ملاقات گرفته نمی شود تا زمانی که او در دسامبر به ماریون بازگشت. او به تگزاس رفت و در آنجا با دوستش فرانک اسكوبي (كه بزودي مدير ضرابخانه خواهد شد) ماهيگيري كرد و گلف بازي كرد و سپس براي منطقه كانال پاناما كشتي گرفت. او به واشنگتن رفت و در آنجا هنگامی که کنگره در اوایل دسامبر به عنوان اولین سناتور منتخب به کاخ سفید انتخاب شد ، با استقبال قهرمان مواجه شد. در اوهایو ، او قصد داشت در مورد انتصابات با "بهترین ذهنهای" کشور مشورت کند و آنها برای ارائه مشاوره خود با زحمت به ماریون سفر کردند.
هاردینگ چارلز ایوانز هیوز طرفدار لیگ را به عنوان وزیر امور خارجه خود انتخاب کرد. ، نادیده گرفتن توصیه های سناتور لج و دیگران. پس از آنكه چارلز جی. داوز از موقعیت خزانه داری منصرف شد ، هاردینگ از بانكدار پیتسبورگ ، اندرو دبلیو ملون ، یكی از ثروتمندترین افراد كشور ، پرسید. او موافقت کرد. هاردینگ هربرت هوور را به عنوان وزیر بازرگانی ایالات متحده منصوب کرد. ویل هیز ، رئیس RNC ، مدیر پست پست شد و سپس به عنوان کابینه معرفی شد. وی پس از یک سال در سمت خود به سمت سانسور اصلی صنعت فیلمبرداری ترک خواهد شد.
دو منصوب کابینه هاردینگ که شهرت دولت او را به دلیل دست داشتن در رسوایی تیره کردند ، دوست سنا هاردینگ ، آلبرت بی بود سقوط نیومکزیکو ، وزیر کشور ، و داگرتی ، که دادستان کل کشور شد. فال یک دامدار غربی و معدنچی سابق بود و طرفدار توسعه بود. وی با مخالفت محافظه کاران مانند گیفورد پینچوت مخالف شد و وی نوشت: "انتخاب یک شخص بدتر برای وزیر کشور ممکن بود ، اما در کل آسان نیست." نیویورک تایمز انتصاب داگرتی را مسخره کرد و اظهار داشت که هاردینگ به جای انتخاب یکی از بهترین ذهن ها ، "فقط به انتخاب بهترین دوست" راضی بوده است. یوجین پی ترانی و دیوید ال ویلسون ، در جلد خود در مورد ریاست جمهوری هاردینگ ، اظهار داشتند که انتصاب از آن زمان منطقی بود ، زیرا داگورتی "یک وکیل شایسته بود که از جنبه پراهمیت سیاست آشنایی داشت ... یک عیب یاب سیاسی درجه یک و کسی که هاردینگ می توانست اعتماد کند. "
سیاست خارجی
هاردینگ وقتی هیوز را به عنوان وزیر امور خارجه منصوب کرد به وضوح اظهار داشت که عدالت سابق سیاست خارجی را اجرا خواهد کرد ، این تغییر در مدیریت نزدیک ویلسون است. امور بین الملل هیوز مجبور بود در برخی از خطوط کلی کار کند. پس از روی کار آمدن ، هاردینگ مواضع خود را نسبت به لیگ ملل سخت تر کرد ، تصمیم گرفت ایالات متحده حتی به یک نسخه کوچک لیگ نپیوندد. با تصویب نشدن معاهده ورسای توسط سنا ، ایالات متحده از نظر فنی در جنگ با آلمان ، اتریش و مجارستان باقی ماند. صلح سازی با قطعنامه ناکس-پورتر آغاز شد و ایالات متحده را در صلح اعلام کرد و هرگونه حق اعطا شده تحت ورسای را برای خود محفوظ داشت. معاهدات با آلمان ، اتریش و مجارستان ، هر یک شامل بسیاری از مفاد غیر اتحادیه معاهده ورسای ، در سال 1921 به تصویب رسید.
این هنوز سوال روابط بین ایالات متحده و اتحادیه را به وجود آورد. وزارت امور خارجه هیوز در ابتدا ارتباطات اتحادیه را نادیده گرفت ، یا سعی کرد آن را از طریق ارتباط مستقیم با کشورهای عضو دور بزند. هر چند تا سال 1922 ، ایالات متحده از طریق کنسول خود در ژنو با اتحادیه سر و کار داشت ، و اگرچه ایالات متحده از شرکت در هر جلسه ای که دارای پیامدهای سیاسی بود خودداری کرد ، ناظران خود را به جلسات مربوط به امور فنی و بشردوستانه فرستاد.
با روی کار آمدن هاردینگ ، دولت های خارجی خواستار کاهش بدهی جنگ عظیم به ایالات متحده بودند و دولت آلمان تلاش کرد تا غرامت هایی را که باید پرداخت کند کاهش دهد. ایالات متحده از در نظر گرفتن توافق چند جانبه خودداری کرد. هاردینگ به دنبال تصویب طرحی بود که توسط ملون پیشنهاد شد تا به دولت اختیارات گسترده ای برای کاهش بدهی های جنگ در مذاکرات را بدهد ، اما کنگره ، در سال 1922 ، لایحه محدودتری را تصویب کرد. هیوز در مورد توافق نامه انگلیس برای پرداخت بدهی جنگی خود طی 62 سال با بهره کم مذاکره کرد و در نتیجه ارزش فعلی تعهدات را کاهش داد. این توافق نامه که در سال 1923 توسط کنگره تصویب شد الگویی را برای مذاکره با سایر کشورها ایجاد کرد. گفتگو با آلمان در مورد کاهش پرداخت های جبران خسارت می تواند منجر به طرح داوز 1924 شود.
یک مسئله فوری که توسط ویلسون حل نشد ، مسئله سیاست در قبال روسیه بلشویکی بود. ایالات متحده از جمله کشورهایی بوده است که پس از انقلاب روسیه به آنجا نیرو اعزام کرده اند. پس از آن ، ویلسون از به رسمیت شناختن SFSR روسیه امتناع ورزید. در زمان هاردینگ ، وزیر تجارت هوور ، با تجربه قابل توجه در امور روسیه ، سیاست را پیش گرفت. هنگامی که در سال 1921 قحطی روسیه را فرا گرفت ، هوور مجبور شد اداره امداد آمریکا را که ریاست آن را بر عهده داشت ، برای تهیه کمک با روس ها مذاکره کند. رهبران اتحاد جماهیر شوروی (اتحادیه اروپا در سال 1922 تأسیس شد) بیهوده امیدوار بودند که توافق نامه به رسمیت شناختن منجر شود. هوور از تجارت با اتحاد جماهیر شوروی حمایت می كرد ، از اینكه شركت های آمریكایی از بازار اتحاد جماهیر شوروی منجمد شوند ، اما هیوز با این امر مخالفت كرد و این مسئله با صدارت هاردینگ حل نشد.
این کمپین مهم نبوده است. وی در آوریل 1921 در یک نشست مشترک کنگره سخنرانی کرد و اولویت های قانونگذاری خود را مشخص کرد. از جمله معدود موارد سیاست خارجی که وی به آن اشاره کرد خلع سلاح بود ، رئیس جمهور اظهار داشت که دولت نمی تواند "از درخواست کاهش هزینه" برای دفاع بی توجه باشد.سناتور آیداهو ویلیام بورا کنفرانسی را پیشنهاد داده بود که در آن قدرت های بزرگ دریایی ، ایالات متحده ، انگلیس و ژاپن ، موافقت می کنند که ناوگان های خود را کاهش دهند. هاردینگ موافقت کرد و پس از برخی گفتگوهای دیپلماتیک ، نمایندگان 9 کشور در نوامبر 1921 در واشنگتن تشکیل جلسه دادند. بیشتر دیپلمات ها ابتدا در مراسم روز آتش بس در قبرستان ملی آرلینگتون شرکت کردند ، جایی که هاردینگ در حین به خاک سپاری سرباز گمنام جنگ جهانی اول سخنرانی کرد ، هویت ، "با روح نابود کننده خود پرواز کرد. ما نمی دانیم که او از کجا آمده است ، فقط مرگ او را با شکوه ابدی یک آمریکایی در حال مرگ برای کشورش نشان می دهد".
هیوز ، در سخنرانی خود در جلسه افتتاحیه کنفرانس در 12 نوامبر 1921 ، پیشنهاد آمریکایی را مطرح کرد - اگر انگلیس برای 19 کشتی و ژاپن 17 کشتی همین کار را انجام دهد ، ایالات متحده 30 کشتی جنگی را از رده خارج می کند یا نمی سازد. وزیر امور خارجه به طور كلی موفق بود و توافقاتی در این زمینه و سایر موارد از جمله حل و فصل اختلافات در مورد جزایر در اقیانوس آرام و محدودیت استفاده از گاز سمی حاصل شد. توافقنامه دریایی محدود به ناوهای جنگی و تا حدی ناوهای هواپیمابر بود و در پایان مانع از سلاح مجدد نشد. با این وجود ، هاردینگ و هیوز به دلیل کارهایشان در مطبوعات مورد تحسین گسترده قرار گرفتند. هاردینگ سناتور لج و رهبر اقلیت سنا ، اسکار آندروود آلاباما را به هیئت ایالات متحده منصوب کرده بود. آنها کمک کردند اطمینان حاصل شود که معاهدات از طریق سنا به طور عمده آسیب ندیده است ، هرچند که این بدن به برخی از آنها احتیاطاتی اضافه کرد. منصب شد کنگره در سال 1920 اجازه دفع آنها را صادر کرد ، اما سنا نامزدهای ویلسون را به هیئت حمل و نقل تأیید نمی کند. هاردینگ آلبرت لاسکر را به عنوان رئیس آن منصوب کرد. مدیر اجرایی تبلیغات متعهد شد ناوگان را تا آنجا که ممکن است با سودآوری اداره کند تا زمان فروش. فروش بیشتر کشتی ها با هر چیزی که به هزینه دولت نزدیک است غیر ممکن است. لاسکر برای فعال کردن فروش یارانه بزرگی به بازرگان دریایی توصیه کرد و هاردینگ بارها و بارها از کنگره خواست که آن را تصویب کند. این لایحه که در میانه غرب محبوبیت چندانی نداشت ، مجلس را به تصویب رساند ، اما در مجلس سنا با یک شخص فاسق شکست خورد و سرانجام اکثر کشتی های دولتی از بین رفتند.
مداخله در آمریکای لاتین یک موضوع جزئی مبارزاتی بود. هاردینگ علیه تصمیم ویلسون برای اعزام نیروهای آمریکایی به جمهوری دومنیکن و هائیتی صحبت کرد و به فرانکلین روزولت ، نامزد معاون دموکرات ریاست جمهوری ، به دلیل نقش او در مداخله هائیتی حمله کرد. هنگامی که هاردینگ سوگند یاد کرد ، هیوز برای بهبود روابط با کشورهای آمریکای لاتین که نسبت به استفاده آمریکا از دکترین مونرو برای توجیه مداخله مراقب بودند ، تلاش کرد. در زمان تحلیف هاردینگ ، ایالات متحده همچنین نیروهای خود را در کوبا و نیکاراگوئه داشت. نیروهای مستقر در کوبا برای محافظت از منافع آمریکا در سال 1921 عقب نشینی کردند. نیروهای ایالات متحده از طریق ریاست جمهوری هاردینگ در سه کشور دیگر باقی ماندند. در آوریل 1921 ، هاردینگ تصویب معاهده تامسون – اوروتیا با کلمبیا را به دست آورد و 25 میلیون دلار (معادل 358/35 میلیون دلار در سال 2019) به آن کشور به عنوان سازش در برابر انقلاب پاناما در سال 1903 تحریک شده توسط ایالات متحده اعطا کرد. ملت های آمریکای لاتین رضایت کامل ندارند ، اگرچه ایالات متحده حاضر به كناره گیری از مداخله جویی نشد ، اگرچه هیوز متعهد شد كه آن را فقط به كشورهای نزدیك کانال پاناما محدود كند و اهداف آمریكا را روشن كند.
ایالات متحده بارها در مكزیك تحت ویلسون مداخله كرده بود ، و به رسمیت شناختن شرایط دیپلماتیک ، شرایط را برای بازگرداندن به کار خود پس گرفته بود. دولت مکزیک تحت ریاست جمهوری Álvaro Obregón خواستار به رسمیت شناختن قبل از مذاکرات بود ، اما ویلسون و وزیر امور خارجه نهایی وی ، بینبرید کلبی ، این کار را رد کردند. هیوز و فال هر دو با شناسایی مخالفت کردند. در عوض هیوز پیش نویس پیمانی را برای مکزیکی ها در ماه مه 1921 ارسال کرد که شامل تعهدات جبران خسارات وارده به آمریکایی ها از زمان انقلاب 1910 در مکزیک بود. اوبگرون قبل از شناسایی تمایلی به امضای پیمانی نداشت و برای بهبود روابط بین تجارت آمریکا و مکزیک ، توافق با طلبکاران و همچنین ایجاد یک کارزار روابط عمومی در ایالات متحده تلاش می کرد. این تأثیر خود را داشت و در اواسط سال 1922 ، فال تأثیر کمتری نسبت به او داشت و مقاومت در برابر شناخت را کاهش داد. دو رئیس جمهور کمیساریا را برای رسیدن به یک توافق منصوب کردند ، و ایالات متحده دولت اوبرگون را در 31 اوت 1923 ، درست کمتر از یک ماه پس از مرگ هاردینگ ، به طور اساسی با شرایطی که مکزیک از آن سود برد ، به رسمیت شناخت.
سیاست داخلی
وقتی هاردینگ در 4 مارس 1921 روی کار آمد ، کشور در اوج انحطاط اقتصادی پس از جنگ بود. هاردینگ به پیشنهاد رهبران خود ، جلسه ویژه ای از کنگره را فراخواند تا در 11 آوریل تشکیل شود. روز بعد هاردینگ در جلسه مشترک سخنرانی کرد ، وی خواستار کاهش مالیات بر درآمد (افزایش یافته در زمان جنگ) شد ، افزایش تعرفه های کشاورزی کالاهایی برای محافظت از کشاورز آمریکایی و همچنین اصلاحات گسترده تر ، مانند پشتیبانی از بزرگراه ها ، هواپیمایی و رادیو. اما تنها در تاریخ 27 مه بود که کنگره افزایش تعرفه ای اضطراری را برای محصولات کشاورزی تصویب کرد. قانونی که به یک دفتر بودجه مجوز می دهد در تاریخ 10 ژوئن دنبال شد. هاردینگ چارلز داوز را به عنوان مدیر دفتر با حکم کاهش هزینه ها منصوب کرد.
وزیر خزانه داری ملون همچنین به کنگره توصیه کرد که نرخ مالیات بر درآمد کاهش یابد. وی درخواست کرد که مالیات بر سود اضافی شرکت ها لغو شود. کمیته راههای نمایندگان مجلس پیشنهادات ملون را تأیید کرد ، اما برخی از نمایندگان کنگره که می خواستند نرخ مالیات شرکتها را افزایش دهند ، با این اقدام مبارزه کردند. هاردینگ مطمئن نبود كه از چه طرفی حمایت كند ، به یك دوست خود گفت ، "من نمی توانم از این مشكل مالیاتی چیز خوبی تهیه كنم. من به یك طرف گوش می دهم ، و آنها به نظر درست می آیند ، و سپس - خدا! - من با طرف دیگر صحبت می كنم ، و آنها به همان اندازه درست به نظر می رسند. " هاردینگ پس از یک سال تأخیر مالیات بر سود اضافی ، مصالحه کرد و تصویب این لایحه را در مجلس به دست آورد. در سنا ، لایحه مالیات درگیر تلاش برای دادن پاداش سرباز به جانبازان جنگ جهانی اول شد. هاردینگ که از تأخیرها ناامید شده بود ، در 12 ژوئیه در مجلس سنا حاضر شد و از آن خواست تا قانون مالیات را بدون پاداش تصویب کند. سرانجام تا ماه نوامبر بود که لایحه درآمد با نرخ های بالاتر از پیشنهاد ملون تصویب شد.
هاردینگ با پرداخت پاداش به جانبازان مخالفت کرد و در سخنرانی خود در سنا گفت که کارهای زیادی برای آنها انجام شده است توسط یک ملت سپاسگزار ، و اینکه این لایحه "خزانه ما را خراب خواهد کرد ، که انتظار می رود خیلی چیزهای بعدی از آن انتظار بیاید." مجلس سنا لایحه جایزه را به کمیته بازگرداند ، اما این مسئله با تشکیل مجدد کنگره در دسامبر 1921. این موضوع بازگشت. لایحه ای که بدون هیچ گونه بودجه ای برای آن پاداش در نظر گرفته شود ، در سپتامبر 1922 توسط هر دو مجلس تصویب شد. به سختی پایدار بود یک پاداش ، که به صورت نقدی قابل پرداخت نیست ، با وجود وتوی کولیج در سال 1924 به سربازان رای داده شد.
هاردینگ در اولین پیام سالانه خود به کنگره به دنبال قدرت تنظیم نرخ تعرفه ها بود. تصویب لایحه تعرفه در سنا و در کمیته کنفرانس به شور و شوق منافع لابی گرایان تبدیل شد. هاردینگ ، هنگامی که قانون تعرفه فوردنی-مک کامبر را در 21 سپتامبر 1922 تصویب کرد ، بیانیه امضای مختصری را ارائه داد و فقط تحسین کرد که این لایحه به او قدرت تنظیم نرخ ها را داده است. به گفته ترانی و ویلسون ، این لایحه "نادیده گرفته شده بود. این امر در تجارت بین المللی ویرانی ایجاد کرد و بازپرداخت بدهی های جنگ را دشوارتر کرد."
ملون سفارش مطالعه ای را ارائه داد که از نظر تاریخی ثابت می کرد ، به عنوان مالیات بر درآمد نرخ ها افزایش یافت ، پول به زیرزمین یا خارج از کشور هدایت شد. وی نتیجه گرفت که نرخ های پایین تر درآمد مالیاتی را افزایش می دهد. بر اساس توصیه وی ، لایحه درآمد هاردینگ از سال 1922 مالیات را کاهش می دهد. بالاترین نرخ سالانه در چهار مرحله از 73٪ در 1921 به 25٪ در 1925 کاهش می یابد. از سال 1923 مالیات برای درآمد پایین تر کاهش می یابد. نرخ پایین تر قابل توجه است پول های جاری به خزانه را افزایش داد. آنها همچنین باعث کاهش گسترده مقررات و هزینه های فدرال شدند زیرا سهم تولید ناخالص داخلی از 6.5٪ به 3.5٪ کاهش یافت. در اواخر سال 1922 ، اقتصاد شروع به چرخش کرد. بیکاری از بالاترین حد خود در 1921 یعنی 12٪ به طور متوسط 3.3٪ برای باقی مانده دهه کاهش یافته است. شاخص بدبختی ، که ترکیبی از بیکاری و تورم است ، در دوره هاردینگ شدیدترین افت خود را در تاریخ ایالات متحده داشته است. دستمزد ، سود و بهره وری همگی دستاوردهای قابل توجهی به دست آوردند. تولید ناخالص داخلی سالانه طی دهه 1920 به طور متوسط بیش از 5 درصد افزایش می یابد. مورخان لیبرتاریان ، لری شوئیكارت و مایكل آلن اظهار داشتند كه "سیاست های مالیاتی ملون زمینه را برای شگفت انگیزترین رشد تاكنون در اقتصاد چشمگیر آمریكا فراهم كرده است."
دهه 1920 برای آمریکا مدرنیزاسیون بود. استفاده از برق به طور فزاینده ای رایج شد. با ایجاد هتل هایی برای استقرار گردشگرانی که در جاده ها به سر می برند ، تولید انبوه اتومبیل موتوری باعث تحریک سایر صنایع مانند ساخت بزرگراه ، لاستیک ، فولاد و ساختمان شد. این تقویت اقتصادی به خارج شدن کشور از رکود کمک کرد. برای بهبود و گسترش سیستم بزرگراه کشور ، هاردینگ قانون بزرگراه فدرال را در سال 1921 امضا کرد. از سال 1921 تا 1923 ، دولت فدرال 162 میلیون دلار (معادل 2.4 میلیارد دلار در سال 2019) برای سیستم بزرگراه آمریکا هزینه کرد و اقتصاد ایالات متحده را با مقدار زیادی تزریق کرد. سرمایه در سال 1922 ، هاردینگ اعلام كرد كه آمریكا در عصر "اتومبیل موتوری" است ، كه "نشان دهنده سطح زندگی ماست و سرعت زندگی امروز ما را می سنجد".
هاردینگ خواستار تنظیم رادیو بود. پخش در سخنرانی آوریل 1921 خود در کنگره. وزیر بازرگانی هوور مسئولیت این پروژه را بر عهده گرفت و در سال 1922 كنفرانس پخش كنندگان رادیو را ترتیب داد كه منجر به توافق داوطلبانه برای صدور مجوز از فركانس های رادیویی از طریق وزارت بازرگانی شد. هاردینگ و هوور هر دو به چیزی بیش از نیاز به توافق پی بردند ، اما کنگره بسیار کند عمل کرد ، و تا سال 1927 مقررات رادیویی را وضع نکرد.
هاردینگ همچنین آرزوی ارتقا promote هواپیمایی را داشت و هوور مجدداً پیشقدم شد ، کنفرانس ملی هواپیمایی تجاری. این بحث ها در مورد موارد ایمنی ، بازرسی هواپیماها و صدور مجوز برای خلبانان بود. هاردینگ دوباره قانون را ارتقا داد اما تا سال 1926 هیچ کاری انجام نشد ، زمانی که قانون تجارت هوایی دفتر هوانوردی را در وزارت بازرگانی هوور ایجاد کرد.
نگرش هاردینگ به تجارت این بود که دولت باید هرچه بیشتر به آن کمک کند. او به کار سازمان یافته مشکوک بود ، و آن را توطئه ای علیه تجارت می دانست. وی تلاش کرد تا آنها را وادار کند تا در کنفرانسی درباره بیکاری که به پیشنهاد هوور برای ملاقات در آن دعوت شد ، با هم کار کنند. هاردینگ در سخنرانی افتتاحیه خود هشدار داد که هیچ پول فدرال در دسترس نخواهد بود. در نتیجه هیچ قانون مهمی به وجود نیامد ، هرچند برخی از پروژه های کارهای عمومی تسریع شدند.
در محدوده وسیع ، هاردینگ به هر دبیر کابینه اجازه داد تا بخش خود را هر طور که صلاح می دید اداره کند. هوور وزارت تجارت را گسترش داد تا مفیدتر در تجارت باشد. این با نظر هوور مبنی بر اینکه بخش خصوصی باید پیشگام مدیریت اقتصاد باشد ، سازگار بود. هاردینگ بسیار به وزیر تجارت خود احترام می گذاشت ، اغلب از او مشاوره می پرسید و او را تا سرحد حمایت می كرد و هوور را "باهوش ترین" چرخی كه می شناسم "خواند. و افزایش بیکاری. در ماه آوریل ، 500000 معدنچی ذغال سنگ ، به رهبری جان ال لوئیس ، نسبت به کاهش دستمزد اعتصاب کردند. مدیران معدن استدلال کردند که صنعت روزهای سختی را می بیند. لوئیس آنها را به تلاش برای شکستن اتحادیه متهم کرد. با طولانی شدن اعتصاب ، هاردینگ برای حل و فصل آن پیشنهاد سازش کرد. همانطور که هاردینگ پیشنهاد داد ، معدنچیان موافقت کردند که به کار خود برگردند و کنگره کمیسیونی را برای رسیدگی به شکایات آنها ایجاد کرد.
در اول ژوئیه 1922 ، 400000 کارگر راه آهن اعتصاب کردند. هاردینگ پیشنهاد تسویه حساب کرد که برخی امتیازات را داد ، اما مدیریت مخالفت کرد. داگرتی دادستان کل کشور قاضی جیمز اچ ویلکرسون را متقاعد کرد که برای شکستن اعتصاب دستور گسترده ای صادر کند. اگرچه حمایت عمومی از دستور ویلکرسون وجود داشت ، اما هاردینگ احساس کرد که این کار بسیار فراتر رفته است و داگورتی و ویلکرسون آن را اصلاح کردند. این دستور در پایان اعتصاب موفق شد. با این حال ، سالها تنش بین کارگران راه آهن و مدیریت همچنان بالا بود.
تا سال 1922 ، هشت ساعت روز در صنعت آمریکا رایج شده بود. یک استثنا در کارخانه های تولید فولاد بود که کارگران در یک روز کاری دوازده ساعته ، هفت روز در هفته کار می کردند. هوور این عمل را وحشیانه دانست و هاردینگ را مجبور به تشکیل کنفرانس تولیدکنندگان فولاد با هدف پایان دادن به سیستم کرد. در این کنفرانس کمیته ای به رهبری البرت گری ، رئیس U. S. Steel ، تأسیس شد که در اوایل سال 1923 توصیه به خاتمه دادن به این عمل نکرد. هاردینگ نامه ای را به گری فرستاد و نتیجه را كه در مطبوعات چاپ شد ابراز تاسف كرد و اعتراض عمومی باعث شد تولیدكنندگان خود را معكوس كنند و روز هشت ساعته را استاندارد كنند.
اگرچه اولین سخنرانی هاردینگ به كنگره خواستار تصویب شد از نظر قانون ضد لینچ ، در ابتدا به نظر می رسید كه وی بیشتر از آنچه كه روسای جمهور جمهوری خواه گذشته اخیر انجام داده اند تمایل به انجام کاری برای آفریقایی تبارها ندارد. او از افسران کابینه خواست تا در بخشهای خود مکانهایی برای سیاه پوستان پیدا کنند. سینکلر اظهار داشت که این واقعیت که هاردینگ در سال 1920 دو پنجم آرا received جنوب را به دست آورد ، وی را بر آن داشت تا فرصت های سیاسی حزب خود را در جنوب جامد ببیند. در 26 اکتبر 1921 ، هاردینگ در بیرمنگام ، آلاباما ، برای حضار جداگانه 20 هزار سفیدپوست و 10 هزار سیاه پوستان سخنرانی کرد. هاردینگ ، اگرچه اظهار داشت که اختلافات اجتماعی و نژادی بین سفیدپوستان و سیاه پوستان نمی تواند از بین برود ، اما خواستار حقوق سیاسی برابر برای دومیان است. در آن زمان بسیاری از آفریقایی-آمریکایی ها به ویژه در جنوب دموکرات به جمهوری خواهی رأی دادند و هاردینگ اظهار داشت که اگر نتیجه یک سیستم قوی دو حزبی در جنوب باشد ، بدش نمی آید که این حمایت پایان یابد. او مایل بود اگر سوالات سوادآموزی برای رای دهندگان سفید و سیاه اعمال شود ، ادامه یابد. هاردینگ به مخاطبان جداگانه خود گفت: "چه بخواهید و چه نخواهید ،" مگر اینکه دموکراسی ما دروغ باشد ، شما باید برای آن برابری بایستید. " بخش سفید مخاطبان در سکوت گوش می دادند ، در حالی که بخش سیاه تشویق می کرد. سه روز پس از کشتار نژادی تولسا در سال 1921 ، هاردینگ در دانشگاه سیاه سیاه لینکلن در پنسیلوانیا سخنرانی کرد. وی اظهار داشت ، "علیرغم عوامفریبانه ها ، ایده یگانگی ما به عنوان آمریكایی نسبت به هر طبقه و گروه صرفاً برتر است. و بنابراین ، ای كاش این مسئله مسئله ملی ما نژادها باشد." وی که مستقیماً درباره وقایع تولسا صحبت می کرد ، گفت: "خداوند به ما عطا کند که در متانت ، انصاف و عدالت این کشور هرگز شاهد تماشای نمایش دیگری مانند آن نباشیم".
هاردینگ اظهار داشت علیه لینچ در سخنرانی آوریل 1921 خود در برابر کنگره ، و از لایحه ضد لاینچ فدرال لئونیداس دایر ، نماینده مجلس ، که در ژانویه 1922 مجلس نمایندگان را تصویب کرد ، حمایت کرد. هنگامی که در نوامبر 1922 به مجلس سنا رسید ، توسط دموکرات های جنوبی و لژ مورد بررسی قرار گرفت آن را پس گرفت تا اجازه دهد در مورد لایحه یارانه کشتی مورد بحث قرار گیرد (هاردینگ مورد بحث قرار گرفت). سیاه پوستان هاردینگ را مقصر شکست لایحه Dyer می دانند. رابرت ک. موری ، زندگینامه نویس هاردینگ خاطر نشان کرد که با توجه به تمایل هاردینگ برای در نظر گرفتن لایحه یارانه کشتی ، این روند به پایان رسید.
با مشکوک شدن مردم به مهاجران ، به ویژه کسانی که ممکن است سوسیالیست یا کمونیست باشند ، کنگره تصویب کرد قانون Per Centum در سال 1921 ، به امضای هاردینگ در 19 مه 1921 ، به عنوان وسیله ای سریع برای محدود کردن مهاجرت. این قانون ، بر اساس سرشماری سال 1910 ، تعداد مهاجران را به 3٪ از مهاجران از یک کشور معین در ایالات متحده کاهش داد. در عمل ، این امر مهاجرت از ایرلند و آلمان را محدود نمی کند ، اما بسیاری از ایتالیایی ها و یهودیان شرق اروپا را ممنوع می کند. هاردینگ و وزیر کار جیمز دیویس معتقد بودند که اجرای قانون باید انسانی باشد و به توصیه وزیر ، هاردینگ اجازه داد تقریباً 1000 مهاجر تبعید شده بمانند. کولیج بعداً قانون مهاجرت 1924 را امضا کرد ، مهاجرت به ایالات متحده را برای همیشه محدود کرد.
رقیب سوسیالیست هاردینگ در انتخابات 1920 ، یوجین دبس ، به دلیل صحبت علیه جنگ در زندان جزایر آتلانتا یک ده سال حبس را می گذراند. ویلسون قبل از ترک دفتر از بخشش وی خودداری کرده بود. داگرتی با دبس ملاقات کرد و بسیار متأثر شد. با مخالفت جانبازان ، از جمله لژیون آمریکایی ، و همچنین فلورانس هاردینگ مواجه شد. رئیس جمهور احساس نمی کرد می تواند دبس را آزاد کند تا جنگ به طور رسمی به پایان برسد ، اما پس از امضای معاهدات صلح ، حکم دبس در 23 دسامبر 1921 تغییر یافت. بنا به درخواست هاردینگ ، دبس قبل از رفتن به خانه رئیس جمهور در کاخ سفید دیدار کرد ایندیانا.
هاردینگ همزمان با دبس 23 مخالف دیگر جنگ را آزاد كرد و در طول دوره ریاست جمهوری خود به بررسی پرونده ها و آزادی زندانیان سیاسی ادامه داد. هاردینگ در صورت لزوم از آزادی زندانیان دفاع کرد تا کشور به حالت عادی برگردد.
هاردینگ چهار قاضی را به دادگاه عالی ایالات متحده منصوب کرد. هنگامی که رئیس دادگستری ادوارد داگلاس وایت در ماه مه 1921 درگذشت ، هاردینگ مطمئن نبود كه رئیس جمهور سابق تافت یا سناتور سابق یوتا جورج ساترلند را منصوب كند - وی به هر دو نفر قول كرسی در دادگاه را داده بود. وی پس از مدت کوتاهی در نظر گرفتن انتظار برای جای خالی دیگر و انتصاب هر دو ، تفت را به عنوان رئیس دادگستری انتخاب کرد. ساترلند در سال 1922 به دادگاه منصوب شد و پس از آن دو محافظه کار اقتصادی دیگر به نام های پیرس باتلر و ادوارد تری سنفورد در سال 1923 دنبال شدند.
هاردینگ همچنین شش قاضی را به دادگاه های تجدیدنظر ایالات متحده منصوب کرد ، 42 قاضی به دادگاه های منطقه ای ایالات متحده ، و دو قاضی به دادگاه تجدیدنظر دادگاه گمرک ایالات متحده.
عقب ماندگی سیاسی و تور غرب
ورود به مبارزات انتخابات میان دوره ای کنگره 1922 ، هاردینگ و جمهوری خواهان بسیاری از وعده های مبارزاتی خود را دنبال کرده بود. اما برخی از وعده های انجام شده ، مانند کاهش مالیات برای افراد خوب ، مورد توجه رای دهندگان قرار نگرفت. اقتصاد با 11 درصد بیکاری و کارگران سازمان یافته از نتیجه اعتصابات عصبانی شده بود ، به حالت عادی برنگشته بود. از 303 جمهوریخواه منتخب مجلس در سال 1920 ، کنگره 68 جدید شاهد سقوط این حزب با اکثریت 221–213 بود. در سنا ، جمهوری خواهان هشت کرسی را از دست دادند و 51 کنگره از 96 سناتور را در کنگره جدید داشتند که هاردینگ برای رسیدن به آنها دوام نیاورد.
یک ماه پس از انتخابات ، جلسه اردک لنگ جلسه قدیمی کنگره 67 برگزار شد. هاردینگ به این باور رسیده بود که دیدگاه اولیه او درباره ریاست جمهوری - اینکه باید سیاست هایی را پیشنهاد کند ، اما تصمیم گیری در این زمینه را به کنگره واگذار می کند - کافی نیست ، و او لابی کنگره کرد ، اگر چه بی فایده بود ، تا لایحه یارانه کشتی خود را به پایان برساند. هنگامی که کنگره در اوایل مارس 1923 شهر را ترک کرد ، محبوبیت هاردینگ در این کشور شروع به بهبود یافت. اقتصاد در حال بهبود بود و برنامه های اعضای کابینه تواناتر هاردینگ ، مانند هیوز ، ملون و هوور ، نتایج را نشان می داد. اکثر جمهوریخواهان دریافتند که هیچ جایگزینی عملی برای حمایت از هاردینگ در سال 1924 وجود ندارد.
در نیمه اول سال 1923 ، هاردینگ دو اقدامی انجام داد که بعدا گفته شد نشان دهنده پیش آگاهی از مرگ است: او ستاره را فروخت (اگرچه پس از ریاست جمهوری خود متعهد شد که ده سال به عنوان سردبیر همکار باقی بماند) و اراده جدیدی کرد. هاردینگ مدتها بود که از نظر سلامتی گاه به گاه دچار مشکل شده بود ، اما وقتی علائمی را تجربه نمی کرد ، تمایل زیادی به خوردن ، نوشیدن و سیگار کشیدن داشت. تا سال 1919 ، او از بیماری قلبی خود آگاه بود. استرس ناشی از دوران ریاست جمهوری و سلامت جسمی فلورانس هاردینگ (او دچار بیماری مزمن کلیه شده بود) او را ضعیف کرد ، و او در ژانویه 1923 هرگز از یک دوره آنفلوانزا بهبود نیافت. پس از آن ، هاردینگ ، یک بازیکن گلف باز ، در تکمیل یک دور مشکل داشت. . در ژوئن 1923 ، سناتور اوهایو ویلیس با هاردینگ ملاقات کرد ، اما از پنج موردی که قصد داشت در مورد آنها بحث کند ، فقط دو مورد مورد توجه رئیس جمهور قرار گرفت. وقتی از وی دلیل پرسیدند ، ویلیس پاسخ داد ، "وارن خیلی خسته به نظر می رسید."
در اوایل ژوئن 1923 ، هاردینگ راهی سفری شد که وی آن را "سفر تفاهم" نامید. رئیس جمهور قصد داشت از این کشور عبور کند ، به شمال به سرزمین آلاسکا برود ، در امتداد ساحل غربی به جنوب سفر کند ، سپس با یک کشتی نیروی دریایی ایالات متحده از سن دیگو در امتداد ساحل غربی مکزیک و آمریکای مرکزی ، از طریق کانال پاناما ، به پورتوریکو سفر کند و تا آخر ماه اوت به واشنگتن برگردد. هاردینگ عاشق سفر بود و مدتها در فکر سفر به آلاسکا بود. این سفر به او این امکان را می دهد تا در سراسر کشور صحبت های گسترده ای انجام دهد ، قبل از مبارزات انتخاباتی سال 1924 به سیاست و سیاست بپردازد و به او اجازه دهد کمی از گرمای طاقت فرسای تابستان واشنگتن استراحت کند.
تقاضای برنامه ، حتی اگر رئیس جمهور دستور داده بود آن را کاهش دهد. در کانزاس سیتی ، هاردینگ در مورد مسائل حمل و نقل صحبت کرد. در هاچینسون ، کانزاس ، کشاورزی موضوع بود. در دنور ، او در مورد ممنوعیت صحبت کرد و به ادامه سخنرانی در غرب پرداخت و یکسری سخنرانی هایی را انجام داد که تا پیش از فرانکلین روزولت توسط هیچ رئیس جمهوری مطابقت نداشت. هاردینگ به یکی از طرفداران دادگاه جهانی تبدیل شده بود و می خواست ایالات متحده به عضویت آن درآید. وی علاوه بر سخنرانی ، از پارک های ملی یلوستون و صهیون بازدید کرد و در جشنی که توسط پیشگام ارجمند عزرا میکر و دیگران ترتیب داده شد ، بنای یادبودی را در مسیر اورگان تقدیم کرد.در 5 جولای ، هاردینگ وارد USS هندرسون در ایالت واشنگتن شد. اولین رئیس جمهوری که به آلاسکا سفر کرد ، او ساعت ها به تماشای مناظر چشمگیر از عرشه هندرسون پرداخت. پس از چندین توقف در امتداد ساحل ، حزب ریاست جمهوری کشتی را در سوارد ترک کرد تا راه آهن مرکزی آلاسکا را به پارک مک کینلی و فیربانکس برساند ، جایی که او به جمعیت 1500 نفری در گرمای 94 درجه فارنهایت (34 درجه سانتیگراد) پرداخت. قرار بود این مهمانی از طریق Richardson Trail به سوارد برگردد ، اما به دلیل خستگی هاردینگ ، با قطار رفت.
در 26 ژوئیه 1923 ، هاردینگ به عنوان اولین رئیس جمهور مستقر آمریکا که به دیدار می رود ، از ونکوور ، بریتیش کلمبیا دیدن کرد. کانادا وی توسط فرماندار ستوان بریتیش کلمبیا ، نخست وزیر بریتیش کلمبیا و شهردار ونکوور مورد استقبال قرار گرفت و با جمعیتی بالغ بر 50،000 نفر صحبت کرد. دو سال پس از مرگ وی ، از یادبود هاردینگ در استنلی پارک رونمایی شد. هاردینگ از یک زمین گلف بازدید کرد ، اما فقط شش سوراخ را قبل از خستگی کامل کرد. پس از حدود یک ساعت استراحت ، او سوراخ های هفدهم و هجدهم را بازی کرد تا به نظر برسد که او دور را تمام کرده است. او در پنهان کردن خستگی خود موفق نبود. یکی از خبرنگاران به نظر او چنان خسته به نظر می رسید که بقیه روزهای روز برای شادابی او کافی نیست.
روز بعد در سیاتل ، هاردینگ برنامه شلوغ خود را ادامه داد و برای 25000 نفر در ورزشگاه سخنرانی کرد در دانشگاه واشنگتن. هاردینگ در آخرین سخنرانی خود ، ایالت را برای آلاسکا پیش بینی کرد. رئیس جمهور سریعاً سخنرانی کرد و منتظر تشویق حضار نماند.
مرگ و تشییع جنازه
هاردینگ چند ساعت بعد از اوایل شب 27 ژوئیه 1923 زود خوابید. سخنرانی در دانشگاه واشنگتن. بعداً همان شب ، او با شکایت از درد در قسمت فوقانی شکم ، به پزشک خود چارلز ای. سایر فکر می کرد که این یک تکرار یک ناراحتی در رژیم غذایی است ، اما دکتر جوئل تی بون به یک مشکل قلبی مشکوک شد. به مطبوعات گفته شد که هاردینگ "حمله حاد دستگاه گوارش" را تجربه کرده و آخر هفته برنامه ریزی شده رئیس جمهور در پورتلند لغو شد. روز بعد حال او بهتر شد ، زیرا قطار با عجله به سانفرانسیسکو رفت. آنها صبح روز 29 ژوئیه وارد شدند و او اصرار داشت از قطار به سمت ماشین برود ، که او را به هتل قصر رساند و در آنجا عود کرد. پزشکان دریافتند که نه تنها قلب او مشکلاتی ایجاد می کند ، بلکه به دلیل ذات الریه نیز مبتلا شده است و وی در اتاق هتل به استراحت در بستر محبوس بود. پزشکان وی را با کافئین مایع و دیجیتال معالجه کردند و به نظر می رسید که او بهبود یافته است. هوور آدرس سیاست خارجی هاردینگ را با حمایت از عضویت در دادگاه جهانی منتشر کرد و رئیس جمهور از اینکه مورد استقبال مطلوب قرار گرفت خوشحال شد. بعد از ظهر 2 اوت ، وضعیت هاردینگ هنوز در حال بهبود بود و پزشکان به او اجازه دادند در رختخواب بنشیند. عصر حدود ساعت 7:30 بعد از ظهر ، فلورانس برای او "یک بررسی آرام از یک انسان آرام" را می خواند ، مقاله چاپلوسانه ای از او از The Saturday Evening Post . او مکث کرد و او به او گفت ، "خوب است. ادامه بده ، بیشتر بخوان." این آخرین سخنان او بود. چند ثانیه بعد ، هاردینگ به طور تشنجی پیچ خورد و دوباره در تخت فرو رفت و نفس نفس زد و دوباره خواندن را از سر گرفت. فلورانس هاردینگ بلافاصله پزشکان را به اتاق فراخواند ، اما آنها نتوانستند با محرک ها او را زنده کنند. وارن ج. هاردینگ چند دقیقه بعد ، در سن 57 سالگی اعلام مرگ شد. مرگ هاردینگ در ابتدا به خونریزی مغزی نسبت داده شد ، زیرا پزشکان در آن زمان به طور کلی علائم ایست قلبی را درک نمی کردند. فلورانس هاردینگ با کالبد شکافی رئیس جمهور موافقت نمی کند.
مرگ غیرمنتظره هاردینگ شوک بزرگی برای ملت ایجاد کرد. او مورد پسند و تحسین قرار گرفت و مطبوعات و مردم هم بیماری او را از نزدیک دنبال کرده بودند و با بهبودی آشکار او اطمینان یافته بودند. جسد هاردینگ را برای سفر در سرتاسر کشور که از نزدیک در روزنامه ها دنبال می شد ، در تابوت به قطار خود منتقل کردند. 9 میلیون نفر در حالی که قطار حامل پیکر وی از سانفرانسیسکو به واشنگتن دی سی می رفت ، در مسیر راه آهن صف کشیده بودند ، جایی که وی در ایالت ایالات متحده در روتوندای پایتخت ایالات متحده قرار داشت. پس از انجام مراسم تشییع جنازه ، جسد هاردینگ برای دفن به ماریون ، اوهایو منتقل شد.
در ماریون ، جسد هاردینگ را بر روی یک اتومبیل اسب سوار قرار دادند ، که پس از آن رئیس جمهور کولیج و رئیس دادگستری تافت ، سپس توسط بیوه هاردینگ و پدرش. آنها از طریق شهر ، اتومبیل را رد کردند و از ساختمان ستاره عبور کردند و سرانجام به قبرستان ماریون که در آن تابوت در طاق پذیرایی قبرستان قرار داده شده بود ، رسیدند. میهمانان مراسم تشییع جنازه شامل مخترع توماس ادیسون و تجار صنعتگر هنری فورد و هاروی فایرستون بودند. وارن و فلورانس هاردینگ در آرامگاه هاردینگ استراحت می کنند ، که در سال 1931 توسط رئیس جمهور هوور تقدیم شد.
رسوایی ها
هاردینگ تعدادی از دوستان و آشنایان خود را به سمت های فدرال منصوب کرد. برخی از آنها به طور شایسته ای خدمت می کردند ، مانند چارلز ای.سوایر ، پزشک شخصی هاردینگز از ماریون که در کاخ سفید به آنها مراجعه می کرد. سویر هاردینگ را از رسوایی اداره پیشکسوتان مطلع کرد. افراد دیگر در دفتر بی اثر بودند ، مانند دانیل آر. کریسینگر ، وکیل ماریون که هاردینگ وی را به عنوان مأمور کنترل ارز و بعداً فرماندار هیئت مدیره فدرال رزرو معرفی کرد. یا دوست قدیمی هاردینگ ، فرانک اسكوبی ، مدیر ضرابخانه ، كه ترانی و ویلسون اظهار داشتند "در دوره تصدی خود خسارت كمی وارد كرد." دیگر این افراد وابسته فاسد شناخته شدند و بعداً "باند اوهایو" لقب گرفتند.
بیشتر رسوایی هایی که شهرت دولت هاردینگ را خدشه دار کرده اند ، پس از مرگ وی پدیدار نشدند. رسوایی اداره پیشکسوتان برای هاردینگ در ژانویه 1923 شناخته شده بود ، اما به گفته ترانی و ویلسون ، "رفتار رئیس جمهور با این کار اعتبار کمی برای او ایجاد کرد". هاردینگ اجازه داد مدیر فاسد دفتر ، چارلز آر فوربس ، به اروپا فرار کند ، اگرچه بعداً بازگشت و مدت زندان را گذراند. هاردینگ مطلع شده بود که جاس اسمیت ، گزارش حقوقی داگورتی در وزارت دادگستری ، درگیر فساد بود. رئیس جمهور به داگرتی دستور داد اسمیت را از واشنگتن بیرون کند و نام وی را از سفر آتی ریاست جمهوری به آلاسکا حذف کرد. اسمیت در تاریخ 30 مه 1923 خودکشی کرد. هنوز مشخص نیست که هاردینگ از فعالیت های غیرقانونی اسمیت چه اطلاعاتی داشته است. موری خاطرنشان کرد که هاردینگ در فساد اداری دخیل نبوده و آن را نپذیرفت.
هوور در سفر غربی هاردینگ را همراهی کرد و بعدا نوشت که هاردینگ پرسید که هوور در صورت دانستن یک رسوایی بزرگ چه می کند ، آن را تبلیغ یا دفن کنید. هوور پاسخ داد که هاردینگ باید منتشر کند و اعتبار آن را بدست آورد و جزئیات را جویا شد. هاردینگ اظهار داشت که این موضوع به اسمیت مربوط می شود ، اما وقتی هوور در مورد احتمال احتمالی داگرتی جویا شد ، هاردینگ از جواب دادن امتناع ورزید.
گنبد قوری
رسوایی که احتمالاً بیشترین آسیب را وارد کرده است شهرت هاردینگ Teapot Dome است. مانند بیشتر رسوائی های دولت ، این واقعه پس از مرگ هاردینگ نیز در معرض دید عموم قرار گرفت و او از جنبه های غیرقانونی اطلاع نداشت. Teapot Dome دارای یک ذخیره نفت در وایومینگ بود که یکی از سه مورد اختصاص یافته برای استفاده از نیروی دریایی در موارد اضطراری ملی بود. یک بحث طولانی وجود داشت که ذخایر باید توسعه یابد. اولین وزیر کشور ویلسون ، فرانکلین نایت لین ، طرفدار این سمت بود. هنگامی که دولت هاردینگ روی کار آمد ، وزیر کشور فال استدلال لین را پذیرفت و هاردینگ در ماه مه 1921 یک دستور اجرایی را برای انتقال ذخایر از وزارت نیروی دریایی به داخل کشور امضا کرد. این کار با موافقت وزیر نیروی دریایی ادوین سی.دنبی انجام شد.
وزارت کشور در ژوئیه 1921 اعلام کرد که به ادوارد دوهنی اجاره ای برای حفاری در لبه های ذخیره دریایی الک هیلز در کالیفرنیا اعطا شده است. این اعلامیه جنجال کمی به دنبال داشت ، زیرا نفت در چاه های زمین خصوصی مجاور از بین می رفت. جان کندریک ، سناتور وایومینگ از رأی دهندگان شنیده بود که قبه قوری نیز اجاره شده است ، اما هیچ اطلاعیه ای در این باره داده نشده است. وزارت کشور از ارائه مستندات امتناع ورزید ، بنابراین وی تصویب یک مصوبه قانع کننده سنا را تأیید کرد. این وزارتخانه یک نسخه از اجاره اعطای حقوق حفاری را به شرکت نفتی ماموت هری سینکلر ارسال کرد ، به همراه بیانیه ای مبنی بر اینکه هیچ مناقصه رقابتی وجود نداشته است زیرا آمادگی نظامی در این امر دخیل بوده است - ماموت به عنوان بخشی از معامله قصد ساخت مخازن نفتی برای نیروی دریایی را داشت. این باعث رضایت برخی افراد شد ، اما برخی از متخصصان حفاظت از محیط زیست ، مانند گیفورد پینچوت ، هری آ. اسلاتر و دیگران ، خواستار تحقیق کامل در مورد فال و فعالیت های وی شدند. آنها سناتور ویسکانسین رابرت ام. لا فولت را وادار کردند تحقیقات سنا را درباره اجاره های نفت آغاز کند. لا فولت سناتور دموکرات مونتانا توماس ج. والش را متقاعد کرد که تحقیقات را رهبری کند و والش کامیون مواد ارائه شده توسط وزارت کشور را از سال 1922 تا 1923 خواند ، از جمله نامه ای از هاردینگ مبنی بر اینکه انتقال و اجاره نامه با اطلاع وی بوده است تأیید.
جلسات دادرسی در مورد گنبد قوری در اکتبر 1923 ، دو ماه پس از مرگ هاردینگ آغاز شد. فال اوایل آن سال دفتر را ترک کرده بود ، و دریافت هرگونه پول از سینکلر یا دوهنی را انکار کرد. سینکلر موافقت کرد. ماه بعد ، والش فهمید كه فال برای توسعه و بهبود دامداری خود در نیومكزیكو بسیار خرج كرده است. فال دوباره ظاهر شد و اظهار داشت که این پول به عنوان وام از طرف دوست هاردینگ و ناشر واشنگتن پست ادوارد بی مک لین آمده است ، اما مک لین هنگام شهادت دادن آن را انکار کرد. دوهنی به کمیته گفت که او پول را به عنوان وام شخصی به فال ، به عنوان وام شخصی ، به خاطر انجمن قبلی آنها ، به فال داده است ، اما فال به جای اینکه به س questionsالات پاسخ دهد ، با اصلاحیه متمم پنجم خود ، در هنگام مجبور شدن به حضور مجدد ، در برابر خودكارآزمایی استناد كرد. / p>
محققان دریافتند که فال و یکی از اقوامش در مجموع حدود 400000 دلار از دوهنی و سینکلر دریافت کرده اند و نقل و انتقالات همزمان با اجاره های بحث برانگیز بوده است. فال در سال 1929 به جرم دریافت رشوه محکوم شد و در سال 1931 به عنوان اولین عضو کابینه ایالات متحده زندانی شد که به جرم جنایات در دفتر زندانی شد. سینکلر فقط به جرم تحقیر دادگاه به دلیل دستکاری در هیئت منصفه محکوم شد. دوهنی در آوریل 1930 به دلیل دادن رشوه ای که فال به اتهام پذیرفتن محکوم شده بود ، به محاکمه منتقل شد ، اما وی تبرئه شد.
وزارت دادگستری
انتصاب هاردینگ به هری ام. داگرتی به عنوان دادستان کل کشور بیش از دیگران انتقاد کرد. لابی و مانورهای اتاق پشتی اوگهای در اوهایو برای صلاحیت وی برای دفتر کار در نظر گرفته نشده است. هنگامی که رسوایی ها در سال 1923 و 1924 آغاز شد ، بسیاری از دشمنان داگورتی از احتمال ارتباط وی با عدم صداقت ابراز خوشحالی کردند و تصور کردند که او در گنبد قوری شرکت کرده است ، اگرچه فال و داگورتی دوست نبودند. در فوریه 1924 ، مجلس سنا به تحقیق در مورد دادگستری رأی داد ، جایی که داگرتی دادستان کل کشور بود.
سناتور دموکرات مونتانا ، برتون کی ویلر در کمیته تحقیق بود و با شروع جلسات در 12 مارس ، نقش دادستان را بر عهده گرفت. ، 1924. جس اسمیت پیش از خودکشی دستفروشی کرده بود و با دو دیگر اوهایواییایی ، هوارد منینگتون و فرد آ.کاسکی ، توطئه کرد تا بازپرداخت های مشروبات الکلی را بپذیرد تا از این طریق مصونیت از پیگرد قانونی یا آزاد کردن مشروبات الکلی از انبارهای دولت را بدست آورد. محل زندگی منینگتون و کاسکی به عنوان خانه کوچک سبز در خیابان K بدنام شد. برخی از شاهدان ، مانند همسر طلاق گرفته اسمیت ، راکسی استینسون و مامور سابق فاسد اف بی آی ، گاستون معنی ، ادعا کردند که داگرتی شخصاً در این ماجرا دست داشته است. هنگامی که دادستان کل اظهار داشت که وی اجازه دسترسی کمیته ویلر به سوابق وزارت دادگستری را نمی دهد ، کولیج درخواست استعفا کرد با سرهنگ توماس دبلیو میلر ، نماینده سابق کنگره دلاور ، که هاردینگ او را به عنوان خادم املاک بیگانه منصوب کرد ، معامله کند. اسمیت و میلر تقریباً نیم میلیون دلار سود دریافت كردند زیرا یك شركت آلمانی متعلق به این شركت ، امریكن فلزی ، به مالكین جدید آمریكایی عرضه شد. اسمیت 50،000 دلار در یک حساب مشترک با داگرتی واریز کرد ، که برای اهداف سیاسی استفاده می شود. سوابق مربوط به این گزارش توسط داگورتی و برادرش از بین رفت. میلر و داگرتی به اتهام کلاهبرداری از دولت متهم شدند. دادگاه اول ، در سپتامبر 1926 ، منجر به تشکیل هیئت منصفه شد. در مرحله دوم ، در اوایل سال 1927 ، میلر محکوم شد و به زندان محکوم شد ، اما هیئت منصفه دوباره داورتی را آویز کرد. اگرچه سپس اتهامات علیه داگورتی لغو شد و او هرگز به جرمی محکوم نشد ، اما امتناع وی از موضع گیری در دفاع از خود باعث از بین رفتن اعتبار وی شد. دادستان کل سابق سرپیچی کرد و مشکلات خود را به گردن دشمنان خود در جنبش کارگری و کمونیست ها انداخت و نوشت که "هیچ کاری نکرده است که جلوی نگاه من به تمام دنیا را بگیرد". 'Bureau
چارلز آر فوربس ، مدیر پرانرژی دفتر پیشکسوتان' ، تلاش کرد تا کنترل بیمارستان های جانبازان و ساخت آنها را در دفتر خود ادغام کند. در آغاز ریاست جمهوری هاردینگ ، این قدرت به وزارت خزانه داری واگذار شد. لژیون قدرتمند سیاسی آمریكایی از فوربس پشتیبانی كرد و مانند مخالف وزیر ملون ، مخالفان وی را تحقیر كرد و در آوریل 1922 ، هاردینگ توافق كرد كه كنترل را به دفتر پیشکسوتان منتقل كند. وظیفه اصلی فوربس اطمینان از احداث بیمارستانهای جدید در سراسر کشور برای کمک به 300000 مجروح جانباز جنگ جهانی اول بود.
نزدیک به آغاز سال 1922 ، فوربس با الیاس مورتیمر ، نماینده تامپسون-سیاه ملاقات کرده بود. شرکت ساختمانی سنت لوئیس ، که می خواست بیمارستان ها را احداث کند. این دو نفر به هم نزدیک شدند و مورتیمر هزینه سفرهای فوربس از طریق غرب را پرداخت و به سایت های بالقوه بیمارستان برای جانبازان مجروح جنگ جهانی اول پرداخت. فوربس همچنین با چارلز اف. هرلی ، صاحب شرکت ساختمانی هرلی-میسون در ایالت واشنگتن دوستانه بود. هاردینگ دستور داده بود که کلیه قراردادها طبق اطلاع عمومی انجام شود ، اما این سه معامله ای را منعقد کردند که به موجب آن دو شرکت با سه تقسیم سود ، قراردادها را بدست آورند. مقداری از پول به مشاور ارشد دفتر ، چارلز اف کرامر می رسید. فوربس در ساخت این بیمارستان از دولت کلاهبرداری کرد و هزینه های ساخت را از 3000 دلار به 4000 دلار برای هر تخت افزایش داد. یک دهم قبض های ساختمانی متورم برای توطئه گران اختصاص داده شد ، و یک سوم هزینه را نیز Forbes دریافت کرد. پس از آن پیوند به تملک زمین گسترش یافت ، و فوربس مجوز خرید تراکت در سانفرانسیسکو را داد - که ارزش آن کمتر از 20 هزار دلار بود - با 105 هزار دلار. حداقل 25000 دلار از مازاد مالی حاصل بین فوربس و کرامر تقسیم شد.
با هدف کسب درآمد بیشتر ، فوربس در نوامبر 1922 فروش لوازم باارزش بیمارستان را تحت کنترل خود در انبارهای بزرگ در انبار پریویل در مریلند آغاز کرد. دولت مقادیر زیادی لوازم بیمارستانی را در طول جنگ جهانی اول ذخیره کرده بود ، که فوربس بخشی از هزینه های خود را برای شرکت بوستون از تامپسون و کلی تخلیه کرد در زمانی که دفتر کهنه سربازان در حال خرید لوازم بیمارستان های بسیار بالاتر بود قیمت.
بررسی صلاحیت فوربس در پریویل دکتر ساویر ، پزشک هاردینگ و رئیس هیئت مدیره بستری در فدرال بود. ساویر به هاردینگ گفت که فوربس لوازم بیمارستانی با ارزش را به یک پیمانکار داخلی می فروشد. ابتدا هاردینگ اعتقاد نداشت ، اما ساویر در ژانویه 1923 اثبات اثبات کرد. هاردینگ شوکه شده ، که بین خشم و استیصال به دلیل فساد در دولت خود متناوب بود ، فوربس را به کاخ سفید احضار کرد و خواستار استعفا شد. هاردینگ نمی خواست یک رسوایی آشکار باشد و به فوربس اجازه داد به اروپا فرار کند ، از آنجا که در 15 فوریه 1923 استعفا داد. علیرغم تلاش های هاردینگ ، شایعات در مورد فعالیت های فوربس منجر به این شد که سنا دو هفته بعد و در اواسط دستور تحقیق را بدهد. -مارش ، کرامر خودکشی کرد.
مورتیمر مایل بود به همه چیز بگوید ، زیرا فوربس با همسرش رابطه داشت (این امر نیز باعث شکست ازدواج فوربس شد). در اواخر سال 1923 ، پس از مرگ هاردینگ ، مدیر اجرایی شاهد اصلی جلسات دادرسی بود. فوربس برای شهادت از اروپا بازگشت ، اما تعداد کمی را قانع کرد و در سال 1924 ، او و جان دبلیو تامپسون ، از تامپسون - بلک ، به دلیل توطئه برای کلاهبرداری از دولت ، در شیکاگو محاکمه شدند. هر دو محكوم و به دو سال زندان محكوم شدند. فوربس محکومیت خود را در سال 1926 آغاز کرد. تامپسون ، که قلب بدی داشت ، قبل از شروع زندگی در همان سال درگذشت. به گفته ترانی و ویلسون ، "یکی از مهمترین جنبه های ریاست جمهوری هاردینگ این بود که وی بیش از تأمین عدالت بیشتر به فکر مسئولیت های سیاسی یک رسوایی بود."
امور خارج از ازدواج
هاردینگ با كری فولتون فیلیپس از ماریون رابطه غیر همسری داشت كه این رابطه حدود 15 سال قبل از پایان سال 1920 ادامه داشت. کتاب او در سال 1963. قبل از آن ، این ماجرا معمولاً شناخته شده نبود. ویلیامسون نامه ها را به انجمن تاریخی اوهایو اهدا کرد. برخی در آنجا می خواستند نامه ها از بین برود تا آنچه از اعتبار هاردینگ باقی مانده است ، حفظ شود. پرونده قضایی آغاز شد و وراث هاردینگ ادعا کردند که حق کپی رایت این نامه ها را دارند. در نهایت پرونده با نامه های اهدایی به کتابخانه کنگره در سال 1971 به نتیجه رسید. آنها تا سال 2014 مهر و موم شده بودند ، اما قبل از افتتاح ، مورخان از نسخه هایی در دانشگاه کیس وسترن رزرو و مقالات راسل در دانشگاه وایومینگ استفاده می کردند. راسل از نامه ها نتیجه گرفت که فیلیپس عشق زندگی هاردینگ است - "اغوا ent ذهن و بدن او در یک نفر ترکیب شده است" ، اما جاستین پی. کوفی مورخ در بررسی زندگی نامه هاردینگ در سال 2014 او را به دلیل "وسواس در زندگی جنسی هاردینگ" مورد انتقاد قرار داد ".
مدت ها ادعاهای معشوقه شناخته شده هاردینگ ، نان بریتون ، همچنان نامشخص بود. در سال 1927 ، بریتون ، همچنین یک ماریونیت ، <دختر رئیس جمهور را منتشر کرد و ادعا کرد که فرزندش الیزابت آن بلیزینگ توسط هاردینگ پدر شده است. این کتاب که به "همه مادران ازدواج نکرده" و "فرزندان معصومشان که پدران آنها معمولاً در دنیا شناخته شده نیستند" اختصاص یافته بود ، مانند پورنوگرافی ، خانه به خانه ، در کاغذ قهوه ای پیچیده شد. شهرت رئیس جمهور فقید از زمان مرگ وی در سال 1923 بدتر شده بود و بسیاری بریتون را باور داشتند. عموم مردم با جزئیات دلپذیری مانند ادعای بریتون مبنی بر اینکه این دو در یک کمد در نزدیکی دفتر بیضی شکل رابطه جنسی برقرار می کردند ، با مأموران سرویس مخفی برای دفع مزاحمان درگیر شدند. اگرچه بخشی از مردم به او اعتقاد داشتند ، اما وقتی او ادعا کرد با رد کتاب وی علیه وی لیبل زده است ، هیئت منصفه علیه او را پیدا کردند. طبق گفته های خانواده هاردینگ ، رئیس جمهور فقید نابارور بود و نمی توانست فرزندی داشته باشد ، زیرا در کودکی از اوریون رنج می برد. بریتون اظهار داشت که هاردینگ ماهیانه 500 دلار برای دختری که هرگز ملاقات نکرده بود ، به او کمک کرده است ، اما وی به درخواست وی مکاتبات عاشقانه وی را از بین برده است.
زندگینامه نویسان هاردینگ ، در حالی که ادعاهای بریتون نامشخص بودند ، نوشتند ، در مورد حقیقت آنها راسل آنها را بی چون و چرا باور کرد در حالی که دین ، با مرور مقاله های بریتون در UCLA ، آنها را اثبات نشده می دانست. در سال 2015 ، آزمایشات DNA توسط Ancestry.com توسط اعضای خانواده های هاردینگ و بلیزینگ انجام شد تا مشخص شود که هاردینگ پدر الیزابت است. سینکلر اظهار داشت که در مقایسه با گروور کلیولند ، که در سال 1884 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد ، استاندارد سختگیرانه تری نسبت به هاردینگ اعمال شد ، اگرچه مشخص بود که او یک معشوقه دارد و ممکن است پسری را خارج از ازدواج به دنیا آورده باشد.
دیدگاه تاریخی
پس از مرگ او ، هاردینگ به شدت ماتم گرفت. او را در بسیاری از روزنامه های اروپا مرد صلح می نامیدند. روزنامه نگاران آمریكایی او را بسیار فاخر ستایش كردند ، برخی او را چنین توصیف كردند كه جان خود را برای كشورش داده است. همکارانش از مرگ او مبهوت شدند. داگرتی نوشت: "من به سختی می توانم در مورد آن بنویسم یا هنوز به خودم اجازه می دهم درباره آن فکر کنم." هیوز اظهار داشت: "من نمی توانم متوجه شوم که رئیس محبوب ما دیگر با ما نیست."
گزارش های هاگرافیک از زندگی هاردینگ به سرعت درگذشت او ، مانند زندگی "می میچل چاپل" و "زندگی وارن جی". هاردینگ ، رئیس جمهور پس از جنگ (1924). در آن زمان رسوایی ها در حال شکستن بود و به زودی دولت هاردینگ به عنوان کلیدی برای فساد در نزد افکار عمومی در آمد. آثاری که در اواخر دهه 1920 نوشتند به شکل گیری شهرت تاریخی مشکوک هاردینگ کمک کردند: ماسکها در یک مسابقه ، ساخته ویلیام آلن وایت ، هاردینگ را مسخره و رد کرد ، همانطور که داستان داستانی ساموئل هاپکینز آدامز از دولت هاردینگ ، شادی این کتاب ها زمان هاردینگ در سمت خود را یکی از ضعف های بزرگ ریاست جمهوری به تصویر کشیدند. انتشار کتاب پرفروش نان بریتون که نشان می دهد آنها با هم رابطه داشته اند همچنین از احترام عمومی رئیس جمهور فقید کاسته است. رئیس جمهور کولیج ، مایل به فاصله گرفتن از سلف خود ، از وقف مقبره هاردینگ خودداری کرد. هوور ، جانشین کولیج ، به همین ترتیب بی میل بود ، اما با حضور کولیج ریاست فداکاری را در سال 1931 عهده دار بود. در آن زمان ، با رکود بزرگ ، هوور تقریباً به اندازه هاردینگ بی اعتبار شده بود.
آدامز ادامه داد برای شکل دادن به دیدگاه منفی هاردینگ با چندین اثر غیر داستانی در دهه 1930 ، که با "دوران باورنکردنی - زندگی و زمانه های وارن جی هاردینگ" (1939) به اوج خود رسید ، که در آن او موضوع خود را "دوست داشتنی ، آقای بابیت با درجه یک حسن نیت ، با تجهیزات یک روزنامه نگار نیمه تحصیله در یک شهر کوچک ... نمی تواند کار کند. نتیجه ای نداشت. " دین کارهای وایت و آدامز را "به طور قابل ملاحظه ای حسابهای نامتعادل و ناعادلانه ، بزرگنمایی در مورد موارد منفی ، تعیین مسئولیت به هاردینگ برای همه اشتباهات و محروم کردن اعتبار وی برای هرگونه کار صحیح می داند. امروز شواهد قابل توجهی وجود دارد که تصاویر آنها را از هاردینگ رد می کند. پافشاری کرده است. "
آغاز مقالات هاردینگ برای تحقیق در سال 1964 طیف کوچکی از زندگینامه ها را برانگیخت ، که بحث برانگیزترین آنها سایه شکوفه نخلستان راسل (1968) بود ، که به این نتیجه رسید که شایعات مربوط به نژاد سیاه ("سایه" عنوان) به شدت تحت تأثیر هاردینگ در سالهای شکل گیری خود قرار گرفت و باعث محافظه کاری هاردینگ و تمایل او برای کنار آمدن با همه شد. کوفی روش های راسل را خطا می کند و بیوگرافی را "عمدتاً حیاتی می داند ، البته کاملاً غیر همدردانه" نمی داند. دوران هاردینگ موری (1969) دیدگاه مثبت تری به رئیس جمهور داشت و او را در متن دوران خود قرار داد. ترانی و ویلسون در تلاش برای ارتباط هاردینگ با سیاست های موفق افسران کابینه خود و ادعای بدون شواهد کافی مبنی بر ظهور هاردینگ جدید و قاطع تر تا سال 1923 موری را به دلیل "تمایل به زیاده روی" مقصر دانستند.
دهه های بعدی کتاب های تجدیدنظرطلب در مورد هاردینگ منتشر شد. به گفته كافی ، كتاب مرگ عجیب رئیس جمهور هاردینگ (1996) رابرت فرل ، "تقریباً تمام كار را صرف به چالش كشیدن هر داستانی در مورد هاردینگ می كند و نتیجه می گیرد كه تقریباً هر آنچه در مورد موضوع وی خوانده و آموزش داده می شود اشتباه است. " در سال 2004 ، جان دین ، كه به دلیل مشاركت در یك رسوایی دیگر ریاست جمهوری ، واترگیت ، مورد توجه قرار گرفت ، جلد هاردینگ را در مجموعه زندگینامه های كوتاه "رئیس جمهور آمریكا" نوشت: ویرایش شده توسط آرتور ام. شلزینگر ، و تقصیر دین را به خاطر نکات جالب درباره برخی از قسمتهای نامطلوب زندگی هاردینگ ، مانند سکوت وی در زمان مبارزات انتخاباتی سنا در سال 1914 ، هنگامی که مخالفش هوگان به دلیل ایمان خود مورد حمله قرار گرفت.
هاردینگ به طور سنتی به عنوان یکی از بدترین رئیس جمهورها در نظرسنجی سال 1948 که توسط دانشگاه هاروارد انجام شد ، مورخ آرتور ام. شلزینگر پدر با انجام نظرسنجی از نظر محققان درباره روسای جمهور ، هاردینگ را در میان 29 رئیس جمهور مورد بررسی ، آخرین رتبه قرار داد. او از آن زمان در بسیاری از نظرسنجی های دیگر آخرین بوده است که فرل آن را به محققانی نسبت می دهد که روایت های کمی اما پر شور از هاردینگ را می خوانند. موری استدلال کرد که هاردینگ بیش از آنچه مورخان گفته اند سزاوار اعتبار است: "او مطمئناً برابر فرانکلین پیرس ، اندرو جانسون ، بنجامین هریسون ، یا حتی کالوین کولیج بود. در موفقیت های مشخص ، دولت او از بخش قابل توجهی برتر بود کسانی که در تاریخ ملت هستند. " کوفی معتقد است "عدم علاقه علمی به هاردینگ باعث شهرت وی شده است ، زیرا محققان هنوز هم هاردینگ را به عنوان تقریباً آخرین جان در میان روسای جمهور رتبه بندی می کنند."
ترانی عدم عمق و قاطعیت خود هاردینگ را بخاطر ایجاد میراث لکه دارش خطا می کند. هنوز هم ، برخی از نویسندگان و مورخان همچنان خواستار ارزیابی مجدد ریاست جمهوری هاردینگ هستند. موری استدلال کرد که هاردینگ بذر وضعیت بد دولت خود را کاشت:
در سیستم آمریکایی ، چیزی به عنوان یک تماشاگر بی گناه در کاخ سفید وجود ندارد. اگر هاردینگ به درستی می تواند دستاوردهای یک هیوز در ایالت یا یک هوور در تجارت را ادعا کند ، باید مسئولیت داگورتی در دادگستری و سقوط در کشور را نیز بر عهده بگیرد. به خصوص او باید مسئولیت عدم اقدام تنبیهی علیه افرادی مانند فوربس و اسمیت را به دوش بکشد. او با بی عملی خود ، هر فرصتی را که برای حفظ یکپارچگی موقعیت خود داشت ، از دست داد و چهره مطلوبی را برای خود و دولتش نجات داد. همانطور که بود ، حکم منفی پس از آن و از نظر علمی ، اگر کاملاً سزاوار نباشد اجتناب ناپذیر بود.